گوگل جستجو کرد و گریه کرد و از اوضاع کرونایی گفت
خستگی بی پایان در پاسخ به پرسش های بی پایان
به گزارش گلونی «آقای دکتر دیوانهام کردند با این پرسشهای بی سر و تهشان.
فردا مدارس باز است یا نه؟ چگونه مسافرت برویم و به کرونا مبتلا نشویم؟
استراماچونی کی میآید؟
بعضیهایشان هم که نمک از سر و رویشان میبارد میپرسند لخخلمث.
من بینوا هم باید درستش را به زبان انگلیسی برگردانم و موجب خندهشان شوم.
حداقل قبل از کرونا وضع بهتر بود درباره مدل ناخن و یک شبه پولدار شدن و بلیت کنسرت از من سؤال میپرسیدند.
اما کرونا که آمد وضع فرق کرد.
اوایل قرنطینه حوصلهشان سر میرفت و میآمدند سراغ من.
به چند زبان مختلف راههای انتقال کرونا را توضیح میدادم.
به بیش از صد هزار نفر لیست صد فیلمی که قبل از مرگ باید دید را ارائه دادم.
برای چند نفر هم گفتم که چرا لادن طباطبایی در سریال خواب و بیدار آنتن بیسیم را در دهانش فرو برد.
بیش از پنجاه نوع غذا و دسر را آموزش دادم.
عید که تمام شد و کرونا تمام نشد، سؤالهای عجیب و غریبشان بیشتر شد.
دیگر نمیدانستم چه جوابی بدهم. چه روزها و شبهایی که من هم استرس کنکور گرفته بودم و با همه داوطلبان هم ذات پنداری میکردم.
بعد از آن نوبت به سهام بورس و سکه و دلار شد.
گوگل جستجو کرد
یک نفر که آنقدر درباره سهام و جبران ضررش سؤال پرسید که هنگ کردم.
اما پا به پایش اشک ریختم و سعی کردم کمکش کنم تا پولش را برگرداند.
ولی نتوانستم چون دیگر اطلاعات آن را نداشتم. دیگر بریدهام!
یک چیزهایی میپرسند که من هم با پرسش آنها میفهمم جریان از چه قرار است».
دکتر گفت: «سعی کن پرسشها را یک در میان جواب بدهی.
دوز این مسکن را بالاتر میبرم. این تراشهات هم نیمسوز شده. میگویم برایت عوض کنند».
دکتر مهر را پایین نسخه میزند و آن را از لابهلای دود سیگار به گوگل میدهد.
پایان پیام
نویسنده: سارا ملاعباسی