از شمس و طغرا تا کوچه رندان
به گزارش گلونی کاوه فرهادی نوشت: نه فقط شهر شیراز که باید گفت «کانون فرهنگی شیراز» از دو جنگ مغولان (زمان سعدی) و تیمور لنگ (زمان حافظ) با همان «عقل و تدبیر رای» که سعدی (علیه رحمه) فرمود، جان سالم بدر برد.
این همه با داستان و قرائتهای بسیاری ما را گاهی از «از کوچه رندان» عبدالحسین زرینکوب عبور میدهد و گاه پای نوشتههای عاشقانهی به قولی نخستین رمان تاریخ ایران «شمس و طغرا» از «محمدباقر میرزا خسروی» مینشاند!
اما در این میان، سنگ صبور صادق چوبک روایت دیگریست انگار، از شیراز دوران معاصر.
میدانیم صادق چوبک بخشی از کودکی و شروع تحصیلات ابتداییاش را در شیراز سپری میکند و درباره خاطرات کودکیاش در شیراز مینویسد:
«در شیراز برای من دنیای تازهای بود. یخ نبود و هر روز برف از سر کوه برای مصرف مردم میآوردند. دیدن گل سرخ و نسترن و لاله عباسی و شمعدانی برایم تازگی داشت. پالوده را در شیراز خوردم و …»
در این رمان لهجههای گوناگون ثبت شده است. به قول بسیاری از اهالی رمان و ادبیات، در واقع تا پیش از «سنگ صبور» ما در ادبیات فارسی گفتوگوی لهجهدار نداریم.
به نظر شما «شیراز» چه قدر در شکلگیری فضاهای آثار «صادق چوبک» چشمگیر و نظرگیر است؟
شیراز و بوشهر بخش کوچکی از جغرافیای بزرگ ایران زمین هستند که بر نویسندهای چون چوبک تاثیر داشته، گویا مادر چوبک شیرازی بوده و پدرش هم از تجار بوشهر و او اغلب مابین این دوشهر در رفت و آمد بوده. در جایی خواندم که چوبک به کسی گفته بوده کاکل زری خودم بودم. معصومیتی که در داستان «سنگ صبور» آسیب میبیند و گویا این رنج کاکل زری همه عمر با او بوده و چیزهایی هم نوشته که نهایتا وصیت میکند به عروسش تا با جسدش در ساحل اقیانوس سوخته شوند. زهی تاسف.
پایان پیام
کد خبر : 276825 ساعت خبر : 12:08 ب.ظ