قصه زاینده رود

عناصر ادراکی مردم چهار استان نسبت به حق آبه زاینده رود

عناصر ادراکی مردم چهار استان نسبت به حق آبه زاینده رود

به گزارش گلونی در این مطلب، روایت زاینده‌رود و حواشی و بحران‌های اخیر آن را از زاویه دید محسن سلیمانی، دانشجوی دکتری علوم ارتباطات دانشگاه تهران، دنبال می‌کنیم؛ نگاهی تحلیلی، متفاوت و ریشه‌ای به یکی از مهم‌ترین بحران‌های محیط زیستی ایران و حق آبه زاینده رود.

سلیمانی نوشته است: شهریورماه سال ۱۴۰۳ که از پایان‌نامه کارشناسی ارشدم با عنوان ارتباطات بین فرهنگی و عدالت زیست محیطی (مطالعه بهره‌برداری از آب در حوضه ‌آب‌ریز زاینده‌رود) در دانشگاه تهران دفاع می‌کردم، زاینده‌رود روزهای آرامی را تجربه می‌کرد. اما همان روزها می‌شد حدس زد آتش زیر خاکستر خصوصا در استان اصفهان در حال زنده‌شدن و شعله‌ور شدن است.

حوضه آب‌ریز زاینده‌رود که اتفاقات تلخی مانند شکستن و انفجار خط لوله انتقال آب به یزد، درگیری مردم محلی چهارمحال و بختیاری با کارکنان شرکت آب منطقه‌ای اصفهان و اعتراضات ملتهب در بستر زاینده‌رود در مهر و آبان ۱۴۰۰ را تجربه کرده است، این روزها نیز درگیر تنش‌هایی نسبتا جدی بین اصفهان و یزد شده است.

در چند روز اخیر کشاورزان اصفهانی پس از مدت‌ها اعتراض به عدم تامین حقابه کشاورزی در شرق اصفهان بار دیگر با حمله به خط لوله انتقال آب به یزد آن را قطع کرده‌اند و این اتفاق منجر به قطعی آب در شهر یزد شده است و بار دیگر ابعاد بحران را از سطح منطقه‌ای به سطح ملی کشانده است.

قبل از ورود به بحث لازم است یادآور شوم تخصص من در حوزه ارتباطات آب است. پس داده‌های فنی‌و‌مهندسی آب که به آن‌ها استناد می‌کنم از تولید شخص من نیست و رفرنس دارد. سابقه پژوهشی من حوزه ارتباطی و رسانه‌ای و ابعاد بین قومی و بین فرهنگی بحران آب در حوضه آب‌ریز زاینده‌رود است.

حوضه آب‌ریز زاینده‌رود تشکیل شده از استان‌های چهارمحال و بختیاری در بالادست و اصفهان در پایین‌دست است. اما در طول سالیان سال با انتقال آب به یزد و تاثیر طرح‌های انتقال آب در بالادست بر منابع آب استان خوزستان در پایین‌دست، حوضه آب‌ریز زاینده‌رود بزرگ و بزرگ‌تر شده است.

از منظر جغرافیایی زاینده‌رود عمدتا از استان چهارمحال و بختیاری و شهرستان کوهرنگ سرچشمه می‌گیرد و تا تالاب گاوخونی ادامه دارد. چون این منطقه همیشه با کمبود آب مواجه بوده است (حتی از زمان شاه عباس صفوی) چندین طرح انتقال آب برای اضافه کردن آورد رودخانه زاینده‌رود انجام شده است. مثلا طرح کوهرنگ یک و دو و چشمه لنگان موجود است و چند طرح ناتمام که بخش زیادی از اعتراضات به خاطر انجام شدن یا نشدن آن‌هاست مانند کوهرنگ سه و بهشت آباد.

پس تا اینجا می‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم که تنش بین مردم چهار استان اصفهان، چهارمحال و بختیاری، یزد و خوزستان است.

با توجه به رشته تحصیلی من یعنی علوم ارتباطات می‌خواستم در مرحله اول فارغ از مسائل مهندسی و سازه‌ای و آماری بحران زاینده‌رود، ابعاد شناختی و ادراکی این بحران را مورد مطالعه قرار دهم. یعنی تمرکز من بر این است که مردم هر یک از این چهار استان چه درکی از بحران زاینده‌رود دارند و چه چیزی برایشان مهم‌تر و چه چیزی کم‌اهمیت‌تر است.

