پرویز ناتل خانلری؛ برای زبان فارسی چه باید کرد؟
به گزارش گلونی در کانال بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار بخشی از مقالات دکتر پرویز ناتل خانلری آمده است:
متفکران و دانشمندان جهان از کهنترین روزگار وجه امتیاز انسان را از حیوان نیروی سخن گفتن دانسته و آدمی را به این اعتبار «حیوان ناطق» خواندهاند و سخنوران بزرگی که قدر و ارزش این موهبت را بهتر از دیگران میشناختهاند خداوند را به این ابداع ستوده و عبارت «حکیم سخن در زبان آفرین» را یکی از نعوت الهی و مایه حمد او شمردهاند.
این نکته بسیار عمیق و دقیق است که همه ترقّیات بشر مدیون و مرهون قوّه ناطقه اوست و به وسیله این قوّه است که انسان توانسته است نخست به اشیاء و سپس به معانی نام بگذارد و به این طریق افراد و نسلهای بشر دریافتهای ذهن خود را به دیگران منتقل کنند و پیوسته دامنه ادراکات انسان وسیعتر شود تا آنجا که دانش و فن به جایی برسد که اکنون رسیده است و نمیدانیم که در آینده به کجاها خواهد رسید.
اندیشه آدمی خمیرمایه تمدّن و فرهنگ است و آنجا که سخن، یعنی مجموعه دلالتها برای تشخیص و ثبت ادراکات، نیست اندیشه وجود ندارد. جانوران بیزبان اندیشه ندارند و از اینجاست که هیچ پیشرفتی برای آنان ممکن نیست.
انسانِ امروز بیش از انسانِ دیروز میداند و میفهمد و بر اثر آن است که زندگی بشر پیوسته در تحوّل است و رو به کمال میرود؛ اما جانورِ بیزبانِ امروز با جانورِ چند هزار سال پیش یکسان است و هیچ پیشرفتی نکرده؛ یعنی نتوانسته است اندیشه کند تا اوضاع و شرایط زندگی خود را تغییر بدهد؛ زیرا که وسیله اندیشه یعنی زبان را در اختیار نداشته است.
پس زبان چیست؟ ابزاری برای ایجاد رابطه ذهنی میان افراد یک جامعه. آیا این ابزار، که مجموعه علامتهای صوتی است، خودبهخود حاکی از معانی است؟
البته چنین نیست؛ یعنی شرط است که این نشانهها میان افراد معهود باشد و اگر جز این بود بایستی همه سخنان یکدیگر را بی رنج آموختن درک کنند و بیش از یک زبان میان افراد بشر موجود نباشد.
از این مقدمه میتوان نتیجه گرفت که «زبان» امری اجتماعی است؛ یعنی همه افراد یک جامعه در قبول و به کار بردن نشانههای صوتی که اجزاء زبان است شریکاند و یک یا چند فرد نمیتوانند به میل یا ذوق خود این علامتها را وضع کنند یا تغییر دهند مگر آنکه به علّتی افراد دیگر جامعه نیز این مواضعه را بپذیرند.
نکته دیگر آنکه ترقّی و تکامل در فرهنگ بشر، یعنی افزایش ادراکات افراد هر جامعه، نتیجه برخورد اندیشهها یا دادوستد معنوی است.
دانش هرگز نتیجه کوشش ذهنی یک فرد یا یک جامعه محدود نبوده است. نخست باید دید و دریافت که دیگران در هر فن چه دریافته و تا کجا پیش رفتهاند و آنگاه اگر بتوان چیزی بر یافتهها و کردههای ایشان افزود.
دکتر پرویز ناتل خانلری
مجله سخن، شماره ۸، آبان ۱۳۳۸، ص ۷۹۷-۸۰۲
متن کامل این مقاله را در گنجینه ۱۱ و ۱۲ بخوانید.
*عکس از گنجینه پژوهشی ایرج افشار
پایان پیام