«سوءتفاهم» از دقایق اول در جذب مخاطب خود عاجز ناتوان است و رفته رفته که فیلم از دقیقههای نخست فاصله میگیرد، انگار اصلاً مخاطب بهحساب نیامده است
پایگاه خبری گلونی، محمد سعید اکبری: وقتی صحبت از سینما و فیلمسازی میشود، مهمترین موضوع مخاطب است بهاین منظور که سینماگر برای مخاطب خود، یعنی مردم فیلم بسازد. فیلم باید دارای پیامی صریح و روشن باشد و از تعقید و پیچیدگی پرهیز کند، البته در عینحال باید از کیفیت خوبی هم برخوردار باشد و سلیقهٔ مخاطب را مغتنم بشمارد.
فیلم «سوءتفاهم» به کارگردانی «احمدرضا معتمدی» با ژانری کمدی و داستانی فلسفی است. فیلمی که برای سینما که مخاطبش همهٔ مردم هستند، تولید نشده است. «سوءتفاهم» از دقایق اول در جذب مخاطب خود عاجز ناتوان است و رفته رفته که فیلم از دقیقههای نخست فاصله میگیرد، انگار اصلاً مخاطب بهحساب نیامده است. «احمدرضا معتمدی» چنان در بیانِ حرف خود آن هم با زبان فلسفه اسرار میورزد که گویا فقط برای ارضای ذهن و نفس خود فیلم را ساخته است.
«اکبر عبدی» را همه به طنازی و طنزگویی میشناسد، اما در فیلم «سوءتفاهم» از این طنازی و بذلهگویی خبری نیست و «اکبر عبدی» با تمام تجربه و استعدادش در تکوین شخصیتی هزّال، عاجز و هاژ مانده است و نمیتواند از مخاطبان در سینما خنده بگیرد.
«مریلا زارعی» بازی قابل قبولی ارائه کرده است ولی بهزعم من با «مریلا زارعی» در فیلمهای همچون «زیرسقف دودی»، «بادیگارد» و «دختر» تفاوت افزونی دارد.
«کامبیز دیرباز» با بازی یک نواخت و بیرمق خود و باگفتن دیالوگهای سرد و تهی از احساسات جلوی دوربین حاضر شده است تا ضعف آشکار کارگردان در بازی گرفتن از بازیگران فیلم، برای مخاطبان مسجل شود.
«هانیه توسلی» هم که تجربهٔ کار کمیک را در کارنامهٔ خود دارد، بازی بسیار مهجوری برای خلق یک شخصیت خندهدار و دوستداشتنی از خود به نمایش گذاشته است. «هانیه توسلی» به ارادهٔ کارگردان فیلم «سوءتفاهم» کاراکتری لوس و بیمزه را خلق کرده است که بهمحض خارج شدن از سالن سینما یاد و خاطرهای از آن نمیماند.
«پژمان جمشیدی» هم بهسان اغلبِ بازیگران فیلم با استیصال و درماندگی در نقش خود ظاهر شده است، بیبرنامه و تَکراری، بدون ذرهای خلاقیت در خلقِ یک شخصیتی کمدی.
فیلم کمدی «سوءتفاهم» را هرگز یک فیلم کمدی نمیدانم با اینکه در کارنامهٔ کاری آقای «احمدرضا معتمدی» سابقهٔ ساخت فیلم کمدی به چشم میخورد. کارگردان فیلم «سوءتفاهم» فقط سعیِ مهمل و بیمعنی برای ساختِ فیلم کمدی کرده است و قطعاً این امر برای ساخت یک اثر کمدی کافی نیست، زیرا بدون زیرساخت فیلم که فیلمنامه باشد، بعید است بتوان یک کمدی فاخر تولید نمود.
هنگام تماشای فیلم «سوءتفاهم» از جمعیت حداکثر هشتاد نفری، حداقل بیست نفر سالن سینما را با اعصاب خُرد ترک کردند، این اعتراض دربردارندهٔ پیامی صریح و روشن برای مسئولین «جشنوارهٔ فیلم فجر» است؛ اینکه واقعا چه ملاک و معیاری برای ورود فیلمها به این جشنوارهٔ مردمی اعمال میشود؟ آیا نمایش چنین فیلمهایی در «جشنوارهٔ فیلم فجر» دارای پشتوانهٔ فکری و منتقی است؟ یعنی اصلی ترین و مهمترین مخاطبِ جشنواره که مردم باشند از اکران چنین آثاری راضی و خشنود هستند؟ بد نیست برای رسیدن به پاسخ این گونه سوالات، نظر و نگاهی دقیق به رایِ مردم دربارۀ چند فیلم ضعیف راه یافته به «سیوششمین جشنوارهٔ فیلم فجر» بیندازید!
پایان پیام