یکصد و شصتوپنجمین گفتمان هنر و معماری از سوی انجمن مفاخر ایران برگزار شد. این نشست به موضوع آب اختصاص داشت. به گزارش پایگاه خبری گلونی، دکتر مجید مختوم رئیس انجمن ارزیابی محیط زیست ایران در این نشست گفت:
من را در ۱۶ شهریور سال ۱۳۸۹ بازنشسته کردند اما از آن زمان به بعد به جرات میگویم که فعالیتم در زمینههای جلوگیری از تخریب محیط زیست بیشتر شد. از سال ۱۳۸۹ به بعد تعداد مقالات من از انگشتان دست فراتر نمیرود و فقط یک کتاب نوشتم اما ۷۵ درصد انرژی من صرف این میشود که بتوانم جلوی خرابکاریها را بگیرم. این وظیفهای که خودم برای خودم قائل شدهام در این برهه زمانی خیلی مهمتر از این است که بخواهم خلاقیت به خرج دهم و کتاب و مقاله بنویسم. ما خبرهای ناگواری از خودمان میشنویم و همین “از ماست که بر ماست” ما را به اینجا رسانده است.
دوست مهندس مشاوری به من میگفت ما ۵ کارشناس ارشد محیط زیست داریم که فارغالتحصیل دانشگاه تهران هستند اما مدیر عامل ما گزارشات توسعه را به کسی میدهد که از یک دانشگاه غیر دولتی است چون ایشون آنها را به تثبیت میرساند. چرا پول این قدر مهم شده است؟ یا مثلا یکی از مشاورین ما میخواهد طرح بدهد برای ساختوساز در آشوراده.
من چند با ر در رادیو و یا رسانههای کاغذی با ادله علمی گفتم که آشوراده را نمیشود تفرجگاه کرد. در پناهگاه نمیتوانید بروید ساختوساز کنید. حیوانات را آنجا جمع کردهایم و در واقع حیوانات پناه آوردهاند به آنجا. حالا یک مهندس مشاوری مهندسی قبول کرده است که در آنجا ساختوساز کند.
در حال حاضر یکی از خرابکاریهایی که دارم جلویش را میگیرم سد خرسان ۳ است. این سد روی کارون در حال بسته شدن است. در مورد سد گتوند خودم را بیرون کشیدم چون خیلی سیاسی برخورد شد. سد گتوند سد بشو نیست. و در خرسان ۳ هم اساسا نمیدانند، نه مشاور میداند و نه کارفرما. هیچکدام نمیدانند چکار میکنند. میخواهند برق تولید کنند. این سد در جایی ساخته میشود که سنگ زمین آن آهک آسماری است که من گفتم یکی از دلایلی که الان در تهران کمآبی است این است که در سد لاری که قرار بود ۱۸ متر مکعب آب بدهد در ثانیه آب جمع نمیشود و دلیلش هم همین سنگ آهک آسماری است. در سد لار آب جمع نمیشود چون درست مثل این است که الک را زیر شیر آب بگیرید و انتظار داشته باشید که در آن آب جمع بشود.
خب آن چهل سال پیش بود پس عبرت بگیرید. نمونه سدی که آنجا سنگ آهک آسماری است را دارید که. ولی در جواب گفتند آنجا آهک آسماری البرز است! مثل این است که پزشک به شما بگوید به خاطر چربیتان چلو کباب نخور و شما بگویید من چلو کباب نایب میخورم نه رفتاری. خب چه فرقی دارد؟
سنگ اهک خیلی قابل نفوذی است و به گفته خانم دکتر فیضیان سنگ آهک آسماری زاگرس سه برابر بدتر از آهک آسماری البرز است. حالا باید یک ستاد مردمی دیگر درست کنیم برای جلوگیری از ساخت سد خرسان ۳٫
من چندین بار رشت رفتم. خبرنگار ایرنا در رشت با من روی شفارود مصاحبه کرد بعد برای من ایمیلی فرستاد و نوشته بود مصاحبهای را که آماده کردهام چاپ نمیکنند، که دلیلش چیست که در جنگلهای هیرکانی نباید سد بزنند؟
عرض میکنم خدمتتان. به این دلیل نبایستی در جنگلهای هیرکانی سد زد ما دنبال این هستیم که بتوانیم بخشی از جنگلهای هیرکانی را به عنوان میراث طبیعی جهانی به ثبت یونسکو برسانیم. و خود یونسکو فشار میآورد برای این کار که برای نسل آینده هم بماند.
در جاهایی میشود گفت سدسازی در جنگل برای تولید برق مناسب است که شش ماه در سال یخبندان است. سوئد را مثال میزنم. ولی در ایران ما نمیتوانیم و دلیل علمیاش این است:
اول از همه ایجاد اختلال در آبخانهای داخل و پاییندست جنگل و از همه مهمتر افزایش فرسایش و رسوب است در حالیکه جنگل کارش کاهش این فرسایش است. دوم زیر آب رفتن جنگل است. آن هم شمشاد، شمشاد ما در جنگلهای شمال کشور به دلیل وجود نوعی قارچ خشک میشود. یعنی ما داریم شمشادی را که فقط بومی ایران است از دست میدهیم اما در شفارود هنوز نفوذ نکرده این قارچ و اگر ما ۳۰۰ هکتار جنگل را ببریم زیر آب یعنی عملا داریم باقیماندهها را هم از دست میدهیم.
در سطح کوچک عرض کنم اگر حیاتوحش در محیط زیست ما نباشد چرخه زندگی دچار اختلال میشود و تبعاتش بعدا مشخص میشود. این موجودات خداوندی هستند.
این را به عنوان یک عبرت میپرسم؟ آیا تا به حال وزارت نیرو جایی سدسازی کرده و مردم بعد از مهاجرت از آن منطقه راضی باشند؟ اگر پیدا کردید به من هم نشان بدهید. همین تجربه بسیار تلخ را سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری هم داشت که جنگلنشینان را آواره کرد وبعد برگرداند. چون نشد. آن هم با این هجوم به شهرنشینی، الان شهرنشینی متاسفانه به ۷۰ درصد رسیده و نباید روی آن فشار آورد و بیشترش کرد.
کاهش تنوع زیستی که کاملا مشخص است وقتی اتفاق بیفتد این موضوع تاثیر منفی روی تفرجگاههای جنگلی میگذارد. در این منطقه خرسان ۲۴ روستا وجود دارد که ۲۳ روستا زیر آب میرود و یک تفرجگاه دارد که آتشگاه معروفی دارد و راه دسترسی به این تفرجگاه قطع میشود.
نکته دیگر این است که اگر این اتفاق بیفتد و سد ساخته شود ویلاسازی شروع میشود و به آن روستانشین چیزی نمیرسد دیگر. آخرین پدیده تخریبی سدسازی در جنگل اتفاق میافتد و آن هجوم جمعیت شهرنشین به منطقه نیمه بکر جنگلی است. و از بین رفتن پدیدههای طبیعی. چرا ۹۰ درصد روستاهای شمال آلوده است؟ به خاطر هجوم شهرنشینان به آنجا که این هجوم آنها مناظر طبیعی را هم از بین میرود. حتی من به یکی از روستاییان مازندران گفتم با این فروش زمینهای شما به تهرانیها و یا اصفهانیها و… شمال کشور به اسرائیل ایران تبدیل شده است.
پایان پیام