اشک و بغض سادات اشکوری برای احمدرضا احمدی در مراسم تجلیلیش
اشک و بغض سادات اشکوری برای احمدرضا احمدی در مراسم تجلیلیش
به گزارش گلونی «کاظم سادات اشکوری» در هفدهمین دوره جایزه کتاب سال شعر ایران به انتخاب «خبرنگاران»، بهعنوان برگزیده جایزه «یک عمر دستاورد شعری» معرفی شد.
این شاعر پیشکسوت که از نخستین انتشار شعرش در مطبوعات حدود ۷۰ سال میگذرد، هنگامی که در این مراسم، از فقدان دوست دیرینش «احمدرضا احمدی» یاد کرد، بغض و اشک توان سخن گفتن را از او ربود.
اشکوری که به دعوت علیرضا بهرامی – دبیر جایزه – با تشویق ممتد حاضران پشت تریبون قرار گرفت، در سخنانی گفت: «زمانی که خبر درگذشت احمدرضا احمدی را شنیدم، سخت بود امروز اینجا باشم و الان هم سخت است که اینجا حرف بزنم.»
در این مراسم که به صورت خصوصی در کافه کتاب فلسفه برگزار شد، همچنین از تازهترین مجموعه شعر کاظم سادات اشکوری، با نام حاوی برگزیده غزلها و قطعههای او که توسط انتشارات بامداد نو با نام «زمزمه جویبار» منتشر شده، رونمایی شد.
اولین کتاب سادات اشکوری بیش از ۶ دهه پیش منتشر شده است.
این شاعر و پژوهشگر فرهنگ عامه پس از غلبه بر بغضش، با بیان اینکه نخستین کار روزنامهنگاریاش را در سال ۱۳۴۵ با صفحه هنر و ادبیات مجله «بامشاد» آغاز کرده است، گفت: «آن زمان هنرمندان و ادیبان بسیاری با مجله همکاری میکردند. زمانی که شاملو به مجله «خوشه» آمد، من نیز به خوشه پیوستم. بعد به روزنامه «اطلاعات» رفتم. در آن زمان روزنامهها نقد و معرفی کتاب نداشتند و من نقد و معرفی کتاب مینوشتم.»
او با اشاره به فعالیتهای روزنامهنگاری و کتابهایی که در این زمینه نوشته است، گفت: «بیش از هزار صفحه در حوزه روزنامهنگاری نوشتهام؛ کتابهای «جلوههای هنر و ادبیات در روزنامهها» و «نشریات گهگاهی در ایران» و ستون نقد اجتماعی و ادبی روزنامه اطلاعات که کتابی از آن تنظیم کردهام با عنوان «شما فقط ایراد بگیرید». در این ستون، گاه نقد اجتماعی و ادبی را به صورت نمایشنامه مینوشتم، گاه سفرنامه و حتی برخی را به صورت سخنرانی که در آن زمان سابقه نداشت.»
این شاعر با بیان اینکه معمولا از حضور در مراسمها امتناع دارد، توضیح داد: «عقیده دارم من چه کردهام که دلیلی باشد تا تقدیر شوم؟ کاری که من کردهام، عشق و زندگی من بوده است.
امروز از دیدن کتاب جدیدم همانقدر خوشحال شدم که اولین مطلبم در مطبوعات چاپ شد؛ آدم در این موارد دوست دارد به نوعی جار بزند که نویسنده این مطلب منام.
اولین مطلبم در روزنامه محلی و در سال ۱۳۳۵ منتشر شد. دیگر مطلب من با عنوان گفتوگو در شماره نوروز ۱۳۳۷ منتشر شد که شاملو مجلهای درمیآورد.
زمانی که مطلبم چاپ شد، سال آخر دبیرستان را میخواندم. آن زمان شاملو داستان خود را که در سال ۱۳۲۹ با عنوان «زیر خیمه گُرگرفته شب و زن پشت در مفرغی» تحت تاثیر هدایت نوشته و چاپ شده بود، برایم فرستاد. بعد هم شاملو را دیدم و دوستی از همانجا شروع شد.»
