کشف حجاب در لرستان به روایت اسناد، قسمت یکم

به گزارش پایگاه خبری گلونی، مقاله زیر به قلم «تقی شهسواری» در نشریه لرستان‌شناسی «شقایق» (سال اول، شماره ۳و ۴ پاییز و زمستان ۱۳۷۶) منتشر شده است که اطلاعات خوبی درباره کشف حجاب در لرستان در آن وجود دارد. این مقاله در چند بخش تقدیم شما خوانندگان می‌شود.

یکی از اقدامات خشونت‌­بار عهد رضاشاه که مجریان دولتی، در تمام دوره شانزده ساله‌ی پهلوی اول برای انجام آن تلاش کردند کشف حجاب و اتحاد لباس مردم ایران بود. در این نوشتار، چند سند نویافته درباره‌ی نحوه اجرای کشف حجاب در لرستان ارائه می‌شود. اما چون این موضوع در اجرای دستورات و الگوهای مرکز (تهران)، در منطقه پدیدار گشته، لذا برای آگاهی بیشتر از شیوه و سبب پیدایش تفکر بی­‌حجابی، بهتر دیده شد که به آن از نگاهی فراتر از جغرافیای استان، نگریسته شود.

فرهنگ و نگرش سیاسی گروه­‌های حاکم در ایران، به دلایل روشن تاریخی، اجتماعی و روان­شناختی، نگرشی پدرشاهی و پدرسالارانه بوده و ساخت قدرت به عنوان رابطه‌­ای عمودی و عامرانه یعنی از بالا به پایین تصور می­‌شده است و با اینکه در مسیر تاریخ بویژه در قرن بیستم شکل نهادی این رابطه تغییراتی داشته اما با ورود عناصر تازه در آن، دگرگونی اساسی نداشته است. (۱)

قدرت حاصل از امتیازات حکم‌رانی، نامحدود از ویژگی­‌های اصلی قدرت سیاسی بوده است و طبق الگوی سنتی، مردم اتباع حاکمند نه «شهروند».

در این فرهنگ، حاکم موجود برتر، قهرمانی بی­تا و چنان توانمند است که از یک سو همه را به اطاعت بی‌­چون‌وچرا واداشته و از سویی زمینه فرصت­‌طلبی و چاپلوسی، انفعال و کناره‌­گیری و اعتراض، ایجاد می‌شود. (۲)

در اوضاع و احوالی چنین، از جانب رضا شاه، دستور اتحاد لباس و به دنبال آن کشف حجاب صادر گردید. گفتنی است، جامعه ایرانی تا آشنایی دربار با شیوه زندگی غرب، فضایل سنتی خود را نگاه داشته، گذشته از ملعبه‌­های تفننی سلاطین، حتی در حرم‌سراها، زنان از قواعد مذهب روی نگردانده، بلکه جماعتی از خواجگان و دایگان حرم مامور حفظ و یادآوری شئون جامعه به زنان حرم و منع رفتارهای قبیح بودند. سفرهای ناصرالدین شاه و درباریان به فرنگ و دیدن تماشاخانه‌­ها و باشگاه­‌های تفریحی، وهن زننده­ای – که خوشایندی شاه از لباس رقاصه­‌های اروپا و مرسوم شدن آن نزد گروهی از «عمله طرب» بود- ایجاد کرد. اما با وجود نوگرایی متجددان، تا عهد رضا شاه و کشف حجاب، تصویری از سربرهنگی و بی­‌حجابی زن ایرانی و بانوی درباری دیده نشد. (۳)

جنگ جهانی اول و انقلاب اکتبر روسیه، نفوذ بیشتر انگلیس‌ها را در ایران به دنبال داشت. در این میان احمد شاه و رجال دوره او داوطلب پذیرش کامل سیاست انگلیس نشدند. آگاهی ماموران بریتانیا از ساختار حکومت ایران، نشان می‌­داد که رجال آن دوره با تمام فرسودگی، بردگی بیگانه را به بهای هجوم به ارزش‌­های اسلامی و ملی نمی‌­پذیرند. (۴) دوره آخر حکومت قاجار، مملو از ناکارآمدی دولت‌مردان، بیداد فئودال­‌ها و برخی سران عشایر، راهزنی و… بود و همین زمینه‌­ای برای آرزوی امنیت در نزد مردم و پیدایش و اجرای کودتای اسفند ۱۲۹۹ و روی کار آمدن حکومتی خودکامه و پلیسی گردید (۵) عواملی چون آمیزش فرهنگی با کشورهای همسایه، اعزام محصل به اروپا، چاپ و نشر روزنامه­‌ها و… باعث شد تا گروهی، واپس­ماندگی کشور را در برابر غرب به عیان ببینند و سنت­‌های فرهنگی کهن و شیوه پوشاک و خوراک و رفتار مردم را مایه­‌ی بیچارگی و ننگ بدانند. (۶)

