مختصری از کتاب پهلوان محمود پوریای ولی و کنز الحقایق وی
با فروپاشی سلسله ساسانی و آمدن اسلام به ایران، تودههای عوام ایران قرنها تا زمان صفویه انسان آرمانی یا انسان-خدای خود را در پادشاهان نیافتند. در دو سه قرن آغازین اسلامی گهگاه باور به انسان-خدا را در پیروان قیامکنندگانی چون بابک خرمدین (مقتول: ۲۲۳ق) و ابومسلم خراسانی (مقتول: ۱۳۷ق) میتوان یافت. همان کسانی که وقتی خبر قتل ناجوانمردانه ابومسلم را به دستور منصور دوانیقی شنیدند، گفتند:
«ابومسلم نمرده است و نمیمیرد و روزی ظهور خواهد یافت؛ اما با نیرو گرفتن سلطه خلفای عرب بر ایران، تودههای مردم ایران انسان-خدا را دیگر در شاهان غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی نجستند، بلکه ازبرای ارضای خاطر و رفع نیاز روحی خود، به سلاطین طریقت یعنی صوفیان روی آوردند و بر پایه باور به ولایت پیران تصوف قداست انسان-خدایی را به آنان بخشیدند.»
تحول مفهوم انسان خدایی در ایران از دوران پیش از اسلام تا عصر صفوی
با ظهور صفویه و به قدرت رسیدن این گروه از صوفیان شیعی مقام انسان-خدایی از مشایخ تصوف در ایران سلب شد و به شاهان صفوی و سادات اختصاص یافت و ازاینرو زیارتگاههای امامزادهها افزایش یافت و تودههای مردم به جای نذر و نیاز بر مقبره مشایخ صوفی به امامزادهها پناه بردند و حاجات خود را از آنها خواستند.
در طی اعصار در کنار امامزادهها برای دیگر انسان-خداهایی که تودههای عوام در دورههای گوناگون تاریخ در ذهن خود برساخته بودند، مقبرههایی ساخته شد که مردم بتوانند با آنها راز و نیاز کنند. برخی از این انسان-خداها یا قهرمان آرمانی تودههای مردم، شخصیتهای افسانهایاند مانند جوانمرد قصاب که هم مقبرهای در جنوب تهران، پایتخت ایران، دارد و هم مقبرهای در نزدیک بلخ در افغانستان. مردم حوزه وسیع ایران فرهنگی در هر منطقه نیازشان بوده است که به انسان-خدا دسترسی داشته باشند. برای همین برای هر انسان-خدایی چندین مقبره در جاهای گوناگون ساختهاند. حتی خضر هم که به باور مسلمین زنده جاوید است، مقبرههایی دارد که تودههای عوام آنها را زیارت میکنند.
متن بالا مختصری از کتاب پهلوان محمود پوریای ولی و کنز الحقایق وی به تصحیح و تحقیق مهران افشار است که به نقل از کانال تلگرام بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار آورده شده است.
پایان پیام
بیشتر بخوانید: