زبان نوروز شعر است
به گزارش گلونی نعمتالله فاضلی در کانال تلگرامش نوشت:
نوروز پیوند و نسبتی جداییناپذیر با شعر دارد؛ و شعر هم اساس تخیل و ادراک عاطفی انسان و فرهنگ ایرانی است.
بگذارید ابتدا خصلت شاعرانگی ایرانیان را بگویم؛ سپس پیوند آن با نوروز را توضیح میدهم.
داریوش آشوری در مقاله «درباره شاعری ما» در کتاب «شعر و اندیشه» مینویسد: «شعر مهم ترین و عالی ترین رسانه فرهنگی ماست» (آشوری ۱۴۰۰: ۹۱).
داریوش شایگان، فیلسوف برجسته، نیز در کتاب «پنج اقلیم حضور» استدلال میکند «شاعرانگی» به جهان بینی ایرانیان هویتی خلل ناپذیر میبخشد» (شایگان ۱۳۹۳: ۲).
شایگان حتی شاعرانگی را خصلت خاص ایرانیان نه ملتهای دیگر میداند.
من نیز در کتاب «اندیشیدن با هنر» (۱۴۰۱) فصلی را اختصاص دادهام به این پرسش که در فرهنگ امروز ایران «چرا شعر مهم است؟»
نمیخواهم قصه شاعرانگی ایرانیان را تحلیل کنم، اگر سخن آشوری و شایگان را بپذیریم، که واقعبینانهاند، نوروز در جایگاه برجستهترین و فراگیرترین مصنوع فرهنگی ایرانی، نمیتواند شاعرانه نباشد.
حداقل نوروز هزار سال اخیر، همان دوره ظهور و گسترش شاعرانگی ما، تمام عیار شاعرانه است. یعنی نمیتوانست شاعرانه نباشد. البته، دقیق تر بگوییم «شاعرانگی ما» ریشه نوروزی دارد.
این شعر و شاعران نیستند که نوروز را شاعرانه میکنند، بلکه این جهان بینی نوروزی است که تخیل شاعران را بارور میسازد.
جایگاه رفیع شعر و شاعری در ایران به خاطر جهان بینی نوروزی ماست. مختصری این نکته را باز میکنم.
ویلهلم دیلتای، فیلسوف آلمانی، در کتاب «شعر و تجربه» شرح فلسفی گستردهای میدهد که «شعر مشروط به شرایط تاریخی است» (دیلتای ۱۳۹۴: ۱۰۶).
او شعر را «تغییر شکلهای بازنماییهای زندگی» میداند (همان ۱۰۵) که «شیوه ی خاص نگرش مردم» و «تجربه زیسته» (همان) آنها شعر را میآفریند.
بیش از این درهم تنیدگی تاریخی و فرهنگی شعر و زندگی و جهان واقعی را بسط نمیدهم، اگرچه فهم این گزارههای پیچیده نیازمند بحثهای طولانی است.
نکته مد نظر این است که شعر و نوروز هستیهای فرهنگی درهم تنیده جهان ایرانی هستند و در تاریخ هزار ساله اخیر ایران مکمل هم بودهاند.
جهان بینی ایرانی نوروزانه است. ویژگیهای این جهان بینی را توضیح دادهام و اقتضای این جهان بینی شاعرانگی است.
زبان نوروز شعر است
در زیر برخی از این وجوه را برجستهتر میکنم.
۱: گفتیم نوروز، رسانه است؛ و زبان این رسانه شعر است. اتفاقی یا تصادفی نیست که محاورهها و وصفها و تبریکهای نوروزی عموما شعرند.
عالیترین جلوه نوروز در شعرها نمود دارند. حتی دعاها و آرزوهای نوروزی شعرند. نالهها و شکوهها و شکایتهای ما در نوروزگوییها و نوروزنویسیهای شاعرانه تبلور پیدا میکنند.
نقدها و اعتراضات و خواستهای جمعی و سیاسی ایرانیان نیز در نوروزها و با زبان شعر، صدای جامعه ی ایران میشوند.
هم در شعر مشروطه و هم در جنبش زن، زندگی، آزادی در نوروز ۱۴۰۲ این را به وضوح میبینیم.
۲: گفتیم نوروز بازنمایی از تصویر آرمانی انسان ایرانی از جامعه و انسان اخلاقی است. عالیترین و والاترین توصیف و تصویر ما ایرانیان از نیکی و نیکبختی و جامعه و فرهنگ آرمانی، در جهان بینی اعتدال گرا، همه شمول، برابری خواه، مشارکتی، دموکراتیک، انسان گرا و طبیعت گرای نوروزی روایت و رمزگذاری شده است.
این رمزگان پیچیده و اخلاقی را هیچ زبانی بهتر و تواناتر از شعر نمیتواند در خود جای دهد.
پرسی شلی، شاعر دهههای اول قرن نوزدهم بریتانیا، مقاله مشهوری با عنوان «دفاع از شعر» دارد و استدلال میکند «بزرگترین ابزار فضیلت اخلاقی نیروی تخیل است» و شعر را برجستهترین صورت تخیل میداند که باعث «جلو راندن پیشرفت اخلاقی تمدن» میشود (جانسون ۱۳۹۱: ۵۴).
این ادعا حداقل درباره ایران صدق میکند، زیرا انسان و فرهنگ ایرانی اخلاق را از شاعران بزرگش فردوسی، خیام، ناصر خسرو، نظامی، حافظ، سعدی و صدها شاعر دیگر آموخته و میآموزد.
این شاعران بزرگ بودند که بدون طمع سلطه جویی، یادآوران و راویان صدیق و صمیمی نابترین فضیلتهای اخلاقی ما بوده و هستند.
راویان اصلی نوروز و جهان بینی و ارزشهای والایش هم همین شاعران بزرگاند.
۳: گفتیم که نوروز جهان بینی انسان ایرانی از طبیعت است. نوروز، فقط آتش را گرامی نمیدارد بلکه همه ی عناصر طبیعی، آب، هوا، خاک، گیاهان و جانوران و جانداران در نوروز بازتفسیر و معنا شده و ستایش میشوند.
گاستون باشلار در پنج کتاب، زیبایی نهفته در عناصر طبیعی خاک، هوا، آب و اتش را نشان میدهد و از منظر پدیدارشناختی استدلال میکند که جوهره مادی این عناصر زیبایند.
شاعران بیش از هر اندیشمند و انسان دیگری توان فهم و به سخن درآوردن زیبایی جوهر ماده را دارند.
نوروز و رقص و شاعرانگی
پایان پیام
ایرانیها چه دغدغههایی دارند؟
اینجا را ببینید