قسمت دوم بی گناه؛ مادر همیشه نگران
همین مادرِ همیشه نگران را میبینیم که تسلطی هم بر اعصابش ندارد و کمی هم کارهای زشت میکند. قسمت دوم بی گناه؛ مادر همیشه نگران.
همین مادرِ همیشه نگران را میبینیم که تسلطی هم بر اعصابش ندارد و کمی هم کارهای زشت میکند. قسمت دوم بی گناه؛ مادر همیشه نگران.
عادی است که فروشنده به پیک توضیح بدهد که شخص سفارش دهنده مهمان دارد؟ قسمت سیزدهم یاغی؛ دنیا بی رحم است.
وقتی میگویند سریالهای نامناسب کانون گرم خانواده را از بین میبرد، منظور همین است. قسمت اول بی گناه؛ سرشار از بدآموزی برای خانواده.
شیما خانم، این همه قیافه گرفتی و خفن بازی در آوردی آخرش این جوری گیر افتادی؟ قسمت دوازدهم یاغی؛ فقط ساندویچ کتلت کم بود.
بالاخره جاوید هم در مسابقات برنده شد. ما که میدانستیم قرار است ببرد، فقط وقتمان را گرفت. قسمت یازدهم یاغی؛ لحظات مهم را از دست ندهید.
اما هرچه فکر میکنیم میبینیم آب پرتقال طبیعی با دل خالی خوب نیست و باعث دل درد میشود. قسمت دهم یاغی؛ آب پرتقال نماد باکلاسی.
بهمن خان را میبینیم که برای اولین بار گرخیده است. الان اکبر مجلل پخ کند، بهمن خان تشنج میکند. قسمت نهم یاغی؛ مجلل اما شاد و هاوایی طور.
طلا در وان حمام مشغول خفه شدن است، ما میدانیم طلا است اما نمیبینیم طلا است. قسمت هشتم یاغی؛ خلاقیت نزد کارگردان ایرانی است.
این یک قانون نانوشته است. هرجا نشانی از بیلیارد است، پای خلاف در میان است. قسمت هفتم یاغی؛ میز بیلیارد را جدی بگیرید.