سریال روزهای آبی و شروع با داستانی تخت در بستر روستا
به گزارش گلونی ساره که در خانوادهای متمول رشد کرده با ورشکستگی پدرش مواجه و مجبور میشود، با خواهر و برادر کوچکترش به یک روستای دور افتاده سفر کند.
همین حالا اشاره شود که نام این سریال نمیتواند نگارنده را به یاد شعر اتاق آبی زندهیاد سهراب سپهری نیندازد.
شتابزده و دور از انصاف است اگر درباره اتاق آبی سخنی در قالب نقد بیان داشت، اما با توجه به قسمتهای ابتدایی آن میتوان به صورت نسبی و تنها با ارزیابی آنچه تا کنون دیده شده، یادداشت نوشت.
تا اینجا داستان تخت است و بستر اصلی؛ مهاجرت و رویارویی با تجربیات و شاید رویدادهای تازه برای آدمهایی است که به سبب مشکل پیش آمده ناچارند در روستایی دورافتاده زندگی کنند.
کارگردان روی رفت و آمد، ایستایی و چینش بازیگران در قاب، نسبتا بد عمل نکرده؛ میزانسنها (با تمرکز روی ایستایی و حرکت شخصیتها) پی در پی و کمک کننده به ضرباهنگ هستند.
داستان در قسمتهای پخش شده، با وجود چند بگو مگو و درد و دل در روابط آدمها، هنوز جان نگرفته است. مخاطب با رویداد شگفتانگیزی روبهرو نیست؛ چند سیر غم و مشاجره و فعلا همین.
در واقع آنچه تا کنون در مجموعه تلویزیونی اتاق آبی در قالب گره و کشمکشها، معارفه و مشاهده شده است، بیننده را برای پیگیری قسمتهای بعد ترغیب نمیکند.
آنچه تا اینجا به تماشاگر، اندکی شوق میدهد، نشان دادن جلوه و ویژگیهای اقلیمی و جغرافیای سرسبز و اندکی فرهنگ است، بستری که با لحن و گویش شخصیتها، تنها بیننده را سردرگم میکند که مکان داستان دقیقا کجا است؟
نگارنده بر این باور است که صرفنظر از نقایصی که تا کنون در سریال مشاهده شده، نوشتن نقد رفتاری شتابزده است، لذا این یادداشت را تنها با نیت قلم و دست گرمی نگارنده، از نظر گرامیتان بگذرانید.
سریال روزهای آبی به کارگردانی محمدرضا حاجی غلامی و تهیهکنندگی پرویز امیری یکی از سریالهای است که همزمان با عید فطر از روز پنج شنبه هر شب از شبکه پنج پخش میشود.
در شرح این مجموعه اینگونه آمده: «اتاق آبی درباره مهاجرت و پناه آدمهایی است که با رویدادهای تلخ و شیرین در بستر طنز مواجه میشوند.»
تا همینجای سریال، شاهد رویداد طنزی نبودهایم. باید منتظر بمانیم تا منظور تلویزیون از طنز را در قسمتهای آینده دریافت کنیم!
پایان پیام
نویسنده: نیما نعمتی زاده