لطفا اول هماهنگ کنید بعد مراسم بگیرید
به گزارش گلونی ستونی که پیش روی شماست حاصل جمعآوری مکاتبات یومیه خانواده اقبالی از روی در یخچال است.
«سلام عزیزم، عزیزم سلام
دیروز خاله فاطیم زنگ زد گفت پسفردا جهازبرون زهره است.
سه تومن بریز، برم شوش ببینم چی پیدا میکنم بخرم.»
لطفا اول هماهنگ کنید
«علیک سلام، خانم خانما.
آخه الان وسط این گرونیها چه وقت شوهر کردن بود؟
منظورم اینه که زهره اصلا تا همین چند سال پیش بچه مدرسهای بود که.
این خالهات اینا وقتی میخوان بچهشون رو شوهر بدن، نباید یه صلاح مشورتی با فامیل بکنن؟
خب شاید یه مردی شرایطش رو نداشته باشه که دخترخاله خانمش ازدواج کنه. نمیشه که همینجور ناغافل!
بعدش هم، سه میلیون تومن؟ چه خبرتونه؟ [عادی] چه خبرتونه؟ [با تاکید روی واژه ی خبر!]
مگه میخوای برای دختر خودمون جهاز بخری؟ سه تومن؟
بابا کادو جهازبرون یه دخترخاله ساده، (گمونم باید میگفتم کادوی جهازبرون ساده یه دخترخاله یا کادوی ساده جهازبرون یه دخترخاله، اصلا حالا هر چی) که دیگه این ریخت و پاشها رو برنمیداره.
عمهام مگه برامون یه کریستال نیاورده که بیخود و بیجهت انداختیم توی انبار؟ خب همون میشه کادوی ما، از شرش هم خلاص میشیم.
والسلام»
مکاتبات خانواده اقبالی را از این لینک بخوانید
جشن سالگرد ازدواج به روش سنتی و خانگی
مطالب طنز را از این لینک بخوانید.
پایان پیام
نویسنده: نرجس پرویز و مهدی منصوری