اولین تماس تلفنی از بهشت روایتگر معجزهای در دنیای مدرن است
«میچ آلبوم» در کتاب «اولین تماس تلفنی از بهشت» به سراغ جهانی دیگر و ارتباط آن با دنیای بازماندگان پرداخته است.
پایگاه خبری گلونی؛ سمیه باقری حسنکیاده: شما را نمیدانم اما من دلم میخواهد که بخشی از یک معجزه باشم؛ بی اینکه پیگیر حقیقت یا فریب بودن آن باشم. چرا که معتقدم معجزهها حتی اگر دروغ باشند هم میتوانند ما را به فکر وادارند و ایمانمان را با چالشی جدی مواجه سازند.
«میچ آلبوم» نویسنده کتابهای پرفروشی چون «سهشنبهها با موری» و «پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید»، اینبار معجزه را موضوع اصلی رمان خود قرار داده است.
نویسندهای با سابقه نوشتن کتابهای مذهبی و الهامبخش در «اولین تماس تلفنی از بهشت» تماس مردگان از جهانی دیگر، اعتقاد به جهان بعد از مرگ و ایمان خوانندگاناش را با چالشی شیرین مواجه میکند.
داستان اولین تماس تلفنی از بهشت
یک روز صبح، در شهری کوچک به نام کوُلدواتِر، چند تلفن زنگ میخورَد. آن طرفِ خط کسانی هستند که زمانی از مرگشان میگذرد و همگی میگویند که از بهشت تماس گرفتهاند.
خیلیها به معجزه اعتقاد دارند و خیلیها هم نه. وقتی اخبارِ این تماسهای عجیب پخش میشود، غریبهها دستهدسته به شهر سرازیر میشوند تا آنها هم بخشی از این معجزه باشند.
شهرِ کوچک و حتی دنیای انسانها با این معجزه زیر و زبر شده؛ اما همیشه در هر معجزه شادیبخش اندکی اندوه هم هست. همیشه در معجزهای که مردم را به هم نزدیک میکند، اندکی تنهایی هست.
در میان این همه معجزه مردی هست که دوست ندارد بپذیرد چنین معجزهای رخ داده، چون همسرش با او تماس نمیگیرد تا مرهمی بر زخمِ دوریاش باشد و مادری از یادآوریِ اندوهِ فقدانِ پسرش دوباره افسرده میشود.
اما معجزه مسیرِ خود را دارد: خبرنگاری که به معجزه باور ندارد، بیش از هر کس دیگری زندگیاش از نو تعریف میشود؛ مردی که با دیگران تلخ است، یاد میگیرد محبت کند؛ مردی هم یاد میگیرد معجزه حقیقت دارد.
به باور بسیاری از منتقدان میچ آلبوم به دلیل علاقه وافرش به ماوراءطبیعه، البته نه در شکلهای عجیب و غریب و غیرعادی، داستانهایی مینویسد که در آنها متافیزیک از دل زندگی شهری امروزی بیرون کشیده میشود و همین مساله رمز موفقیت او و داستانهایش بوده است.
در بخشی از رمان میچ آلبوم میخوانیم:
«روزی که دنیا اولین تماس تلفنی از بهشت را دریافت کرد، تس رفرتی مشغول بازکردن بستهای چای بود.
درررررینگ
تس اعتنایی نکرد و ناخن انداخت زیر زَرورق بسته…
دررررررینگ
بالاخره پارهاش کرد، زَرورق را کند و کف دستش مچاله کرد. میدانست اگر تا یک زنگ دیگر گوشی را برندارد تلفن روی پیغام گیر میرود؛ الو؟ دیر شد.
زیر لب گفت «آخ این چیز» صدای تقه پیغامگیر را از روی پیشخوان آشپرخانه شنید که صدای ضبط شده خودش را پخش کرد… بیب کوتاهی بلند شد.
تس صدای پارازیت شنید و بعد؛ «مامان هستم… م. باید چیزی بهت بگویم»
نفس تس بند آمد. گوشی از دستش افتاد. مادرش چهارسال پیش مرده بود…»
برخی «اولین تماس تلفنی از بهشت» را جادوییترین اثر میچ آلبوم میدانند که در آن روایتهایی از معجزه و باورهای انسانی ذکر شده است.
بخوانید و لذت ببرید.
پایان پیام
کد خبر : 92872 ساعت خبر : 1:28 ق.ظ
واقعا اررش یک بار خواندن ندارد. بیشتر شبیه نمایشنامه است. از قواعد کتاب داستان پیروی نمیکند اسمهای بیش از حد زیاد و تغییر متوالی و غیر ضروری فضا و اسکپهای داستان تقریبا کتاب بی سرو ته یه و بیشتر باید فیلم باشه. یا یک کتاب داستان ۳۰ صفحه ای