اشکوری ادامه داد: «واقعا کاری نکردم؛ البته به این معنا نیست که کاری نکرده باشم؛ منظورم این است، کارم کاری بوده که با علاقه و عشق انجام دادهام و آن را کار حساب نمیکنم.
البته برخی تعریفی که از کار دارند این است که شخص صبح اداره برود کارت بزند، بخواهد برایش چای بیاورند، روزنامه بخواند و شب برگردد.
اما کار کسی که شب تا صبح مغزش را به کار انداخته و چیزی خلق کرده، کار نیست. من برای «نشریات گهگاهی» جان کندم و چند جا سر کشیدم، بیش از ۱۰۰ هزار صفحه مطلب خواندم، مجلات را خواندم.
مهم نیست عشق و علاقه ویژه است. امیدوارم کمی مورد قبول قرار بگیرد.»
اشک و بغض سادات اشکوری برای احمدرضا احمدی
در ادامه کاظم سادات اشکوری ۲ شعر برای حاضران خواند و با حضور «هوشنگ اعلم» و «محمود معتقدی» از او تجلیل شد.
سپس محمود معتقدی، شاعر و منتقد ادبی، نیز در سخنانی، درباره اشکوری با بیان اینکه دوستی و شاگردی او به ۳۰ سال پیش و روزگارانی که به همراه رضا براهنی و محمد نوری به کوهنوردی میرفتند بازمیگردد، گفت: «استاد اشکوری معمولاً دوست نداشت و ندارد در دیدرس باشد.
او شخصیتی با دنیای ذهنی و زبانی خاص است. او متولد ۱۳۱۷ است و با احمدرضا احمدی ارتباط نزدیکی داشت.
آنها نسلی بودند که در کنار هم مینوشتند و میخواندند و تاثیرگذار بودند. من خودم را شاگرد ایشان میدانم و از ایشان زیاد آموختهام.»
او خاطرنشان کرد: «اشکوری شاعر طبیعتگرایی است و شعرهایش حسی مثل نیما پیدا کرده؛ زیرا دنیای شعریشان با طبیعت گره خورده است.
اشکوری از ۱۳۳۷ توانسته در حوزه شعر خود را به جامعه شعرخوان معرفی کند. او مدتی کارمند بانک بود و بعد به حوزه مردمشناسی وارد شد و تکنگاریهای فوقالعادهای در این زمینه دارد.»
معتقدی ادامه داد: «زمانی که از اشکور به تهران آمد، با مجله خوشه همکاری کرد و بعدها در «اطلاعات» و «بامشاد» و «دنیای سخن» همواره کار میکرد.
در حوزه مردمشناسی، پژوهشگر درخشانی بود. اشکوری از شرایط روزگار بیمعرفتی زیادی دید اما با استقامت و ورزیده کار را ادامه داد و کتابهای بسیاری چاپ کرده است.»
این منتقد همچنین تاکید کرد: «گرایشهای بومی در شعر او نسبت به طبیعت وجود دارد و نگرش طبیعتگرایانه در ذهن و زبان شاعری ایشان دیده میشود.»
افشین نادری، پژوهشگر فرهنگ عامه، نیز که کتابی حاصل گفتوگوی او با سادات اشکوری منتشر شده است، در سخنانی با بیان اینکه صحبت کردن از کاظم سادات اشکوری با توجه به فعالیتهایش در حوزه شعر، روزنامهنگاری، فرهنگ عامه و سفرنامهنویسی سخت است و با اشاره به نحوه آشناییاش با او، درباره ویژگیهای شعر اشکوری گفت: «شعر او تصویری زلال و صیقلخورده است؛ او شعری سهل و ممتنع دارد که عمیقترین مفاهیم انسانی را در زلالترین واژهها میخوانید.»
نادری با اشاره به فعالیتهای مطبوعاتی اشکوری و کتاب «نشریات گهگاهی ایران» و با بیان اینکه اشکوری بعد از انقلاب از کار بیکار شده بود، گفت: در گفتوگویی که با اشکوری داشتم، یک روز گفت: «اگر بدانی من چطور زندگی میکنم؟ به سختی اما با سختیها میجنگم، چون زندگی ارزش زیستن دارد. کار میکنم و زمان میگذرد.»
