نوروز جوشش جمعی برای شادی است
نوروز جوشش جمعی برای شادی است
به گزارش گلونی نعمتالله فاضلی در کانال تلگرامش نوشت:
نوروز جهانیترین آیین ایرانی است. هیچ آیین دینی و دنیوی ایرانی به میزان و توان نوروز جهانی نیست.
این که ایرانیهای سراسر جهان نوروز را در شهرها و پایتختهای جهانی جشن میگیرند و ملتها و دولتها نیز نه تنها مانع نمیشوند بلکه حمایت و استقبال هم میکنند، ریشه در بنیان و منطق نوروز دارد که منطق جهانی و مقبول طبع و اندیشه بشر امروزی است.
انسانها و دولتها با هر ویژگی، نوروز را محترم میشمارند و برگزاری آن را مغایر ارزشها و منافع خود نمیبینند.
نوروز جهانیترین و انسانیترین آیین ایرانی است که توانسته همدلی و همراهی بشریت را با خود و ملت ایران ایجاد کند.
چرا؟ این پرسش بزرگ و مهمی است.
چه ویژگیهایی در معنا، منطق و زبان و اجرای آیین نوروز هست که چنین مقبول طبع بشر امروزی و ملتها و دولتهاست؟
۱: نوروز در عین ایرانی بودن، برای همه ی انسانها و فرهنگهای زنده جهان امروز آیینی معقول یا عقلانی است؛ چه این که بر تغییر سال تکیه دارد و همه فرهنگها و ملتها سال نو را جشن میگیرند.
منطق فرهنگی نوروز بر هیچ آموزه خرافی، جعل تاریخی، و روایت پردازی غیرعقلانی تکیه ندارد. «تغییر سال» منطق مشترک بشر امروزی است.
۲: نوروز جشن و شادی است؛ و شادی امر مشترک و پذیرفته جهانی و بشری است.
اجرای آیینهای نوروزی واجد تخریب جسمانی و روانی بشر نیست؛ و بشر امروز را وادار به افسردگی، درخود فرورفتگی؛ تعصب، غیریت سازی، دیگرستیزی و جهل و خرافه پرستی دینی و دنیوی نمیکند.
اجرای آیین نوروز، جوشش جمعی، در معنای دورکیمی آن، ایجاد میکند و در آغاز سال جدید انرژی عاطفی مردم را تقویت و شارژ مینماید.
نوروز، شادی است نه جنگ و ستیز و خشونت گستری. روح بشر امروز خسته از جنگ طلبی بنیادگرایان دینی، فرقهها و مسلکها و ایدیولوژیها، محتاج آرامش و شادی است.
نوروز، جوشش جمعی برای و از طریق شادی است. شادی، عقل عاطفی بشر برای همزیستی است.
نوروز کسی را به اشک و آه و ناله وادار نمیکند و خودتخریبی جسمیو روانی را رواج نمیدهد. شادی نوروز، شادی جمعی است.
۳: نوروز آیین با هم بودن و همبستگی بشری است. نوروز ابداع بشر است و خدایی آن را پشتیبانی نمیکند و در عین حال تضاد و تعارضی با خدای هستی ندارد. نوروز امروز امری ماهیتاً عرفی و دنیوی و سکولار است. روح و اخلاق سکولار جهان امروز، نوروز را پذیراست.
۴: نوروز تبعیض گریز و مساوات جو و برابری خواه است. نوروز زنان را همتراز مردان و مردان برابر زنان میداند. نوروز بر خلاف بسیاری از آیینهای دینی و دنیوی موجود جنسیت زده نیست.
همچنین، نوروز اقوام و نژادها را نه تنها در حاشیه نمیراند و طرد نمیکند؛ بلکه هر قوم و نژادی خود را در بطن و متن نوروز میبیند و احساس میکند.
نوروز جشن کودکان هم هست. کودکان در مرکز نوروزند، برخلاف آیینهای دینی و دنیوی پرشماری که کودک ستیز یا کودک گریزند.
نوروز هم اندازه آیین فرادستان است که آیین فرودستان است. این جان و روح مساوات جویی و تبعیض گریزی، نوروز را مقبول طبع جهانی کرده است.
۵: نوروز آیین پیوند و همانندجویی است نه تمایزیابی و تافته جدابافته سازی. منطق نوروز همنشینی، ملاقات، دیدار، گفتگو و همزبانی است.
اینها ارزشهای آرمانی و ایده آل جوامع امروزی است. حتی منفورترین سیاستمداران اقتدار نیز ناگزیر از تظاهر به این ارزشهایند.
نوروز فضای فرهنگی است که این ارزشها را جاری و برجسته میسازد. همین است که جهان با نوروز همنوایی دارد.
۶: زبان نوروز، زبان زور و نظامیگری، فناوری و قدرت امنیتی نیست، بلکه زبان تفاهم، همدلی، همراهی، مراقبت، مهربانی و زبان شعر، زبان رقص، زبان هنر و زبان زیبایی است.
نظامیها اسطوره و سرمشق و الگوی نوروزی نیستند، بلکه سرمشقهای نوروز، شاعران، هنرمندان، رقصندهها، خنیاگران، اندیشمندان، و حتی انسانهای معمولیاند، آنها که سرمشق مهربانی و بخششاند و زبان شان عاری از تحکم و امر و نهی است.
اگرچه جهان آشوبناک امروزی انباشته از خشونت و جنگ است و کشتن و کشته شدن به پای حاکمان تبلیغ و تقدیس میشود اما این جهان، جهان انسانی نیست و منادیان این جهان در نهایت در فهرست منفورترین ابنا بشر در تاریخ ثبت میشوند.
نوروز، چند روزی میآید تا زبان مهربانی و انسانی را یادآور شود. این زبان، زبان مسلط جهان نیست اما زبان مطلوب آنست.
درباره رمز و راز جهان بودگی و جهان پذیری نوروز سخن بسیار است. نکاتی را به اشاره گفتم تا ماهیت جهان پذیری این آیین بشری و بشردوستانه را یادآور شوم.
البته، جهان بودگی نوروز برای همه ی جهانیان است الا بنیادگرایان دینی چون فرقه خشونت طلب طالبان که که نوروز را «جشن مجوسان» و «کفار» اعلام کرده و برگزاری آن را منع نموده است.
این نیز قابل فهم است و چیزی از جهان بودگی نوروز نمیکاهد، زیرا نوروز نمیتواند باب طبع صاحبان قدرتی باشد که ارزشهای آنها بردگی انسان و تحقیر انسانیت و حقوق بشر است.
فرقه طالبان و جهان بینی بنیادگرای دینی بر نفی جهان استوار است. طبیعی است که نوروز را برنتابند. رسالت نوروز و جهان بودگی آن در به چالش کشیدن همین جهان بینی است.
منطق فرهنگی نوروز و نفی سلطه
پایان پیام
ایرانیها چه دغدغههایی دارند؟
اینجا را ببینید
کد خبر : 276322 ساعت خبر : 1:27 ب.ظ