بوموسی و دو برادر بزرگ و کوچکش
فرض کنیم شهریور ۱۳۲۰ است و ایران از شمال و جنوب اشغال شده.
به گزارش گلونی در سالها از جنوب، بریتانیاییها آمدند و از شمال روسها. بعد هم ماجرای کنفرانس تهران در سال ۱۳۲۲ با حضور روزولت و چرچیل و استالین پیش آمد و کشورمان تحت کنترل غیر قرار گرفت. شاه مملکت را تبعید کردند و پسرش را به جای او گذاشتند.
این شد خلاصه ماجرا.
اما سرنوشت جزایر بوموسی، تنب بزرگ و کوچک در بین این درگیریها چه شد؟
این جزایر در روزگار اشغال ایران، تحت حاکمیت بریتانیا بودند. بعد از مناقشات و درگیریهای فراوان، در سال ۱۳۴۹ بریتانیا قبل از آنکه نیروهای نظامیاش را از این جزایر تخلیه کند، کلید جزایر را میدهد به ایران و در ازای آن کلید بحرین را از ایران میگیرد. اما همچنان این درگیری ادامه داشت تا سال ۱۳۷۰ که حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه به رسمیت شناخته میشود. البته که امارات اصلاً از این موضوع خوشحال نشد. تا به امروز هم هر از چندگاهی بحثش را در مجامع بینالمللی به میان میکشد تا بلکه صاحب این سهقلوهای افسانهای شود.
دلیل اهمیت این سه جزیره نه فقط به خاطر نفتخیز بودنشان، بلکه بیشتر از آن به دلیل موقعیت استراتژیک ژئوپولتیک آنهاست. به عبارتی مرز آبی ایران با این جزایر تعیین میشود و به تبع کنترل راههای آبی و حمل و نقل باری و نظامی هم براساس مالکیت این جزایر تغییر خواهد کرد.
قدر مسلم هیچ تضمینی وجود ندارد که سند شش دانگ ذرهای از این کره خاکی تا ابد دست یک کشور باقی بماند؛ اما قرار هم نیست دست روی دست بگذاریم تا آنچه از آنِ ما و آیندگان این مملکت است به راحتی از دستمان خارج کنند.
بوموسی و دو برادر بزرگ و کوچکش
اقدامات چند روز اخیر مانند هشتگزدنها در حمایت از حاکمیت ایران، تأسیس شرکتهای ایرانی در جزیره بوموسی و ساخت واحدهای مسکونی، قطعاً میتواند مؤثر باشد.
اما موضوع اصلی این است که دلیل رونق گرفتن ادعاهای مالکیت بر خاک ایران از دالان زنگزور گرفته تا بوموسی و دو برادر بزرگ و کوچکش چیست! آیا بهتر نیست اقدامات راهبردی جدیتری از سوی مسئولین پیش گرفته شود تا فکر مطرح کردن این قبیل ادعاها به ذهن همسایگان خطور هم نکند؟
پایان پیام
نویسنده: یاسمن سعادت