در این هنگام احزاب سیاسی و افراد زیادی، تعلیم و پرورش و اصلاح وضع نسوان را تبلیغ کرده و در روزنامه­‌ها و مجله­‌های فارسی داخل و خارج از کشور، نوشته­‌هایی در دفاع از حقوق بانوان و علیه شرایط حاکم، درج می­‌کردند. (۷)

استعمار انگلیس، پس از جنگ جهانی اول، از بیم گرایش جامعه فقر زده ایران به کمونیسم، به اصلاحات روبنایی و تجدد‌مآبانه نیاز داشته اما چون اشراف عصر پایانی قاجار، با وجود فرسودگی، از پذیرش لاقیدی و تجدد روی­گردان بود، لذا طبقه‌­ای بی‌ریشه، میان­‌تهی و شیفته غرب، مناسب منظور بود.(۸)

رضا خان که پس از کودتا وزیر جنگ شده بود، در آغاز برای جلب افکار عمومی و مسلمان­‌نمایی، در ماه محرم با گروهی نظامی پای­‌برهنه به سینه‌­زنی پرداخت و در شب شام غریبان در تکیه ارتش شمع در دست عزاداری کرد. در این راستا، دولت سید ضیاء (۹) نیز به کلانتری­‌های تهران دستور داد که مواظبت نمایند که زنان در خیابان و معابر پوشیده باشند و ماموران، زنان بی­‌حجاب را به کلانتری جلب نمایند و زنان هم موظف شدند که چهره خود را با روبند و پیچه (۱۰) پوشیده و به جای جوراب چاقچور (۱۱) در بر نمایند. (۱۲) ماموران شهربانی عزیز کاشی روسپی­‌خانه‌­دار معروف تهران را – که دو تن از اعضای سفارت انگلیس را به منزلش در خیابان صفی‌علی‌شاه برده بود – دستگیر کرده و به اتفاق امیرزاده خانم در میدان توپخانه، با چوب حد می­‌زنند.(۱۳)

آنگاه که حکومت رضاشاه پایه­‌های قدرت را یکی پس از دیگری محکم کرد، به یکباره به فکر متحدالشکل کردن لباس و پس از آن کشف حجاب افتاد.

در این راستا استبداد فشار مضاعفی به مردم وارد آورد و فضایی از رعب و وحشت در همه ابعاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایجاد شد. مردم آنچنان که باید نقش تعیین کننده در سرنوشت خود نداشتند و ناچار دم فروبسته بودند به طوریکه در ۱۳۲۰، با ورود نیروهای متفقین (انگلیس، آمریکا و کشورهای مستعمراتی) به کشور، به جای نگرانی از وجود نیروی بیگانه در آب و خاک ایران، عمدتا خشنود و راضی شدند که با ایجاد فضای نسبتا باز سیاسی، استبداد شکسته گردد و هرکس می‌­خواهد جای آن را بگیرد! (۱۴) در مورد چگونگی آغاز کار کشف حجاب گذشته از آنکه زمینه رویارویی مستقیم با مذهب و روحانیان در شخص شاه وجود داشت، اتفاقاتی نیز در تسریع آن اثرگذار بود از جمله: یکم فروردین ماه ۱۳۰۶ موقع تحویل سال، «ملکه مادر» و عده­ای از زنان دربار به آستانه حضرت معصومه (س) رفته و در بالای غرفه­‌های رواق ایوان آینه جای گرفتند. چون حجاب زنان دربار کامل نبود، یکی از واعظان اعتراض نمود و شیخ محمد بافقی (۱۵) دستور به خروج آنان داد. با دخالت خدام آستانه، درگیری رخ نداد اما خانواده سلطنتی به خانه تولیت رفته و ماجرا را تلفنی به شاه گزارش کردند. (۱۶) روز دوم فروردین رضا شاه با تنی چند از امرای قشون  تعدادی زره پوش به قم وارد شد، صدای تانک‌­ها و زره‌پوش­‌ها شهر را به لرزه درآورد و رضا شاه و همراهان ضمن آنکه با کفش وارد حرم شده بودند، با چوب­دستی و شمشیر به ضرب و شتم خدام و اهل علم پرداختند. خود شاه با عصا به رییس نظمیه قم – به سبب دستگیر نکردن شیخ محمد بافقی- حمله کرد، دندان­هایش را شکست و به شدت مجروح کرد و دستور داد او را به زندان تهران منتقل نمایند.(۱۷)

پس از آن شیخ محمد بافقی را به حضور او آوردند، دستور داد او را خوابانیده و با چوب به شدت مجروح کردند.(۱۸)

واقعه‌ی قم که بر اثر بدحجابی خانواده شاه رخ داده بود نخستین برخورد تند و آشکار رضاخان به مذهب بود، از این رو گروهی از روحانیان و مذهبیون در صدد مقابله برآمده اما حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی(۱۹)  با دوراندیشی نخواست که خون بیگناهی ریخته گردد و لذا صحبت در اطراف موضوع را منع کرد(۲۰).