به‌همین منظور در بخش اول پایان‌نامه‌ام دو هزار کامنت بلند مردم درباره زاینده‌رود موجود در سایت‌های خبری پربازدید ایران در بازه سال‌های ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۳ را استخراج کردم و این داده‌ها را چارچوب‌بندی کردم و به تفکیک هر استان توضیح دادم. هدف از این کار این است که متوجه شویم مردم استان‌ها چه نقاط مشترکی دارند و همچنین اختلافات آن‌ها مبتنی بر چه نقاط و مسائلی است و تفاوت راهکارهای آن‌ها در چیست. ممکن است برای شما سوال شود که در حالی که پروژه‌های بزرگ آبی توسط مهندسین طرح‌ریزی و اجرا می‌شود این کار چه اهمیتی دارد؟ اهمیت ماجرا در این‌جاست که ممکن است پروژه‌های آبی در راستای عدالت اجرا شود اما از طرف مردم و ذی‌نفعان به‌عنوان پروژه‌ای ناعادلانه تلقی شود و حتی مورد تخریب قرار بگیرد. برای نمونه به طرح انتقال آب بن بروجن یا طرح انتقال آب به یزد نگاه کنید.

در ادامه می‌خواهم به مهمترین عناصر ادراکی مردم چهار استان از مساله زاینده‌رود بپردازم و در پایان راهکار حل بحران زاینده‌رود را ارائه دهم.

خوزستان

از خوزستانی‌ها شروع کنیم. شاخصه ادراک مردم این استان این است که مدعی هستند عدالت طبیعی در حوزه زاینده‌رود به‌هم خورده است. یعنی بالادستی‌ها و عمدتا کویرنشین‌ها آب را در بالادست برمی‌دارند و این باعث شده تعادل طبیعی جلگه خوزستان به‌هم بخورد. راهکارهایی که خوزستانی‌ها می‌دهند هم عمدتا معطوف به منطقه‌ای کردن منافع حاصل از منابع طبیعی هر استان است.

یزد

از سوی دیگر یزدی‌ها آب را حق انسانی خودشان می‌دانند. آن‌ها معتقدند دولت وظیفه دارد آب شرب یزد را تامین کند. البته که دعوای اصفهانی و یزدی بر سر آب شرب نیست. اصفهانی‌ها معتقدند این آب برای کشاورزی و صنعت مصرف می‌شود و یزدی‌ها معتقدند اصفهانی‌ها به آن‌ها ظلم کردند، از این جهت که با منابع دیگران توسعه پیدا کردند. (مثلا سنگ آهن یزد یا آب چهارمحال)

چهارمحال و بختیاری

چهارمحالی‌ها معتقد هستند عدالت محیط زیستی در حقشان رعایت نشده است. یعنی آن‌ها سختی تولید آب (سرما و سیل و..) را تحمل می‌کنند اما منفعت آب به پایین‌دست (اصفهان) می‌رسد. آنها معتقدند آب حق انسانی و طبیعی آن‌هاست و اولویت استفاده هم باید برای توسعه استان باشد. طبیعتا یک چهارمحالی باید با اهم استدلال‌های اصفهانی‌ها مخالف باشد. مثلا در جواب فرونشست اصفهان بگوید فرونشست دروغ است و به خاطر مترو اصفهان است و در جواب اتهام کشاورزی و بندهای متعدد در بالادست هم به برنج و هندوانه کاشتن اصفهانی‌ها اشاره کند.

اصفهان

در نهایت نیز اصفهانی‌ها آب را حق تاریخی و قانونی و شرعی و جمعیتی و محیط زیستی خودشان می‌دانند. قانونی و شرعی چون سند خرید آب کوهرنگ و طومار شیخ بهایی را دارند. جمعیتی چون جمعیت خوزستانی و چهارمحال و بختیاری در اصفهان کار و زندگی می‌کنند. تاریخی چون آثار تاریخی در حال فرونشست هستند و محیط زیستی چون تالاب گاوخونی نابود شده و گردوغبار همه‌جا را فرا خواهد گرفت.

عناصر ادراکی مردم چهار استان نسبت به حق آبه زاینده رود

پس از توضیح خلاصه بسیار کوتاهی از ذهنیت مردم هر چهار استان نسبت به بحران زاینده‌رود می‌توان اینگونه استنتاج کرد که نقاط اختلاف و تنش بین مردم و افکار عمومی این چهار استان بسیار زیاد است. به‌طور مثال استان چهارمحال و بختیاری و خوزستان به کشاورزی آب‌بر و کم‌بازده اصفهان اشاره می‌کنند و در مقابل اصفهانی‌ها به کشت بی‌بازده چهارمحال و بختیاری در کوه‌ها با پمپ‌های آب اشاره می‌کنند و مساله برداشت بی‌رویه در بالادست و هزار سدبند را مطرح می‌کنند.