در ادامه علیرضا بهرامی، دبیر جایزه شعر خبرنگاران، در سخنانی از «احمدرضا احمدی» که در دوره سوم این جایزه برگزیده بخش یک عمر دستاورد شعری و در دور پانزدهم برگزیده بخش کتاب سال بود و نیز «یدالله رؤیایی» که در هشتمین دوره برگزیده بخش تجلیل از یک عمر دستاورد شعری این جایزه بود، یاد کرد و آنان را بخشی از تاریخ جایزه کتاب سال شعر ایران به انتخاب «خبرنگاران» توصیف کرد.
او همچنین با طرح این پرسش که «آیا مردم شعر میخوانند؟ و آیا کتاب شعر میخوانند؟»، گفت: «اکثریت با یک نگاه قاطع به این پرسش پاسخ میدهند اما کار خبرنگاران این است که تشکیک ایجاد کرده و مثال نقض بیاورند. ما به پایان هفدهمین دوره جایزه شعری خود رسیدهایم.
سالی چند هزار کتاب شعر منتشر میشود، اگر خوانده نمیشود، چرا کتاب شعر منتشر میشود؟
چطور جایزه شعر خبرنگاران برگزار میشود؟ فاصله اولین کتاب شعر اشکوری با آخرین کتابش بیش از ۶۰ سال است و همچنان برای انتشار شعر ذوق دارد.»
بهرامی سپس بیان کرد: «چطور میشود باور کرد مردم شعر نمیخوانند و کتابخوان نیستند؟ قیاسمان با چه تاریخی است و با چه جغرافیایی از جهان؟
نه در قیاس تاریخی و نه در قیاس جغرافیایی و نه تناسبهای منطقی در مقایسه با دیگر شاخههای مفرح هنری نمیتوانیم بگوییم شعر جایگاهش را از دست داده است.»
این شاعر با اشاره به کنسرتهای علیرضا قربانی در شهرستانها و تهران افزود: «در این مدت لخنسبت طولانی، هر شب چندهزار نفر بلیت ۷۰۰ و ۸۰۰ هزار تومانی تهیه کردند تا به کنسرت علیرضا قربانی که موسیقیاش شعرمحور است، بروند.
افرادی که با موسیقی او ارتباط گرفتهاند به خاطر شعرهایی است که او خوانده که غلبهاش با شعرهای با درونمایه انتقادی و اعتراضی است.»
بهرامی تاکید کرد: «کسانی که میگویند مردم کتابخوان نیستند، در واقع به دنبال توجیه خود هستند، مردم به اندازهای که باید، مخاطب کتاب هستند ولی برخی دوست دارند به دلایل شخصی، باید بازی را بههم بریزند و بگویند که ادبیات و شعر دیگر جایگاه ندارد، تا با پاک کردن صورت مسئله، خودشان را از مظان اتهام برهانند.»
او در ادامه گفت: «فیلتر شعر در این مملکت در تمام عصرها خیلی قوی عمل کرده و اگر صبوری و مداومت نداشته باشید، این فیلتر اجازه نمیدهد طی طریق کنید.
اگر صداقت و اصالت نداشته باشید، در فرهنگ تاریخی پس زده میشوید. اگر غرور و وقار داشته باشید، مردم شما را میپذیرند و به شما اقبال نشان میدهند.
اگر در شاعری عنصر خلاقیت و عاطفه کمرنگ باشد، شاعر نمیتواند جایگاهی بهدست آورد. شاعر باید در عیم خلاقیت و استعداد، صبوری و مداومت هم داشته باشد. مصداقش احمدرضا احمدی که در مراسم تشییع او همه آمده بودند.»
این شاعر و روزنامهنگار خاطرنشان کرد: «اگر شاعر اصالت و صداقت داشته باشد، شعرش محبوب میشود و اگر نوجویی و خلاقیت داشته و عنصر عاطفه پررنگ باشد، شعرش به زبان مشترک مردمی و بشری تبدیل میشود.
