گلونی

مستند زنانه؛ سفری به خصوصی‌ترین فضای عمومی شهر

مستند زنانه؛ سفری به خصوصی‌ترین فضای عمومی شهر

مستند زنانه؛ سفری به خصوصی‌ترین فضای عمومی شهر

مستند زنانه؛ سفری به خصوصی‌ترین فضای عمومی شهر

مهناز افضلی مستندسازی است که دغدغه‌هایش گاهی از جهان زنان آمده و گاهی از نگرانی‌ش برای محیط‌زیست. هر کدام از مستندها جهان تازه‌ای از حرف‌ها را پیش پای مخاطب می‌گشاید. اما مستند «زنانه‌» که در سال ۱۳۸۰-۱۳۸۱ تولید شده است، قصه دیگری دارد…

این مستند، روایت جمع زنانه‌ای است در یک توالت عمومی زنانه. فضای عمومی شهر در این توالت عمومی، تبدیل به فضای خصوصی امنی شده تا جمعی از زنان بی‌خانمان یا کارگر جنسی دور هم جمع شوند و رو به دوربین امن و همدلانه مهناز افضلی از دردهایشان بگویند. این مرزبندی در فضای توالت هم برقرار می‌شود. مرز نانوشته‌ای که میان محفل این زنان و فضای سرویس‌های بهداشتی ترسیم شده، امنیت دیگری به همین چاردیواری می‌دهد. تا آن جا که این زنان جوری کف زمین می‌نشینند که باید گاهی در خلال مستند به خودمان یادآوری کنیم اینجا توالت عمومی است!

دوربین مهناز افضلی قدمی از توالت عمومی بیرون نمی‌رود اما دنباله همه حرف‌ها به جهان بیرون از توالت می‌رسد. حضور مستندساز در جمع این زنان و تعهدش به مرزهای نامرئی و فضای خصوصی شکل‌گرفته در این توالت عمومی، فضای دوستانه‌ای را ایجاد می‌کند. تا آن جا که خصوصی‌ترین حرف‌ها رد و بدل می‌شود و گروه مستندساز به بخشی سیال در میان این زنان تبدیل می‌شوند. دختران و زنان رو به دوربین از زندگی‌شان می‌گویند، دردهایشان را خط به خط ردیف می‌کنند و بی‌توجه به دوربین، از رازهایشان می‌گویند.

دوربین در این مستند نقش شنونده بی‌طرفی را ایفا می‌کند که قضاوتی نسبت به حرف‌ها و قصه‌های این زنان ندارد و گویی خلایی را برایشان پر می‌کند که سال‌هاست جای خالی‌اش در زندگی این دختران و زنان حس می‌شود. خلا شنیده شدن، بدون اینکه برچسبی بر پیشانی آنها بزند و حکمی صادر کند.

کلیدواژه مشترک حرف‌های همه این زنان تنهایی است. بدون اینکه این کلمه را به زبان بیاورند، همه حرف‌ها از دل همین کلمه بیرون می‌آید. هر کدام از این زنان روزهای زیادی از زندگی‌شان تنها بوده‌اند. در بزنگاه‌های مهمی که اگر کسی شنونده و همراه‌شان می‌شد، شاید سرنوشت دیگری برایشان رقم می‌خورد. یکی از پدرش می‌گوید که به بدن دخترهایش نظر دارد و زندگی در خانه پدری حکم مقاومت و ترس توامان را دارد. دیگری از مادری می‌گوید که سرگرم نیازهای جنسی و عاطفی خودش شده و دخترش را رها کرده. دختری که تصمیم به خودکشی گرفته است… دیگری از رویاهای مشوشی می‌گوید که در آن کارشناس صداوسیماست، سفرهای خارجی می‌رود و درباره افزایش ایدز هشدار می‌دهد و حرف‌هایش گاهی آنقدر تخیلی است که در لحظاتی، بیننده با یک کمدی تمام‌عیار طرف است. همه این زنان در چاردیواری امن این توالت عمومی، دنبال هم‌صحبتی هستند و نظافتچی این توالت، که در نوجوانی تجربه فرار از خانه را داشته؛ نقش همان مادر گمشده‌ و خانه امنی را ایفا می‌کند که همه را دور هم جمع می‌کند. در میانه روز و گاهی در پایان آن، این زن‌ها خودشان را به توالت می‌رسانند تا ساعاتی از همه چیز فارغ شوند و دور هم باشند. به صرف گفتن و شنیدن.

اما چه درد مشترکی این زنان را کنار هم جمع کرده است؟ سعید مدنی جامعه‌شناس و پژوهشگر در کتاب «جامعه‌شناسی روسپی‌گری» علل و عوامل روسپی‌گری را به دو دسته عوامل فردی و اجتماعی تقسیم می‌کند. عوامل فردی شامل سابقه آزار جنسی، سابقه بیماری روانی، عوامل خانوادگی و سرپرستی در کودکی و ویژگی‌های شوهر در ازدواج دایم اول است و عوامل اجتماعی به فقر و نابرابری، وضعیت اشتغال، سابقه مصرف مواد یا زندان، سابقه فرار از منزل و سابقه حضور روسپی در بین دوستان اشاره دارد.

عکس کاوه گلستان از زنان شهرنو

رویکردها و نظریه‌های گوناگونی برای خوانش روسپی‌گری وجود دارد که هر کدام از زوایه‌ای به روسپی‌گری توجه می‌کنند. برخی از این نظریه‌ها از منظر نقد به موضوع روسپی‌گری پرداخته‌اند و برخی با پذیرش روسپی‌گری، به دنبال ریشه و علل این پدیده اجتماعی هستند. نظریه‌های فمینیستی به سه رویکرد به موضوع روسپی‌گری توجه می‌کنند. فمینیست‌های موج اول توجه بیشتری به اقتصاد جنسی دارند و نیازمندی زنان را به مردان از حیث اقتصاد و معیشت اثرگذار می‌دانند. از نظر این گروه بردگی جنسی مفهومی است که با روسپی‌گری گره خورده است. فمینیست‌های موج دوم مناسبات مردسالارانه را علت کج‌روی و سلطه مردان را عامل ایجاد صنعت پرقدرت روسپی‌گری می‌دانند. فمینیست‌های موج سوم بدون تایید روسپی‌گری آن را به عنوان یک واقعیت اجتماعی پذیرفتند و سعی می‌کنند نگاه عمیق‌تر و انسانی‌تری به پدیده تن‌فروشی داشته باشند. (مدنی، ۱۳۹۵. ۱۳۳-۱۴۲)

مستند زنانه مهناز افضلی

مستند زنانه را می‌توان با توجه به دوربین مشاهده‌گر و کم‌قضاوتش به نوعی به رویکرد موج سوم نزدیک دانست. این نگاه انسانی در بخش‌های پایانی مستند نیز تقویت می‌شود؛ هنگامی که پای صحبت یکی از زنانی می‌نشیند که تجربه حضور در شهرنو(قلعه) را داشته و حالا پس از گذشت سه دهه همچنان از خانه‌ای به خانه دیگر به دنبال سهم خود از زندگی است. پایان‌بندی مستند و اتصال قصه این زنان از دیروز تا امروز، این دغدغه را در ذهن متبادر می‌کند که چیزی فراتر از خوانش‌های مرسوم لازم است تا به عمق مشکلات این افراد پی ببریم. زیرا شیوه روبرو شدن با یک مسئله اجتماعی بیش از همه به زاویه‌ای که به آن می‌نگریم ارتباط دارد و مهناز افضلی در مستند زنانه زاویه درستی را انتخاب کرده است.

مستند «زنانه» در مهرماه ۱۴۰۳ در موسسه مکتب شهیدثالث و با حضور مستندساز به نمایش درآمد. سحر خوش‌نام پژوهشگر و مستندساز و شهرزاد امیرشاه‌کرمی مستندساز و مدرس به عنوان میزبان، با مهناز افضلی گفت‌وگو کردند. از نظر مهناز افضلی شرایط زیست این زنان، سهم پررنگی در تصمیماتشان داشته و نگاه قضاوت‌گر به این افراد، کمکی به درک پدیده زنان بی‌خانمان یا دختران فراری نمی‌کند. به گفته مهناز افضلی، مستندسازِ متعهد به دنبال تلنگر است و از نظر او مستندها می‌توانند باعث توجه‌بخشی شوند نه تغییرات اساسی و بزرگ.

منبع: مدنی، سعید. (۱۳۹۵). جامعه‌شناسی روسپی‌گری. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه.

عکاس کاور این مطلب کاوه گلستان است.

پایان پیام

نویسنده: انوشه میرمجلسی

خروج از نسخه موبایل