لابی بر بستر جنگ و ورزش حرکت میکند
لابی بر بستر جنگ و ورزش حرکت میکند
هفتمین نشست تئاتر کاغذی با حضور آرش عباسی، علی جعفری و بهزاد صدیقی توسط باشگاه تئاتر فرهنگسرای ارسباران و با همکاری مؤسسهی افرامانا عصر روز شنبه ۲۳ دی ماه ۹۶ در سالن استاد ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، در هفتمین نشست تئاتر کاغذی ابتدا نمایشنامه لابی نوشتهٔ آرش عباسی توسط مهتاب ناصری، عادل بیکزاه، هایده حسینزاده و رضا چوبینه نمایشنامه خوانی شد و سپس این اثر مورد بررسی قرارگرفت.
آرش عباسی (نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر) در ابتدای سخنان خود در بارهٔ این نمایشنامه گفت: لابی متعلق به دورهٔ پرکاری من است. بعد از آن برای ادامهٔ تحصیل از ایران رفتم و دیگر شور و حالی که برای نوشتن در دههٔ هشتاد داشتم از دست رفت؛ طوری که در مدت پنج سال دو خط هم ننوشتم. لابی دو نکتهٔ جذاب برایم داشت: اول اینکه به ورزش میپرداخت و پیوند ورزش و تئاتر همیشه برایم جالب بوده است و دوم اینکه به جنگ، دغدغهٔ سالیانم میپرداخت که در بسیاری از کارهایم به شکلهای مختلف به آن پرداختهام.
او در ادامه اضافه کرد: در سال ۸۹ بیتا الهیان از من درخواست نمایشنامه کرد. من طرحی از چند سال پیش داشتم. ایده را به او گفتم. او استقبال کرد و من شروع کردم به نوشتن آنکه در نهایت این اثر در جشنواره تئاتر فجر دورهٔ بیست و نهم اجرای موفقی داشت و کاندیدای چند جایزه از این جشنواره شد.
در بخش دیگری از این نشست بهزاد صدیقی (نمایشنامه نویس و پژوهشگر تئاتر) ضمن معرفی نمایشنامه لابی در نشر عنوان با اشاره به اینکه نمایشنامه لابی بر بستر جنگ و وررزش حرکت میکند گفت: نمایشنامههایی که در مورد جنگ نوشته میشوند عموما خوب نیستند و درگیر کلیشه و شعار هستند. البته ما نمایشنامه نویسان خوب در حوزهٔ جنگ که با دغدغه نوشتهاند، بودهایم. در لابی هم شما بحث ورزش و جنگ را به هم پیوند زدهاید. در جاهایی از نمایشنامه به نظرم بهتر بود دیالوگها موجزتر نوشته میشدند. شاید در موقع نگارش لازم بوده ولی برای اجرا این ضرورت کمتر احساس میشود. بسیاری از نمایشنامه نویسان هم وقتی بعدها رجوع میکنند به نمایشنامهٔ خود، به ضعفهای اثرشان اگاه میشوند. موضوع لابی همچنان به روز است ولی به نظر میرسد نیاز به بازنگری دارد.
آرش عباسی در این خصوص ضمن تأیید سخنان صدیقی گفت: این نمایشنامه مربوط به هفت سال پیش است. به خاطر این موضوع چندان تمایلی به چاپ آثارم ندارم. چون تا وقتی نمایشنامه در دسترس همگان قرار نگرفته است، فرصت بازنگری و بازنویسی وجود دارد. اما من عادتی دارم و آن این است که هنگام نوشتن همزمان در ذهنم آن را کارگردانی و بازیگری هم میکنم. به خاطر همین فاصلهٔ نسخه اولیه و نهایی زیاد است. از لذتهای من بازنویسی و دور انداختن است. از دیگر لذتهایم دیدن اجرای آثارم توسط دیگران است که در آن کارگردان بخشهایی از نمایشنامه را زده است. بنابراین تلاش میکنم چیزی اضافه نداشته باشد. در این نشست که داشتم نمایش نامه خوانی این اثر رو میشنیدم و میدیدم، احساس کردم شاید برخی جاها نیاز به تغییر داشته باشد.
او هم چنین یادآورشد: در بعضی از مواقع موقع نوشتن نمایشنامه اتفاق میافتد که آن قدر غرق در نقش میشوم که در آخر میگویم خودم باید بازی کنم. «نویسنده مرده است» و «زیرزمین» اینگونه بود.
لابی بر بستر جنگ و ورزش حرکت میکند
علی جعفری (منتقد این نشست) در آغاز صحبتهای خود ضمن سپاس از آرش عباسی به خاطر نگارش این نمایشنامه گفت: آرش عباسی برای نویسندهٔ محترمی است چون آگاهانه مینویسد و نگاه هدفمندی دارد و این باعث جذابیت برای مخاطب میشود. اما میخواهم در مورد این متن، صریح صحبت کنم. آرش عباسی در ابتدا اشاره داشت به موضوع جنگ و ورزش. او در این اثر روی نقاط حساسی دست گذاشته است. این سوآل بسیاری از ما است: هشت سال جنگیدیم، آدمها رفتند، ویرانی به بار آمد. طرف دیگر مخاصمه متجاوز بود. چطور میشود به فاصلهٔ کوتاهی پس از جنگ کشور عراق میشود کشور دوست و همسایه؟ جهان سیاست راه خود را میرود ولی در جهان احساسات بشری میبینیم که یک قهر و آشتی ساده چه فرآیند پیچیدهای دارد. اختلاف راه سیاست و راه آدمیان موضوع جذابی است برای تئاتر.