در مثالی دیگر اصفهانی‌ها با انتقال آب از مبدا اصفهان (مثلا به یزد) مشکل دارند اما با طرح‌های انتقال آب به استان خودشان (مانند کوهرنگ) مشکلی ندارند و این مساله درباره چهارمحال و بختیاری نیز صدق می‌کند. یا در مثال پرتکرار دیگری افکار عمومی خوزستان و چهارمحال و بختیاری به مصرف بالای آب صنایع مانند فولاد اعتراض می‌کنند اما اصفهانی‌ها معتقد هستند فولاد از پساب شهرهای اطراف استفاده می‌کند و به آب زاینده‌رود کاری ندارد. البته لازم به ذکر است هر استان دیدگاه واحد و یکسانی ندارد تا جایی که در بعضی مناطق بین دو روستا با فاصله چندصد متر تفاوت ۱۸۰ درجه‌ای دیدگاه وجود دارد اما این نظرات را می‌توان به‌عنوان برآیند کلی نظرات استان تصور کرد.

تمام ادعاهای مذکور بخش بسیار بسیار کوچکی از دعواها و چالش‌های موجود در حوزه زاینده‌رود است. ادعاهایی که هر دو طرف شاهد آماری و تاریخی نیز برای حرف خود دارند. بحث‌هایی بی‌پایان که فقط و فقط تخم کینه و نفرت را بین مردم این حوضه آب‌ریز کاشته است و در اعتراضات ثمره آن را درو می‌کند.

پس در این جا می‌توان نتیجه‌گیری کرد که ما با چند مشکل اساسی درباره حق آبه زاینده رود مواجه هستیم:

۱. در این مسأله مردم روبه‌روی هم قرار گرفتند و به وضوح دارند حس نفرت را ذخیره و مصرف می‌کنند. برای حل این مسأله باید یک هویت مشترک در کل حوضه زاینده‌رود ساخته شود. به‌صورتی که نفع اصفهانی در گرو منفعت چهارمحال و بختیاری باشد. الان مردم این استان‌ها فکر می‌کنند استفاده استان دیگر از آب به معنی پایمال شدن حق خودشان است. تا موقعی که مردم این استان‌ها حل شدن مسأله را به نفع خودشان ندانند نمی‌شود حتی قدمی به سمت حل کردن مساله برداشت. برای این هم باید مردم بتوانند باهمدیگر بدون تنش و نفرت حرف بزنند در حالی که الان مردم این چهار استان گوشی برای شنیدن حرف دیگری ندارند، چون فکر می‌کنند دیگری در حال پایمال کردن حق آن‌هاست.

۲. برای ایجاد شرایط گفتگو صحیح و ساخت هویت مشترک در حوضه زاینده‌رود و مسئله حق آبه زاینده رود باید وزارت نیرو به‌عنوان نهاد حکمران آب آمار شفاف و واقعی به مردم ارائه دهد تا در طول زمان زمینه شایعات و اطلاعات غلط در افکار عمومی برچیده شود. نوعی از اطلاع‌رسانی در بازه‌های زمانی کوتاه مدت و با استفاده از ابزارهای چند رسانه‌ای که صحت اطلاعات را افزایش دهد. یکی از ادراکات مردم در هر چهار استان این است که وزارت نیرو به نفع دیگری آمار دروغ منتشر می‌کند.

ازین نکته نیز نباید غافل شد که سود عده‌ای در این است که این مسأله حل نشود و بتوانند به دلالی نفرت ادامه بدهند. در برابر این گروه وزارت نیرو به‌عنوان متولی آب باید زودبه‌زود آمار دقیق از منابع و مصارف منتشر کند و تا سرمایه اجتماعی اقدامات اصلاحی بعدی در حوضه بیشر شود و همراهی مردمی بیشتری کسب شود. انتشار آمار در طول زمان نهادهای دخیل را نیز مجبور خواهد کرد اقداماتی را انجام دهند که از طرف ذی‌نفعان مختلف عادلانه برداشت شود.

محسن سلیمانی (دانشجوی دکتری علوم ارتباطات دانشگاه تهران)

پایان پیام

بیشتر بخوانید: از یزد و اصفهان تا ایران و افغانستان

اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
به بالا بروید