در تمام تحولات اجتماعی ما اگر شاعران به جای استوری اینستاگرام کردن حرفهایشان، شعر بنویسند، وضعیت شعر ما چه میشود؟ آنها متنهایی به اشتراک میگذارند که آکنده از عصبانیت است؛ این درحالی است که شعر اعتراضی «زمستان» اخوان ثالث و «روزگار غریبی است نازنین» شاملو هنوز خوانده میشود.
برخی میگویند ما شعر میگوییم اما منتشر نمیکنیم. نمیتوانم بپذیرم کسی شعر نوشته باشد اما منتشر نکند.
اگر حرفهای تند و تیز را میشود منتشر کرد، پس شعر انتقادی و اعتراضی را هم میشود منتشر کرد.
برای مرگ «بکتاش آبتین» چندصد نفر اظهار نظر کردند اما چند نفر برایش شعر گفتند؟
شاعرانی که نمیتوانند در تحولات اجتماعی همراه باشند، میگویند دوره شعر تمام شده و مردم نمیتوانند با شعر ارتباط برقرار کنند. این بیشتر بازی کسانی است که به کاهلی دچارند.»
او در پایان گفت: «قول میدهم هجدهمین دوره جایزه در اسفند ۱۴۰۲ برگزار شود و جایزه شعر خبرنگاران با غلبه کامل بر شرایط تحمیلی ناشی از دوره پاندمی کرونا، به تقویم خود برگردد.»
در این مراسم همچنین صابر سعدیپور که با کتاب «ویار زیتون» نامزد این دوره از جایزه شعر خبرنگاران بود، شعرهایی از این کتاب برای حاضران خواند و برگزیدگان هفدهمین دوره جایزه شعر خبرنگاران معرفی شدند.
«رسوب غارنشینی در ژن» سروده حسن متین راد از مشهد در هفدهمین دوره جایزه شعر خبرنگاران برگزیده بخش کتاب سال شعر شد. سعید زارعمحمدی،ف عباس کریمی عباسی، حسن گوهرپور، سپیده نیکرو و علیرضا بهرامی داوران این بخش را تشکیل میدادند.
در بخش ویژه شاعران بدون کتاب نیز مهدیه رشیدی از فریدونکنار مقام اول، عظیم مرادی از شیراز مقام دوم و فاطمه بیرانوند از خرمآباد مقام سوم را بهدست آوردند. داوران این بخش نیز امیرشهاب رضویان، شهاب شهرزاد و علیرضا بهرامی بودند.
همچنین از محمد آرین (محمدطاهر شیراوند) با کتاب «اسیر سیاست؛ بررسی انتقاد و اعتراض در آثار احمد شاملو و فروغ فرخزاد از انتشارات آرادمان) در بخش حاشیهای درباره شعر تقدیر شد.
بعد از معرفی برگزیدگان بخش ویژه شاعران بدون کتاب و برگزیده کتاب شعر، برگزیدگان این دوره از جایزه شعر خبرنگاران هر کدام چند شعر برای حاضران خواندند و حسن متین راد در سخنانی گفت: «کاری که من انجام میدهم، برای خودم نیز کمی ناشناخته است و دیده شدن کتابم در این جایزه مهر تاییدی برای ادامه کارم است. نمیدانم دیگر چه باید گفت و از داوران تشکر میکنم.»
ندا عابد (مدیر مسؤول مجله آزما)، یاسین نمکچیان (شاعر و روزنامهنگار)، محسن حکیم معانی (نویسنده)، سیدمحمد طباطبایی (نمایشنامهنویس)، محمد ولیزاده (ناشر و پژوهشگر)، شیما غفاری (روزنامهنگار)، مهین سیروسیان (پژوهشگر علوم ارتباطات)، فرناز شهید ثالث (نویسنده) و محمدحسین مدل (شاعر) از دیگر حاضران در این مراسم بودند.
پایان پیام
کد خبر : 278031 ساعت خبر : 6:08 ق.ظ