این منتقد تئاتر ادامه افزود: در نمایشنامهٔ لابی با دو نوع انتقام طرفیم. انتقامی که زهرا، مربی راضیه، سالها قبل از پسری که دوستش داشته گرفته است. او در مبارزهٔ روی تشک، حریف را به چشم آن پسری دیده که رفته و با یک دختر دیگر ازدواج کرده است. انتقام دیگر مربوط به زهرا است که با رو به رو نشدن و به رسمیت نشناختن سعی در انتقام از حریف عراقی دارد. تا اینجا همه چیزخوب است.
او هم چنین اضافه کرد: در این اثر شخصیت راضیه دو روز فرصت تا زمان برگزاری مسابقهٔ فینال دارد، در حالی که در مسابقات واقعی تمام مسابقات یک فرد در یک یا نهایتا یک و نیم روز اتفاق میافتد. این فرصت دو روزه طراحی خود نویسنده است تا اتفاقات نمایش را در این مدت رقم بزند. به همین دلیل به ریتم متن هم لطمه زده است. اگر فرصت فشردهتر میشد تاثیرگذارتر میشد. نکتهٔ بعد این است که وقتی من نمایشنامه را خواندم با خود گفتم عجب ورزشکار بیاطلاعی، آن هم در سطح ملی! او حتی روابط و مناسبات را نمیداند. ممکن است اینها در جهت اهداف نمایشنامه نویس باشد، اما ما در اینجا با یک نمایشنامهٔ رئالیستی رو به روییم و روابط و رویدادها باید منطقی باشند.
آرش عباسی در پاسخ به علی جعفری گفت: خیلی موافق این حرف نیستم، چون اساس نمایشنامه بر ناآگاهی این آدم است. راضیه تنها بیست و دو سالش است.
علی جعفری با اشاره به شخصیت حیاتی در این نمایشنامه گفت: شخصیت حیاتی یک مدل از آدم اطلاعاتی است. در همه جای دنیا این طبیعی است که چنین آدمی وقتی برای گفتگو با کسی میرود با اطلاع کامل از او وارد میشود. حیاتی نمیداند که پدر راضیه مفقودالاثر است. در جایی او به راضیه میگوید: «به سنت نمیخوره عشقت رو توی جنگ از دست داده باشی». آیا عشق لزوما باید همسر باشد؟ پدر، مادر، برادر و خواهر نمیتواند باشد؟
لابی بر بستر جنگ و ورزش حرکت میکند
عباسی در این خصوص گفت: البته هرکسی حق دارد از نمایشنامهای خوشش نیاید. اما ماجرای خبرنگار بیبی سی برچسب نبود. همه میدانیم که روابط ایران و انگلیس به چه شکلی است. اتفاقا من شخصیت حیاتی را دوست دارم. الکی خلق نشد. خودش میگوید: «من باید با اطلاعات کامل میآمدم اما فرصت نبود.». دست آخر این جواب راضیه است که اساسی است. او میگوید اصلا به خاطر پدرم نیست. به خاطر مادرم است که ۲۲ سال منتظر بوده است. من برای مسابقه نمیروم. نمایشنامه لابی، نمایشنامه ساده و قابل فهمی است. من خودم موقع نوشتن به این اصل همواره توجه دارم.
رضا چوبینه (بازیگر و کارگردان این نمایشنامه خوانی) در پایان این نشست با اشاره به تجربیات دیداریاش از نمایشنامه خوانی در انگلستان، گفت: نمایش نامهٔ لابی اثر ارزشمندی برایم است چون از موضوعاتی سحبت میکند که مخاطبان و من نیز به ان دغدغه داریم.
آرش عباسی در پاسخ به این پرسش رضا چوبینه که چگونه تمام روابط آقای حیاتی با راضیه و پدرش این طور اتفاقی پشت سر هم اتفاق میافتد، گفت: اساس درام را اتفاق میسازد. ما درام را با این اتفاقها میسازیم.
بر اساس این گزارش، در پایان این نشست بهزاد صدیقی گفت: آرش عباسی از نمایشنامه نویسان خوش قریحهٔ جوان معاصر است که تا کنون در چندین جشنوارهٔ تئاتری و مسابقهٔ نمایشنامه نویسی جوایز نمایشنامه نویسی را به دست آورده. این اثر جدا از توفیقی که در جشنوارهٔ تئاتر فجر دورهٔ بیست و نهم به دست آورده بود، نمایشنامهی خوبی در حوزهٔ ورزش و جنگ محسوب میشود اما اگر در زمانهٔ امروز بخواهد اجرا شود، نیاز به بازنویسی دارد.
گفتنی است در پایان این نشست که با استقبال مخاطبان برگزارشده بود، شرکتکنندگان نیز نظرها و دیدگاههای خویش را مطرح ساختند و سپس از طرف مدیریت فرهنگی هنری منطقه سه و رئیس فرهنگسرای ارسباران (محسن سلیمانی) به هریک از مهمانان این نشست لوح تقدیری اهدا شد.
عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.
پایان پیام
کد خبر : 71440 ساعت خبر : 9:50 ب.ظ