از شنیدن شهر تا شنیدن شهروند
به گزارش گلونی انوشه میرمجلسی نوشت: به بهانه یک جلسه آنلاین کتابخوانی که حول همین کتاب طراحی شده، دوباره مروری کردم به نکاتی که برایم جذاب بود. این بخش از مقدمه را با هم مرور کنیم:
«روایتگری ابزار مقابله با وضعیت ترانزیتیِ شهر بیحافظه است. روایتْ تغییر را معذب میکند، ترمزش را میکشد، و از آن دلیل میخواهد. روایتْ فهم متفاوتی از شهر را پیشنهاد میدهد و به خلق شهر متفاوتی کمک میکند. روایتْ شهر را حافظهمند میکند، به کوچهها و خانهها و درختانش خودآگاهی میبخشد، و سد محکمی در برابر تغییر برونزاد و دستوری برپا میکند. روایتگری از شهروند، قصهگو میسازد و در قصهی شهر به او نقش و عاملیت میبخشد. روایتگری فضای انضباطی را که با مدیریت شهر، کنترل شهروندان و تعیین آمرانهی نقشها و عملکردها پیوند دارد، به چالش میکشد و جایی برای فضای روایی باز میکند.
روایتْ شهروند را از عدد به فرد تبدیل میکند. دیگر او صرفا بخشی از آمار جمعیتی شهر نیست و با نمودار و فرمول نمیتوان نیازهایش را تخمین زد و فضا و کار و غذایی به او اختصاص داد. هنر روایتگری امکانی در اختیار شهروندان است تا در برابر نظام دانش و مدیریت، منفعل و دست و پابسته نباشند. روایتْ فهم غالب و تثبیت شده از شهر را که فهمی فنی-مهندسی است و در ید قدرت شهرسازان و معماران و مدیران شهری، به عقب میراند و جایی هم برای فهم معنایی-روایی آن باز میکند. با روایت و روایتگری، فضاها فقط با سویههای فنی-مهندسیشان تعریف نمیشوند، که سویههای معنایی-رواییشان نیز نقشی بسزا در حال و آیندهی آنها دارد.»
مثال پررنگی که از این موضوع، در سرم میچرخد پیادهراه میدان شهرداری رشت است که پس از طراحی و اجرا توسط یک شهردارِ خوشفکر، سهم پررنگی در روایتهای شهروندان و مسافران داشته و دارد و هر بار که تصمیم «دستوری» تخریب پیادهراه، خبری میشود موج مخالفتها هم بالا میگیرد. این همان معجزه روایت و عاملیت شهروندان است که چون دژی محکم گرد پیادهراه شهرداری رشت را گرفته و با تصمیمات دستوری مقابله میکند؛ خط اتصال مدیریت شهری به توسعه جماعتمحور که بسیار راهگشا و در کشور ما بسیار مغفول است.
کتاب شنیدن شهر را نوید پورمحمدرضا گردآوری و ترجمه کرده و پنج مقاله خواندنی دارد. هر مقاله با پیشدرآمدهای مهمی به قلم مترجم بسط یافته است. ناشر نشر اطراف است و به اندازه دویست صفحه شما را به جهان جذابی میبرد که از این پس به شهر، به چشم دیگری نگاه خواهید کرد.
پایان پیام