کودکان کار

دستان یخ‌زده، تراژدی یک کودک کار است که سرنوشت‌اش در خیابان رقم می‌خورد. این کودک به‎خاطر تهیه تکه‌ نانی برای خانواده از تحصیل بازمانده است.

بزهکاران اجتماعی در کمین کودکان کار هستند.

فقر همیشه مایه‌ی آبروریزی نیست. گاهی هم آبروی کودکان کار را حفظ می‌کند.

«این بچه‌ها بچگی نمی‌کنند، از لحظه تولد بزرگ می‌شوند، آنها آن‌ قدر بزرگ می‌شوند که توی هفت، هشت‌ سالگی حساب‌ و کتاب کنند و بدانند درآوردن روزی ۴٠‌ هزار تومان یعنی کمتر کتک‌ خوردن و کمتر گرسنگی‌ کشیدن اما هنوز آن‌ قدر بزرگ نشده‌اند که بدانند این بی‌وطن‌بودن‌شان منشأ تمام دردسرهایشان است.»

آمار وحشتناک ۹ میلیون بی‌سواد در ایران. تکان‌دهنده‌تر این است که این تعریف بی‌سواد فقط برای افرادی است که خواندن و نوشتن را هم نمی‌دانند. و افرادی…

ما را همه‌وقت می‌برد خواب. چندین بار کودکان کار را دیدیم و درواقع ندیدیمشان چون خواب بودیم. چون آن‌ها با شمشادها و خط‌کشی‌های خیابان برایمان…

۲۸ هزار عروس ۱۵ ساله. حوالی عصر یکی از روزهای سال ۱۳۵۷، مردم معترض در چهارراه ولیعصر جمع شده بودند و با سردادن شعارهای همیشگی…