گلونی

کمبود اعتبارات و زندگی ما که اسیر جمله‌های تکراری است

کمبود اعتبارات و زندگی ما که اسیر جمله‌های تکراری است

کمبود اعتبارات و زندگی ما که اسیر جمله‌های تکراری است

کمبود اعتبارات و زندگی ما که اسیر جمله‌های تکراری است

به گزارش گلونی چند روز است که مدام می‌نویسم و پاک می‌کنم. نوشتن از سیل برایم سخت‌ترین کار جهان شده به خصوص حالا که بیشتر از هر زمانی خبرهای سیل از راه می‌رسد.

این عکس آخرین اسلاید پاورپوینت پایان‌نامه ارشدم بود. زمستان ۹۸. سه فصل از سیل لرستان گذشته بود اما تصاویر سیل در ذهنم هنوز شفاف و دردناک بودند.

خوب به خاطر دارم که آن روز وقتی به این اسلاید رسیدم و چند جمله اول را خواندم بغضم گرفت. نتوانستم ادامه بدهم و کار با چند نفس عمیق‌ بی‌حاصل و عذرخواهی از اساتید و حضار، به اسلاید پایانی رسید و تمام.

کمبود اعتبارات و زندگی ما که اسیر جمله‌های تکراری است

آنقدر احساساتی شده بودم که اگر روز دفاعم نبود و اگر لبخند دکتر خانیکی و دکتر فرقانی را روبروی خودم نداشتم، کز می‌کردم کنج اتاق مستطیلی دفاع و یک دل سیر زار می‌زدم.

اما آن روز همه اشک‌هایم در میان جمله‌های امیدبخش و پدرانه دکتر خانیکی گم شد و من به جای زار زدن، قصه سیل را در روز دفاع با چاشنی لبخند و عکس یادگاری کمی فراموش کردم.

اما حالا که چند سالی از آن روز گذشته، هنوز که هنوز است با یادآوری چشم‌های آدم‌های سیل‌زده، از یادآوری لحن مضطرب صدایشان و از تصور حجم بی‌پناهی و بهت‌شان ویران می‌شوم.

هنوز که هنوز است نسبت به شنیدن هر گونه گزارش اقدامات و خدمات امدادی حساسم و هنوز که هنوز است معتقدم حتی این اقدامات هم نمی‌تواند زندگی را به آدم‌های درگیر سیل برگرداند؛ به قدر سر سوزنی.

همه چیز خلاصه شده در اسکان موقت، امداد غذایی و در بهترین حالت امداد دارویی و… اما کمی بعد، درست کمی بعد از فروکش کردن خبرها، آن آدم‌ها می‌مانند با بقایای یک زندگی.

با لاشه بی‌جانی از یک عمر. با تلی از خاطرات مدفون شده در خاک و تصویر آنهایی که در ثانیه‌ای از دستشان دادند.

دیگر نه پتو و کنسرو و مواد غذایی راهگشای دلتنگی‌شان است و نه چادرهای نمور امداد جای امنی برای یک دل سیر گریستن.

سیل مانند یک سیلی مهیب روی صورتشان نشسته و جای سرخ آن حالاحالاها باقی خواهد ماند.

دیشب گزارش شبکه خبر را می‌دیدم و صحبت‌های یکی از مسئولان آبخیزداری مرا برد به همان روزهای سیل لرستان و همه آن مصاحبه‌های پرتنش با مسئولانی که بدجوری در بحران مانده بودند.

جمله‌ها همگی آشنا و تکراری بود. باز سرخط همه جمله‌ها کمبود اعتبار است و بی‌توجهی به امر آبخیزداری.

درست مانند گفت‌گوهایم با یکی از مدیران آبخیزداری لرستان که می‌گفت خشکسالی چندساله باعث شده تا بودجه لرستان را به یک‌سوم کاهش بدهند و سیل سال ۹۸ دقیقا به دلیل بی‌توجهی به آبخیزداری تا آن اندازه پرخسارت شد.

همین جمله‌ها را دیشب هم شنیدم. این بار درباره آبخیزداری در سراسر ایران و کمی بعد تشکر کردن مجری شبکه خبر از ما مخاطبان همراه که تا آن ساعت شب وقت باارزش‌مان را صرف تماشای این گزارش کرده بودیم.

درست می‌گفت. تشکر هم داشت. ما بیشتر از اینها لایق تشکریم!

مروری بر یک پژوهش؛ مطالعه موردی سیل ۱۳۹۸ لرستان

پایان پیام

نویسنده: انوشه میرمجلسی

ایرانی‌ها چه دغدغه‌هایی دارند؟
اینجا را ببینید

خروج از نسخه موبایل