طنز/ از خواب غفلت بیدار شدم

پایگاه خبری گلونی – ماجراهای اداره:

تیموری چند روز بود دیر به اداره می‌آمد. نامنظم بود. کارهای مردم را انجام نمی‌داد و دائم با موبایلش حرف می‌ِ‌زد. امروز دیدم دارد کارهای بازخرید شدنش را انجام می‌دهد. تعجب کردم. همه تعجب کردیم. تیموری کارمند باسابقه‌ای است و مشکل آنچنانی هم نداشت که بخواهد خودش را بازخرید کند. همه دورش حلقه زده بودیم و سوال می‌کردیم. صابری می‌گفت: لاتاری برنده شده‌ای داری می‌پری؟ قاسمی می‌گفت: می‌روی برای انتخابات مجلس؟ مرادی می گفت: کار بهتری پیدا کرده‌ای؟ تیموری جواب داد: راستش کاری پیدا کرده‌ام. مرادی گفت: نگفتم، جای دیگری استخدام می‌شود. تیموری گفت: البته استخدام می‌کنم. من گفتم: یعنی رئیس شده‌ای؟ تیموری گفت: بنشینید تا برایتان تعریف کنم.

یک روز رفته بودم طرف‌های دماوند. در راه برگشت دیدم کنار باغ زردآلو می‌فروشند. قیمت کردم گفت: کیلویی ۵ هزارتومان. زردآلو بود قد سیب. دو کیلو خریدم آمدم خانه. فردا دیدم یک نفر توی محل دارد پشت ماشینش زردآلو می‌فروشد. قیمت کردم گفت: ۱۰ هزارتومان. از آنها که من خریده بودم کوچک‌تر. گفتم گران نمی‌دهی؟ گفت همین را مغازه‌دار می‌دهد ۱۷ هزارتومان. رفتم قیمت کردم دیدم راست می‌گوید. باورتان نمی‌شود بعد از سال‌ها از خواب غفلت بیدار شدم. الان هر روز می‌روم طرف‌های دماوند و ۱۰۰ کیلو می‌خرم و می‌آیم تا قبل از ظهر می‌فروشم‌شان. همین یک هفته دو نفر را استخدام کرده‌ام. بیزینسم دارد بزرگ می‌شود و دیگر نمی‌توانم کارهای اداره را انجام بدهم.

مات‌ومبهوت داشتیم به تیموری نگاه می‌کردیم. مرادی گفت: دلال شدی پس؟ صابری گفت: من هم هستم الان می‌روم استعفا می‌کنم. قاسمی گفت: حیف است تخصصت را رها کنی. من گفتم: برو سمت جیرفت. شنیده‌ام گوجه را مفت از کشاورز می‌خرند. یک رفیق داشتم از گوجه شروع کرد الان تهیه‌کننده هالیوود است. تیموری گفت: هر کدام‌تان اراده کنید از همین الان استخدام هستید. دوبرابر اداره حقوق می‌دهم. اسم شرکت را هم می‌گذاریم «پخش‌گستر زردآلو».

باقی بقای‌تان

از: خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) – طنز روز، رضا ساکی

کد خبر : 1370 ساعت خبر : 9:11 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=1370
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات