پایگاه خبری گلونی، مهدیسا صفریخواه: ژن خوب داشتن یک موهبت است.
بهرام (خوشحال): کاوه برادر نیک سرشت من در مطبخ هستید؟ بیایید خبر خوبی برایتان دارم؟ بالاخره جوابش را گرفتم.
کاوه: سلام همینجا هستم. امروز مطبخ تعطیله. ظاهراً حواست به روزهای هفته نیس؛ نوبت آشپزی توئه. چه خبر شده حالا؟ کنکور قبول شدی؟
بهرام: مگر ما در آزمون سراسری اونیورسیته شرکت کردهبودیم که حالا منتظر نتیجهاش باشیم؟
کاوه: مگه همه اونهایی که قبول شدن تو آزمون سراسری شرکت کردن؛ کافیه فقط یهبار تو ذهنت بیاد؛ خودشون ثبتنامت میکنن؛ خودشون هم قبولت میکنن. فقط زحمت یه پول شهریه میافته گردنت.
بهرام: لابد شما هم اینگونه این مدارج را طی کردید و حالا به ما فخر میفروشید. مگر شرکت کردن در این آزمون فایدهای هم دارد؟ جز اینکه آمار بیکاری مملکت را بالاتر ببریم و زحمتی دیگر بر دوش مسئولین بگذاریم. هروقت راه برونرفت از این بحران بیکاری را پیدا کردند. ما هم به شرکت در آزمون اونیورسیته فکر میکنیم. حالا مژدگانی خبر خوب را بده!
ژن یکسان
کاوه: تو این بدبختی تو هم دنبال بهونهای یه پولی از من بگیره. چشمت به اون دوزار پسانداز منه؛ اندازه یه بیمه بیکاری تو این یهسال مژدگونی گرفتی؟ چی شده باز رفتی خواستگاری. بابا من به مامان هم گفتم تا وقتی که کار پیدا نکنی همینه؛ هرجا بری بهت جواب رد میدن. هرچند این کار پیدا نکردن انگار تو ژنتیک شماست.
بهرام: مرحبا بر تو ای اندیشمند. به نکته ظریفی اشارت داشتی! ظاهراً فراموش کردهای که جنتیکمان از یک الگو تبعیت میکند!
کاوه: یعنی خودت هم میدونی که از زیرکار در رو هستی؟ لااقل تا دو ماه پیش اداش رو درمیآوردی اما الان تو تخم چشم من نگاه میکنی و میگه حال نمیکنی بری دنبال کار؟ چقدر من تنهایی بار این زندگی رو بکشم.
بهرام: فکر نمیکنین استفاده از این الفاظ کمی اگزجرهطور باشد. شما دو سنه دیگر میتوانید بازنشسته شوید اگر همینقدر بیکار باشید؛ آنوقت به من سرکوفت میزنید. آن عمارت در لوکیشن بالا که اجاره ماهیانه آن را میگیرید و آن طیاره که بنچاق و سندشان متعلق به شماست. هرچند خداوندروح پدرمان را غریق رحمت کند.
کاوه: حالا بحث رو چرا میپیچونی؛ غنیمت جنگی که نیس؛ حقمه. سهممه. میخواستی تو هم لیاقتت رو به بابا ثابت کنی به جای راهانداختن جنگ جهانی و جامجهانی تو محله میچسبیدی به کار و بارت. وگرنه تو تو قسط همین خونه موندی حالا چشمت تو اون دو تومن اجارهخونهست که میره برای خورد و خوراکمون. حالا خبرت چیه؟
ما فاقد ژنوم خوب هستیم
بهرام: برادر شما استعداد عجیب در به قهقهرا کشیدن آدمی دارید. من همه تلاشم را کردم که بگویم آنچه شما در جِنتیک ما دیدید به راستی بر واقعیت منطبق است. این هم سند و مدرکش. این نسخه غیرقابل ویرایش جنتیک ماست. به تفسیر طبیب حاذق آزمایشگاه ما فاقد ژنومهای خوب هستیم همانهایی که پول و ثروت و قدرت را به نسل بعدی منتقل میکند.
کاوه: اینهمه پول دادی که اینها رو بهم بگی؟. خوب مرد حسابی آدم یه نگاه به سرتا پامون بندازه که میفهمه فاقد ژن خوبیم! بعدش برای این خبر مژدگونی میخوای؟!
بهرام: بله. خبر خوبی برای خودمان است؛ میسپریم به مستشار تا یک نسخه از آن را بر روی دیوار یخچال با مَگنِت بچسباند تا دیگر هر دو هفته به ما سرکوفت نزنید که بیکارید و این صحبتها. با این نقشه جنتیکی هیچ آینده شغلی روشنی را نمیتوانیم تصور کنیم مگر اینکه در نسلهای بعدیمان یک جهش بزرگ ژنتیکی پیدا شود.
کاوه: خوب حالا نمیخواد کل شهر رو خبر کنی. به مامان هم نگو طفلکی هول میشه. بده من این نقشه ژنتیکیمون رو یه جایی تو پستو قایم کنم.
بهرام: اینجا را بنگرید بهجای ژن خوب مقادیر زیادی ژن بد داریم. چهار دهه است که بهخاطر طاسی سر و فربگیمان سرکوفت میخوریم در حالیکه این تقدیر در جنتیکامان تثبیت شدهاست.
کاوه: خیلیخب. حالا لازم نیس ژست آدمهای شکستخورده رو بگیری. بیخیال شو. اون برگه رو هم بده ببینم.
ما هم میتوانیم
بهرام: ولی طبیب حاذق آزمایشگاه گفت تا چند دهه دیگر میتوانیم این نسخه را ویرایش کنیم. کافی است این چند دهه را دوام بیاوریم و زنده بمانیم.
کاوه: بده من برگه رو…اینکه نامه بانکه. بیا اینقدر قسطها رو ندادی که میخوان مصادرهاش کنن. بعد تو نشستی برای من نسخه ژنتیکتت رو تحلیل میکنی. آخه من چیکار کنم با تو؟! بیچاره شدیم!
بهرام: ولی این همان نسخه جنیکمان است. کار خودشان است؛ آنها نسخه را در راه از من ربودند و این نامه مصادره را جایگزینش کردند!
پایان پیام
کد خبر : 94340 ساعت خبر : 7:42 ب.ظ