پاییز سراب کهمان الشتر مسحور کننده است
به گزارش گلونی اگر کمی سر به هوا باشید و چشمک هر ستاره و پریدن هر پروانه شما را از راه به در کند، بوی پائیز را از اواخر مرداد احساس میکنید.
گزارش تصویری ولیالله میراسماعیلی
از پاییز سراب کهمان الشتر
تنها کسی که در این احساس من شریک بود مادربزرگم بود.
وقتی به ایشان میگفتم سر برگها زرد شده و بوی پائیز میآید، از گذشته یاد میکردند که قدیم از روی همین آغاز زرد شدن برگها متوجه میشدند پائیز و زمستان هر سال چگونه است.
با رویش برگها و رشد شاخهها در بهار و تابستان، کمکم وارد یک دوره پوشیدگی و پنهانکاری میشویم.
درختها و پیچکهای سبز حتی عیوب کار معماران را میپوشانند و یادمان میرود که گچ دیوار پشت درخت ریخته و نیاز به بازسازی دارد.
بعد از فصل برداشت محصول و سبک شدن درختان، فصل زلف بر باد دادن آنها و بر باد رفتن دلها آغاز میشود.
درختان لباس کار از تن به در میکنند و لباس سرخ و نیمه عریانشان را به تن میکنند.
شهره شهر میشوند و عاشقان را از دم رسوا میکنند.
البته هستند درختانی چون چنار و سپیدار که چونان پیر پسرانی که انگار هیاهوی باد و باران بیامان آبان، دفتر و کتابشان را بههم ریخته باشد، سر بلند کرده و با چشمانی رنگی دلبری آغاز میکنند.
اما اوج زیبایی پاییز با باد آذری آغاز میشود.
وقتی که بعد از یک فصل رقص و پایکوبی در زیر باران و خش خش برگها، طبیعت جامه از تن به در و عریانی پیشه میکند.
هرچند که باد دی چونان پاسبان سختگیر، ابرهای زمستانی را روانه میکند که با برف و بوران یا تنهای عریان را بپوشاند یا چشمهای گردان را فرو بیاندازد.
اما آذر فرصت کوتاهی برای دیدن زیبایی پنهان طبیعت است.
رد دستهای عاشقانهای که آرام از شاخی به شاخ دیگر تنیده شده، لانههای پرندگانی که هنوز گرمای زندگی دارد، یادگاری زمختی که پسرکی بازیگوش بر تن درخت حک کرده، شاخه شکستهای که یادگار گردش طبیعتگردان است و صدای کلاغ که خبر از عمر رفته میدهد.
آب اگر در نوبهاران میچکید از روی باغ
میچکد آتش ز رخسار گلستان از خزان
پایان پیام