لطفاً کتاب را نریزید داخل شکم؛ کتاب خوراک مخصوص مغز است
پایگاه خبری گلونی، محسن فراهانی: دیروز عکسی در فضای مجازی منتشر شد که خیلیها را ذوقزده کرد.
تصویری از منوی یکی از کافهها که محصولاتش را با نام کتابهای معروف عرضه میکند.
همه با دیدن این منوی متفاوت بر سلیقهی کافهدار احسنت گفتند و علاقهی او به کتاب و کتابخوانی را ستایش کردند.
لطفاً کتاب را نریزید داخل شکم
اما آیا لازم است برای آنکه نشان بدهیم خیلی اهل کتاب هستیم همه چیز را با هم قاطی کنیم؟
معلمی داشتیم که میگفت: مشکل شما این است که سر درس ریاضی به فکر ورزش هستید و سر زنگ ورزش به فکر امتحان علوم.
نه مزهی این را درک میکنید و نه در آنیکی موفق هستید.
حالا ماجرای این کافه هم همین است. وقتی یک چیز بیش از حد تبلیغ میشود گاهی نتیجهی عکس میدهد.
البته کافهدار این کافه هم خود میداند که این کارش تنها برای خاص بودن و متفاوت بودن است.
و الا تاثیر چندانی در کتابخوان کردن دیگران ندارد و بیشتر جنبهی مضحک پیدا میکند.
تصور کنید یک دختر خانم کافهدار را صدا بزند و بگوید: مردی برای تمامی فصول میخواهم.
شک نکنید پسر میز بغلی میگوید: جانم؟ با من کاری داشتید؟
یا مثلاً مشتری دیگری بگوید: این ژان پل سارتر من شیرش کمه. یه مقدار شیر ژان پل سارتر برام میریزی؟
حالا فکر کنید این اداها به صنوف دیگر هم راه پیدا کند و صاحبان مشاغل دیگر هم بخواهند ارادت خود را به ادب و فرهنگ اینگونه نشان بدهند.
یک طباخی بردارد اسم غذاهایش را به نام هنرمندان نامی مملکت نامگذاری کند.
مثلاً بروی داخل طباخی و غذایی با نام یک شاعر بلندآوازه مملکت سفارش بدهی، بعد ببینی برایت سیرابی بیاورند.
خلاصه این رسم عرض ارادت و ابراز علاقه به فرهنگ و هنر نیست. لطفاً کتابها را نریزید داخل شکمها. کتابها خوراک مخصوص مغز و ذهن انسانها هستند.
پایان پیام