کشف وصیت نامه پلنگ گمشده در شرق اصفهان
منصور شیشه فروش، مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان، به خبرگزاری مهر اعلام کرد که طی روزهای اخیر ردپای پلنگی به همراه تولهاش در اطراف و داخل شهر زیار مشاهده شده است. نیروهای محیط زیست و آتش نشانی با تجهیزات مناسب به منطقه اعزام شدهاند و پایشها شبانهروزی ادامه دارد، اما هنوز پلنگ پیدا نشده است.
به گزارش گلونی، برخلاف خود این پلنگ گمشده، وصیت نامهاش پیدا شده است. وصیت نامه پلنگ را بخوانید:
«فیروز عزیزم!
میدانی که هیچ گاه بدی برای تو نخواستم. امروز که این را میخوانی من در میان شما نیستم و میدانم که هنوز پاسخ درست کنجکاوی اساسی زندگیت را درنیافتی.
میدانم که مرا مقصر تمام حرص و طمع ارضا نشدهات برای خوردن گز واقعی که از تبارت میشناسیش، میدانی ولی واقعیت ازین قرارست که آن روز نحس که برای خوردن گز به سمت اصفهان رفتیم؛ از گربههای در دانشگاه پلکیده، خبردار شدم که پیروز، یکی دیگر از نوههای حفاظت شده اجدادمان هم به رحمت خدا رفته است. با خود گفتم با در خطر انقراض که این چنین کردند چه برسد به توله من. بدین جهت از لحظهای که رد پایمان را در زیار پیدا کردند تا زمان مرگم، زندگی سراسر تحت تعقیب را پذیرفتم اما زیر بار حفاظت نرفتم.
میدانم آب وغذا کافی نیست و هر شب با هراس دوربین های مداربسته، تلهها، نیرو های امدادی و کشاورزان خوابت نمیبرد ولی یقین بدان از زندگی تحت نظر آنان بسیار بهتر است. به تو وصیت میکنم از هر منطقه حفاظت شدهای بر حذر باش و حتی اگر روزی در خطر انقراض بودیم، صدایش را درنیاور. بدان که اینجا:
هرآنکو مراقبتش انجام گرفت
یا سکته کرد یا که سرسام گرفت
دیگر وصیت من هم این است که تا میتوانی روش های شکار خارجی را مطالعه کن و تا توانستی روی شکار گور ایرانی (اگر گیر بیاوری) کار کن تا به لطف خدا، بتوانی به جنگلهای حفاظت شده آفریقا اپلای کنی. آنجا پر از گورخرهای چاق و چله است و فقط میخوری و میخوابی. فقط حواست باشد، اگر آنجا رفتی و دوربین سراغت آمد یا پهبادی بالای سرت دیدی، نترس! اگر خوب شکلک دربیاوری و مسخرهبازی کنی و یا خوب شکار کنی، ممکن است حتی معروف شوی و از آنان گز اصل بخواهی و به آرزویت برسی.
خدا را خدا را که سمت اصفهان نروی. و اما نصیحت آخرم این است که اگر روزگاری از تو پرسیدند اهل کجایی، با افتخار بگو بچه اصفهونم! به اصالتت افتخار کن که اینجا روزگاری اجدادمان کنار بهرام، گور میگرفتند و این چنین وضع گور گرفتهای نداشتند.
روزگارت پر گوشت
شهروز گزچی»
پایان پیام
نویسنده: میررضا نگهبان الوار
خیلی جالب بود
الحق درست گفتی