خانه » فرهنگ و هنر » واژه فرش از کجا آمده و ارتباطش با طاووس چیست
واژه فرش از کجا آمده و ارتباطش با طاووس چیست؟

واژه فرش از کجا آمده و ارتباطش با طاووس چیست

واژه فرش از کجا آمده و ارتباطش با طاووس چیست؟

به گزارش گلونی طاووس نام پرنده‌ای زیبا در فارسی است ؛ این واژه از عربی و از آرامی ܛܰܘܣܳܐ (ṭawsā) وارد فارسی شده، که خود از یونانی باستان ταώς (taṓs) گرفته شده است. خود این واژه را یونانی‌ها احتمالا از بومیان جنوب هندوستان (دراویدی – تامیلی tōkai) گرفته‌اند.

در دوره ساسانی ما به این پرنده fraš-murw (فرَش – مُرو) یا «مرغ فرش» می‌گفتیم. این واژه به پارسی نو نرسید و طاووس جای آن را گرفت ولی هنوز بصورت وام‌واژه در ارمنی و گرجی کاربرد دارد. در گرجی parševangi  و … .

بخش دوم این واژه که همان مرغ است و در نام بسیاری از پرندگان دیده می‌شود: سیمرغ، کلمرغ، شترمرغ، پیل‌مرغ، شاه‌مرغ و … اما بخش نخست آن یعنی «فــرش» به معنای «شگفت انگیز، خارق‌العاده، اعجاب» است.

در اوستایی (fraša) و در پارسی باستان (fraša-) و در پهلوی ساسانی fraš به معنای دیدنی، آشکار، شگفت‌انگیز که بصورت հրաշ / hraš و به معنای معجزه و شگفتی هنوز در ارمنی کاربرد دارد.

طاووس (فرش‌مرغ) چه ربطی به فرش/قالی دارد؟

هنگامی که طاووس پرهای بزرگ و زیبای خود را باز می‌کند، دقیقا شبیه به یک قالی نقش‌دار می‌شود، از همین جا بود که نام این پرنده کم کم برای اشاره به قالی مورد استفاده قرار گرفت.

گذاشتن نام جانوران بر اشیا بخاطر همانندی صفات آنها در زبان فارسی بسیار است: زنبورک گونه‌ای ساز و توپ جنگی، شترگلو نوعی لوله آب و … .

دانستی است که اصلا در زبان عربی برای اشاره به Carpet از فرش استفاده نمی‌کنند و واژگان «بساط، سجادة، زربیة» را بکار می‌برند (خود زربیة هم ریشه ایرانی دارد).

زبان عربی «فرش ایرانی» را گرفته و مانند بسیاری از واژگان پارسی دیگر، آن را در قالب‌‌های خود برده و واژگان «فراش، مفروش، یفرش و …» را ساخته است.

واژگان «گستردگی – بافتنی» ایرانی در قرآن: استبرق /سندس /سرادق / فرش و …

ده‌ها واژه ایرانی – پارسی در قرآن وجود دارد که در دوره جاهلی و درنتیجه روابط «عرب – ساسانی» به زبان عربی راه یافته بودند. استبرق معرب stabrag⁠ پهلوی و از ریشه «ستبر» که گونه‌ای پارچه ابریشمی بوده است/ سندس معرب sandus⁠ پهلوی و سغدی که گونه‌ای پارچه ابریشمی زربفت بوده است/ سرادق معرب «سراپردگ» به معنای خیمه و چادر است/ فرش در قرآن دوبار بصورت فُرُش و جمع «فِراش» به معنى فرش‌هايى است كه گسترده مى شود. واژه «فِراش» نیز یک بار ذکر شده است.

توجه: در زبان سغدی واژه‌ای داشته‌ایم بصورت «Parštarn پَرش‌تَرن» به معنای فرش و از ریشه -Star به معنای گستردن و هم‌ریشه با بستر، که به فارسی نو نرسیده/ همچنین فرسب، فرسپ که فرش و پارچه‌های زینتی بودند که هنگام جشن از دیوارها آویزان می‌کردند و از اوستایی fraspāt آمده است/ احتمال اینکه واژه «فرش» از این‌ها آمده باشد نیز وجود دارد:

fraspāt —-?—> farš
parštarn —-?—> farš

خلاصه آنکه اگر فرش عربی بود، فردوسی ِ پارسی‌گزین بارها آن را در شاهنامه به کار نمی‌برد:

بگسترد فرش اندر ایوان خویش
بفرمود کامدش بهرام پیش

یکی فرش گسترده شد در جهان
که هرگز نشانش نگردد نهان

ببرد آن کیی فرش نزدیک شاه
گران مایگان برگرفتند راه

بزرگان برو گوهر افشاندند
که فرش بزرگش همی‌خواندند

به در بر همه فرش دیبا کشید
بیامد به قیصر بگفت آنچ دید

البته در زبان‌های کهن ایرانی (پهلوی، سغدی، اوستایی و …) نیز واژگان بسیاری برای اشاره به فرش و گستردنی‌ها داشته‌ایم.

منبع: کانال ایران‌زمین

پایان پیام

مطالب واژه‌شناسی را از این لینک بخوانید

اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
به بالا بروید