بررسی سه فیلم جوخه انتحار، آنت و شوالیه سبز
به گزارش گلونی حسين معززینيا در کانال خود در بررسی سه فیلم نوشت:
فیلم جوخه انتحار: محصول امسال کمپانی دی. سی. را دیدم: The Suicide Squad بهکارگردانی جیمز گان.
از پیش آمادگی روبهرو شدن با همه نوع دیوانگی داشتم، ولی باز هم کم آوردم!
هم اکشن دوست دارم، هم فانتزی، هم هجو ژانر، هم کامیکبوک.
ولی تا میآیم خودم را با قواعد فیلم قبلی مارول یا دی. سی. تطبیق بدهم، بعدی از راه میرسد و جا میمانم.
شاید آدم یک موقعی بالاخره باید بپذیرد برای درک بعضی فیلمها پیر شده!
فیلم آنت (لئو کاراکس): جوری پیش میرود و تمام میشود که تصمیمگیری دربارهاش را سخت میکند.
از یک طرف، تکسکانسهای درخشان دارد، ظرافتهایی در کارگردانی، بازهای خوب، ارجاعهای دلچسب به تاریخ سینما و موقعیتهای دراماتیک تأثیرگذار که باعث میشود تکههایی از فیلم، یاد آدم بماند و حتی دلت بخواهد بعضی سکانسها را دوباره تماشا کنی.
اما از طرف دیگر، از نیمه به بعد، انگار درام از کنترل خارج شده باشد، دیگر نمیفهمیم حالا چرا باید هنری مکهنری تبدیل به ضدقهرمانی با این مشخصات شود، حضور شبح «اَن» روی عاقبت دخترش چه تأثیری میگذارد، و اساساً دستمایههای قبلی در رابطه دوسویه میان این ستارهها با مخاطب (که منطق سکانس افتتاحیه و اختتامیه را هم شکل داده) چه شد و چه کارکردی در رسیدن به پایانبندی فعلی دارد.
فیلم شوالیه سبز: فیلم جدید دیوید لاوری، فیلمساز نامتعارف آمریکایی است که قبلاً درباره پیرمرد و تفنگ (۲۰۱۸) او نوشته بودم.
این فیلم تازه، روایتی شخصی از افسانه سِر گوین و شوالیهی سبز، و کشمکش آنها در زمینه ماجراهای عصر آرتور شاه و شوالیههای میزگرد است.
فیلم در مقاطعی به اصل قصه وفادار است، اما در پیکره اصلی، ترجیحهای خودش را پیگیری کرده.
فیلم عجیب و غریبی است که گذشته از جزئیاتی که میشود درباره نحوه اقتباسش گفت، به یک دستاورد مؤثر بصری تبدیل شده در ساختن دنیایی خیالانگیز و افسانهگون. طراحی صحنه و لباس، انتخاب رنگها، طراحی نور و انتخاب لنزها، باعث فضاسازی یکدست و درگیرکنندهای شده که کمک میکند باور کنیم شاید این تکهای از تاریخ است که به کلی متفاوت با روزگار امروز سپری شده و آدمهایش در رویا حماسه میساختند.
نقد سایر فیلمهای داخلی و خارجی را در این لینک بخوانید.
پایان پیام
خرید محصولات عشایری از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید