ادبیات و شعر عشق هر روز به تکرار تو برمیخیزد گلونی 17 مرداد 1401 0 عشق هر روز به تکرار تو برمیخیزد./ اشک، هر صبح به دیدار تو برمیخیزد. ای مسافر! به گلاب نگهم خواهم شست... . ادامه مطلب ...
ادبیات و شعر بعد از تو خاک بر سر دنیا گلونی 29 مرداد 1400 0 انسان را آفرید یزدانش/ پیدا شد رنگ حسن پنهانش. چون سوخت هنوز هم گلستان بود/ خاکستر خیمههای ویرانش. بعد از تو خاک بر سر دنیا/ لرزید آن دم جهان و ارکانش. ادامه مطلب ...
امروز در گلونی صاحب عزا به دست تهی مان نگاه کن گلونی 28 مرداد 1400 0 ما را بدون تو به پشیزی نمیخرند/ جز با حضور تو به بهایی نمیرسیم. صاحب عزا به دست تهی مان نگاه کن/ بی لطف تو به فیض گدایی نمیرسیم. ادامه مطلب ...