پی‌نوشت:

۱٫”ایدئولوژی و فرهنگ سیاسی گروه‌­های حاکم در دوره پهلوی”، حسین بشیریه، نقد و نظر، س ۲، ش ۳ و ۴٫

۲٫همان.

۳٫واقعه کشف حجاب، به کوشش مرتضی جعفری (و) صغری اسماعیل‌­زاده (و) معصومه فرشچی، تهران، سازمان مدارک فرهنگ انقلاب اسلامی (و) موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۱، ص ۱۸٫

۴٫همان، ص۱۹٫

۵٫پلیس سیاسی در ایران، خسرو معتضد، تهران، جانزاده، ۱۳۶۹، ص ۶۰٫

۶٫خشونت و فرهنگ (اسناد محرمانه کشف حجاب)، سازمان اسناد ملی ایران، تهران، ۱۳۷۱، مقدمه (ص ۷).

۷٫همان ص ۱۰٫

۸٫واقعه کشف حجاب، همان.

۹٫سید ضیاءالدین طباطبایی: روزنامه‌­نویس، سیاست‌مدار و مدیر روزنامه رعد، از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ تا ۴ خرداد ۱۳۰۰ رییس‌­الوزراء بود. در دوره او جمعی از اعیان و رجال و معاریف زندانی شدند. پس از نخست­وزیری در اروپا (سوئیس) اقامت گزید، سپس در فلسطین به کشاورزی پرداخت در ۱۳۲۲ به ایران بازگشت و نماینده دوره چهاردهم مجلس شد و حزب اراده ملی را تاسیس کرد. از ۱۳۳۵ پس از یکسال توقیف در شهربانی از سیاست کناره گرفت و تا هنگام وفات (۱۳۴۸) به کشاورزی و دامداری پرداخت (دائره‌­المعارف فارسی، مصاحب، ج ۲، بخش ۱).

۱۰٫پیچه: نقاب، حجاب، عصابه­ای (دستار) که زنان بر پیشانی بندند (فرهنگ فارسی معین، ج ۱).

۱۱٫چاقچور: چاقشور، چافچور، شلوار گشاد و بلند و کف­دار زنانه که آن را بر روی شلیته (دامن کوتاه و گشاد و پُرچین) و تنبان‌ها می­‌پوشیدند و دارای لیفه و بندی بود که در زیر شکم بسته می­‌شد (همان).

۱۲٫پلیس خفیه ایران، مرتضی سیفی فمی تفرشی، تهران، ققنوس، ۱۳۶۷، ص۵۷٫

۱۳٫تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکی، تهران،  ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۹، ج ۲، ص ۴۹ – ۵۰٫

۱۴٫پلیس سیاسی در ایران، همان، ص ۶۱٫

۱۵٫برای آشنایی با احوال شیخ محمد بافقی بنگرید به: قیام گوهرشاد، سینا واحد، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۶۱، ص ۲۷ – ۳۰٫

۱۶٫روزشمار تاریخ ایران (از مشروطه تا انقلاب اسلامی)، دکتر باقر عاقلی، تهران، گفتار، ۱۳۷۳، ج ۱، ص۲۱۹٫

۱۷٫نخست­وزیران ایران (از مشیرالدوله تا بختیار)، دکتر باقر عاقلی، تهران، جاویدان، ۱۳۷۰، ص ۴۰۳٫

۱۸٫روزشمار تاریخ ایران، همان.

۱۹٫حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی: (۱۲۷۶ – ۱۳۵۵ ه ق) عالم و مرجع تقلید شیعه در یکی از دهات یزد متولد شده، پس از تحصیل در عتبات و حوزه علمیه آنجا و چندی تدریس، از کربلا به سلطان­‌آباد (اراک) آمد و در ۱۳۴۰ ه ق، به قم رفته حوزه علمیه را بنا نهاد (دائره­المعارف فارسی، همان، ج ۱).

۲۰٫علل سقوط رضاشاه، نعمت­اله قاضی، تهران،آثار، ۱۳۷۲، ص ۳۰٫

۲۱٫عباس مسعودی مدیر روزنامه اطلاعات: شماره اول این روزنامه در تیرماه ۱۳۰۵ در ۲ صفحه انتشار داد. تنوع و تازگی اخبار روزنامه وی باعث موفقیتش شد. خود مسعودی در تهیه و تنظیم روزنامه نقش عمده داشت. او در سال ۱۳۱۴ نماینده مجلس شوارای ملی شد و روزنامه که از سال دوم انتشار به ۴ صفحه رسیده بود، ۸ صفحه­ای شد. در سفر رضا شاه به ترکیه جز همراهان بود و با هیات شرکت‌­کننده در مراسم عقد فوزیه (اولین همسر محمدرضا پهلوی) در مصر حضور یافت.

کد خبر : 993 ساعت خبر : 3:19 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=993
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات