اخراج مورگان شوستر از ایران و واکنش عارف قزوینی
به گزارش گلونی ویلیام مورگان شوستر، اقتصاددان و کارشناس مالی آمریکایی، در سال ۱۹۱۱ به دعوت دولت ایران برای اصلاح نظام مالی کشور، بهعنوان خزانهدار کل استخدام شد. او در اواسط مه همان سال فعالیت خود را آغاز کرد و تنها یک ماه بعد، مجلس شورای ملی اختیارات کامل امور مالی کشور را به او سپرد. اما اصلاحات مالی شوستر، بهویژه تشکیل پلیس مالیاتی و ضبط اموال شاهزادگان وابسته به دربار، با مخالفت شدید روسیه و انگلستان مواجه شد.
تنش با روسیه و اولتیماتوم
روسیه که طبق قرارداد ۱۹۰۷، ایران را در حوزه نفوذ خود میدید، از همان ابتدا با حضور شوستر مخالف بود. این مخالفت زمانی شدت گرفت که شوستر املاک و اموال شعاعالسلطنه، برادر محمدعلی شاه مخلوع، را توقیف کرد. او برای اجرای این حکم، ژاندارمهای خزانه را به عمارت شعاعالسلطنه در نزدیکی پارک اتابک (محل کنونی سفارت روسیه) فرستاد، اما با مقاومت قزاقان ایرانی و روسی که تحت فرمان افسران روس بودند، روبهرو شد. شوستر سرسختانه بر اجرای حکم پافشاری کرد و روز بعد با نیروی بیشتری وارد عمل شد و املاک را ضبط کرد.
دولت روسیه بلافاصله واکنش نشان داد و ادعا کرد که شعاعالسلطنه به بانک روس مقروض است و اموالش نباید توقیف شود. روسها به دولت ایران اولتیماتوم دادند که باید پارک شعاعالسلطنه تخلیه شود و دولت ایران از سفارت روسیه عذرخواهی رسمی کند. اما دولت ایران این درخواست را نپذیرفت. در نتیجه، سفارت روسیه اعلام کرد که در صورت عدم پذیرش شرایط، روابط دیپلماتیک قطع شده و قوای نظامی روسیه وارد ایران خواهند شد.
دولت ایران که تحت فشار بود، از بریتانیا کمک خواست، اما دولت انگلیس حق را به روسیه داد و ایران را به پذیرش خواستههای روسیه ترغیب کرد. در نهایت، وثوقالدوله، وزیر خارجه وقت، شخصاً به سفارت روسیه رفت و ضمن عذرخواهی رسمی، اعلام کرد که دولت ایران پارک شعاعالسلطنه را تخلیه خواهد کرد. اما روسها به این مسئله قانع نشدند و شرایط سختتری را مطرح کردند:
۱- اخراج مورگان شوستر و تیم همراهش
۲- تعهد ایران به عدم استخدام مشاوران خارجی بدون تأیید روسیه و بریتانیا
۳- پرداخت هزینه لشکرکشی روسیه به ایران
اگر ایران این شرایط را ظرف ۴۸ ساعت نمیپذیرفت، ارتش روسیه از رشت به دیگر شهرهای ایران پیشروی میکرد و هزینه آن را هم ایران باید پرداخت میکرد. مجلس شورای ملی به اتفاق آرا این اولتیماتوم را رد کرد، اما دولت که از تهدیدات روسیه بیمناک بود، برخلاف قانون، مجلس را منحل کرد و شرایط روسیه را پذیرفت.
اخراج شوستر از ایران
در شب کریسمس ۱۹۱۱، حکم انفصال شوستر از خزانهداری ایران به او ابلاغ شد و او در اوایل ۱۹۱۲ ایران را ترک کرد. پس از بازگشت به آمریکا، او کتاب اختناق ایران (The Strangling of Persia) را نوشت که تجربهاش از مداخله قدرتهای خارجی در ایران را شرح میدهد. او در این کتاب نوشت:
«فرار ایرانیان از پرداخت مالیات، برای آنان به صورت یک عادت درآمدهاست و مجبور ساختنشان به ترک این عادت آسان نخواهد بود. تا مسئله مالیاتگیری دقیق در ایران حل نشود، هیچیک از مشکلات این کشور برطرف نخواهد شد. قدرت دولتها از مالیات رونق میگیرد، همانطور که در تاریخ، اضمحلال حکومتها نیز با مسئله مالیات گره خورده است.»
سه دهه بعد، آرتور میلسپو، مشاور مالیاتی ایران، نیز همین مشکلات را تأیید کرد.
واکنش عارف قزوینی
عارف قزوینی، شاعر ملیگرا و مشروطهخواه، در واکنش به اخراج شوستر، شعری سرود که در ادامه میآید:
سروده عارف قزوینی بهخاطر اخراج مورگان شوستر
ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود (حبیبم)
جان نثارش کن و مگذار که مهمان برود (برود)
گر رود «شوستر» از ایران رود ایران بر باد (حبیبم)
ای جوانان مگذارید که ایران برود (برود)
به جسم مرده جانی، تو جان یک جهانی
تو گنج شایگانی، تو عمر جاودانی
خدا کند بمانی، خدا کند بمانی!
شد مسلمانی ما، بین وزیران تقسیم
هرکه تقسیمی خود کرد به دشمن تقدیم
حزبی اندر طلبت بر سر این رأی مقیم
کافریم ار بگذاریم که ایمان برود
به جسم مرده جانی…الخ
مشت دزدی شده امروز در این ملک وزیر
تو در این مملکت امروز خبیری و بصیر
دست بر دامنت آویخته یک مشت فقیر
تو اگر رفتی از این مملکت عنوان برود
به جسم مرده جانی…الخ
شد لبالب دگر از حوصله پیمانۀ ما
دزد خواهد به زمختی ببرد خانۀ ما
ننگ تاریخی عالم شود افسانۀ ما
بگذاریم اگر «شوستر» از ایران برود
به جسم مرده جانی…الخ
سگ چوپان شده با گرگ چو لیلی و مجنون
پاسبان گله امروز شبانی است جبون
شد به دست خودی این کعبۀ دل کن فیکون
یار مگذار کز این خانۀ ویران برود
به جسم مرده جانی…الخ
تو مرو گر برود جان و تن و هستی ما
کور شد دیدۀ بدخواه ز همدستی ما
در فراقت به خماری بکشد مستی ما
نالۀ عارف از این درد به کیوان برود
به جسم مرده جانی…الخ
ادامه مداخلات روسیه: اشغال شهرهای شمالی
با وجود اینکه ایران شرایط اولتیماتوم را پذیرفت و شوستر را اخراج کرد، روسیه نیروهای خود را به ایران اعزام کرد. قزاقان روسی شهرهای رشت، انزلی و تبریز را اشغال کردند. این اشغالگری تا دوران جنگ جهانی اول و انقلاب بلشویکی روسیه ادامه داشت.
اخراج شوستر نهتنها نشانهای از مداخله قدرتهای خارجی در ایران بود، بلکه یکی از ضربههای مهلک به آرمانهای مشروطه و استقلال مالی کشور محسوب میشود.
پایان پیام
در گلونی بخوانید: دیپلماسی و موازنه قدرت؛ درس هایی از شاه عباس