پرواز یک طرفه مغزها
به گزارش گلونی و به نقل از انتخاب، مشاور رئیس جمهور درباره مهاجرت اساتید و نخبگان گفت: «هیچ یک از ۱۲۰ دارنده مدال المپیاد جهانی سال های ۶۰ ایران نیستند.»
همیشه بزرگترها میگویند که قدیمترها درسها سختتر بود و پاس شدن در درسها خودش اندازه یک دیپلم میارزید. حالا کیفیت المپیادهای سالهای ۶۰ معلوم میشود چرا که مدال آوران آن زمان حتی در میانسالیشان هم الکی هوای وطن نکردهاند که برگردند و در دوران دلار ۸۰ هزار تومانی ایران زندگی کنند.
این همه سال گذشته و هنوز صلاح ندانستهاند که برگردند. براین اساس بنده مشخصا حتی ندید میگویم درصد بالایی از رتبههای خوب کنکورهای سالهای ۶۰؛ شاگردان اول، دوم و سوم و الی آخر (منظورم همه دانشجویان) دانشگاههای خوب ایران؛ جمیع دانش آموختگان دانشگاههای متوسط ایران، دانشگاههای بد ایران، دانشگاههای خیلی بد ایران، دانشگاههای خوب آزاد ایران، دانشگاههای بد آزاد ایران؛ همه دانشآموختگان دانشگاههای پیام نور ایران؛ اخراجیهای دانشگاهها؛ دیپلمهها، دیپلم ردیها، سیکلها، سیکل ردیها، ترک تحصیلیها، از کنار تابلوی مدرسه رد شدهها، تابلو مدرسه از دور دیدهها، کلا مدرسه ندیدهها و کلا تمام ردیف پایین هرم آموزشی کل کشور هم در ایران نماندهاند.
پرواز یک طرفه مغزها
اینکه حالا من در مورد تحصیل صحبت کردم، دلیل نمیشود که به دستهبندیهای دیگر نگاهی نیانداخت. اعضای اتحادیههای مختلف و اصناف، آمار بالا و پایین دارند. مثلا درصد تجار مهاجرت کرده خیلی بالاست. اما در جمع در بند نرفتههای جیببری، تلکه، کلاهبرداری، اختلاس، زورگیری، بزهکاری، تجاوز و شرخری، درصد کمی از مهاجرت را داشتهایم. البته درصد بالایی از مجرمان «صدایش درنیامده» هم، مهاجرت کردهاند و تمام مجرمان «صدایش درآمده» هم در تمام ادوار، ایران نیستند. شاعر میگوید: «دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند، از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم» و نابغه های آن دهه هم، پریدهاند و به گمانم هیچ وقت دیگر فکر نشستن نکردهاند.
البته شاید هم فکر نشستن کردهاند و صرفا جایی برای نشستن پیدا نکردند. چون هنوز که در دهه اول قرن ۱۵ شمسی هم که هستیم، تعداد زیادی از دارندگان مدال المپیاد سالهای ۴۰ هنوز در مسند قدرت، تصمیمگیری و راهبردی ایران هستند و راه و صندلی به کسی نمیدهند. مثلا همین دکتر عارف، معاون اول رئیس جمهور، خود جزو این دسته است. واقعیت این است که همه عمو پورنگ، عمو قناد و قلقلی نمیشوند که حتی اگر ما پیر شویم هم، به اندازه کافی بتوانند برای نوههایمان برنامه مناسب، دقیقا با همان کیفیت و حتی خود همان چهره و قیافه خودشان در زمان کودکی ما اجرا کنند. همان طور که معاون اول رئیس جمهور زمان کودکی من، با معاون اول رئیس جمهور بزرگسالی من، تفاوتی نکرده است.
پایان پیام
نویسنده: میررضا نگهبان الوار