تئاتر شهر دیگر نماد نیست
به گزارش پایگاه خبری گلونی، غزل نهانی: هنوز از سالهای طلایی تئاتر زمان زیادی نگذشته است. از روزهایی که حضور در مجموعه تئاتر شهر برای گروههای تئاتری چون رویایی دستنیافتنی بود. تئاتر شهر در سالهایی نه چندان دور پایگاه اجرای نمایشهای حرفهای و محل حضور بزرگان قبیله تئاتر بود.
تماشاگران تئاتری میدانستند که در سالنهای این مجموعه فقط قرار است به دیدن آثار طراز اول تئاتر ایران بنشینند و اگر علاقهمند به دیدن آثار دانشجویی و یا حتی کارهای تجربی تئاتر هستند باید سراغش را در خارج از این مجموعه جستوجو کنند.
در تمام این سالها ردپای نامآوران تئاتر ایران در گوشه گوشه قلب تپنده تئاتر شهر دیده میشد، از زندهیاد حمید سمندریان و بانو هما روستا تا دکتر علی رفیعی، بهرام بیضایی، داود رشیدی، جعفر والی، عباس جوانمرد و… اما حال چه بر سر ما آمده که مهمترین مکان نمایشی شهر تهران دیگر نشانی از تئاتر حرفهای ایران به همراه ندارد؟
تئاتر شهر دیگر نماد نیست
چند سالی است که نه خبری از صفهای طولانی تماشای تئاتر است و نه نشانی از سالنهای پر از مخاطب. بهخصوص این روزها که اکثریت سالنهای تئاتر شهر تبدیل به محلی برای اجرای تئاتر به اصطلاح آزاد شده است. تئاتری که نه محتوا دارد نه شیوه و اجرا، نه حتی نمایشنامهای قوی که بتوان به آن دل خوش کرد. تئاتر شهر که نماد هنرهای نمایشی کشور است این روزها پاتوق جماعتی شده مدعی، بدون کوچکترین دستاورد و زحمتی که در این سالهای بیحاصلی ادعای گزاف و بزرگی دارند.
اهل فن از خود میپرسند چرا تئاتر که در همه کشورها چشم و چراغ اهل فرهنگ و هنر است در کشور ما که داعیهدار تمدن و فرهنگ است این چنین مهجور به حال خود رها شده است؟ بیتردید میتوان دلایل زیادی برای این موضوع ردیف کرد اما آنچه پر واضح است نقش سیاستهای اشتباه و و رویکردهای ناصواب در چند سال اخیر است.
زندهیاد اکبر رادی که جای خالی او و سایر بزرگان به شدت در تئاتر ما به چشم میخورد سالها قبل گفته بود تئاتر یک ضرورت است چیزی شبیه نان. و حال باید از بین مسئولان ریز و درشت سراغ گرفت که چه تعداد از این دوستان به این ضرورت واقفند.
پایان پیام