فلسفه چهارشنبه سوری جعلی را نشر ندهید
جعلیات تاریخی درباره چهارشنبه سوری و سایر مناسبتها را باور نکنید.
منبع مطالعه تاریخ و اساطیر فضای مجازی و سایتهای غیرمعتبر نیست
به گزارش گلونی رسیدن چهارشنبه سوری یکبار دیگر بازار توهمات و خرافههای تاریخی را به نام فلسفه و واقعیت داغ کرده است.
دود آتشی که این جعلیات و خرافهها به جان مناسبتهای تاریخی و ملی میاندازند، در نهایت به چشم تمدن، تاریخ و فرهنگ این سرزمین میرود.
متاسفانه شبکههای اجتماعی و فضای مجازی نشان داده که در مناسبتهای مختلف به شدت، پتانسیل دامن زدن به جعلیات هیجانانگیز و بیپایه درباره حقایق تاریخی و اسطورهای را دارد.
دیگر فقط شاعران و نویسندگان و نامهای آشنا نیستند که اسمشان به جعلیات و حواشی گره میخورد.
عدهای برای به دستآوردن شهرت، گرفتن لایک و کامنت، دلسوزی بیجا برای آیینهای در حال فراموشی و بهانهای برای ترند شدن، اقدام به ساخت و انتشار این جعلیات میکنند.
واقعیت این است کسانی که بدون اطلاع و هیجانزده این خبرها را به اشتراک میگذارند شریک خطای این جعلیسازان تاریخی و فرهنگی هستند.
چالش خبرهای فیک و مستندات جعلی، موضوعی است که تنها با هوشیاری و آگاهساختن کاربران فضای مجازی امکانپذیر است.
برای اطمینان از صحت هر نوشتهای که روایتی از تاریخ، اساطیر یا سنتها را به شکلی نو بازگو میکند، باید به منابع معتبر و سایتهای علمی و پژوهشی در زمینه خبر مراجعه کرد.
چهارشنبه سوری مثل بسیاری از آیینهای این سرزمین، آیینی به درازای تاریخ و فرهنگ ایران زمین است.
میرجلالالدین کزازی واژه سور در چهارشنبه سوری را به معنای سرخ دانست و یادآور شد: واژه پهلوی سخر (suxr) دو گونه تغییر یافته است. یک بار با تبدیل /خ/ به /ه/ به واژه سهر دگرگون شده است که نمونهاش را در واژه سهرورد و در نام سهروردی، یعنی گل سرخ (سهر + ورد) میبینیم. بار دیگر نیز با جا به جایی /خ/ و /ر/، سخر به سرخ تبدیل شده است.
وی این الگوی دگرگونی را در زبان فارسی دارای سابقه دانست و گفت: واژه بخر نیز با همین الگو به دو شکل «بهر» و «برخ» (بعضی) تبدیل شده است.
این استاد ادبیات، با اشاره به ترانه «زردی من از تو، سرخی تو از من» که در آن، به صورت نمادین، زردی را میدهند و سرخی را میگیرند، گفت: سرخی در فرهنگ ایرانی، نشانه تندرستی و توانگری است و برعکس، زردی، نماد بینوایی و نگونبختی دانسته میشود. برای همین است که در زبانزدی معروف، میگوییم فلانی صورتش را با سیلی سرخ نگاه داشته است. یعنی بینواست؛ اما نمیخواهد دیگران به بینواییاش پی ببرند.
پایان پیام