ایدئولوژی مهندسی و تخریب محیط زیست ایران

ایدئولوژی مهندسی و تخریب محیط زیست ایران

به گزارش پایگاه خبری گلونی، محمدامین قانعی‌راد روز پنج‌شنبه چهارم تیر، در سمینار سیاست، توسعه، محیط زیست با موضوع الگوهای توسعه، عدالت و محیط زیست سخنرانی کرد. بخشی از سخنرانی قانعی‌راد را به طور اختصاصی در گلونی بخوانید:

در مورد الگوهای توسعه، عدالت و پیامدها در محیط‌ زیست یک مقدار توجه من بیشتر به ایران هست و اینکه در جامعه ایران چه اتفاقی افتاده است.

می‌­دانید که یک رویکرد اکولوژیک وجود دارد و اکولوژیست‌ها می‌دانند که این مشکل که الان وجود دارد و کاملا یک مشکل اقلیمی است که در جهان اتفاق افتاده و جلو آمده و به خاورمیانه رسیده است.

این بحث نیاز به بحث جامعه‌شناسی ندارد و خود اکولوژیست­‌ها باید ببینند در منطقه چه اتفاقی افتاده است و چگونه باید در منطقه با آن برخورد بکنند.

حتی ما در انجمن جامعه­‌شناسی ایران که درباره بحران‌های محیطی جلسه داشتیم بعضی از دوستان می­‌گفتند که مثلا به جامعه­‌شناسی چه ربطی دارد اگر ما مشکل آب داریم؟

به تعبیر اینها اتفاق­ درباره محیط‌ زیست افتاده و اقلیمی است و بخشی از آن قابل حل است اما تعبیری که من دارم این است که اتفاقی در جامعه افتاده است و نتیجه نهایی­‌اش این شده است.

اما ما یک بحث مهندسی و فنی داریم در مقابل بحث اکولوژیک که مثلا یک زمانی اعتقاد داشته‌اند که نیاز به سدسازی بوده است و سد ساخته‌اند و حالا اگر نیاز نیست ساخته نمی‌شود و مهندس‌ها با هم مشورت می‌کنند و راه‌حل‌های جدیدی می‌دهند.

یعنی قضیه به تعبیری مهندسی است. از این نظر، اتفاق فقط در محیط‌ِ زیست افتاده است و بعضا قابل حل است.

اما از نظر من و تعبیر من این است که یک اتفاق‌هایی در جامعه افتاده است و اندیشه‌هایی شکل گرفته است که نتیجه آن اندیشه‌ها همین چیزی است که الان اتفاق افتاده است.

البته این وضع محیط‌ زیست دلیل اکولوژیک و مهندسی هم دارد که در ایران به طور خاص و در جهان به طور عام اتفاق افتاده است. من برای توضیح این وضع به یک وضعیت نوستالژیک اشاره می‌کنم.

ما با یک نوع پایداری در زمینه طبیعت و پایداری در زمینه فرهنگ مواجه بوده‌ایم. شما بگویید هیچ وقت چنین وضعیتی نبوده است. اما قابل تصور است. ما شرایطی را داشتیم که فرهنگ و طبیعت با هم تمایز نداشته‌اند و شکافی میان آنها نبوده است.

مثلا شعاری بود که می‌گفتند دیگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم تا دیگران بخورند.

در آن وضع انسان یک نوع همدلی با طبیعت داشت و بین خود و طبیعت شکافی ایجاد نکرده بود. لباس و خوراکی و خانه و آداب‌ورسوم از طبیعت تبعیت می‌کرد. در میترائیسم و دین زرتشت هم شکاف وجود ندارد.

اسلام هم در اعمال با طبیعت سازگار است. مثلا آب مهریه‌ی حضرت زهرا (س) است و آب را نباید آلوده کرد. آب پاک کننده است.

به یک نحوی یک اعتقادی وجود دارد که آن چهار عنصر آب و باد و خاک و هوا عناصر اربعه هستند و اگر نگاه کنید این عناصر اربعه در حال حاضر دچار بحران شده­‌اند: بحران آب داریم، بحران هوا داریم، و اگر آتش را سمبل انرژی بگیریم بحران داریم و اینکه در اسلام ما از خاک آمده‌­ایم و به خاک برمی­‌گردیم اینها همه نشان دهنده آن است که رابطه پایداری بین طبیعت و فرهنگ وجود دارد.

این رابطه پایدار کجا می­‌شکند؟ جایی که عنصر تکنولوژی و مدرن وارد جامعه می­‌شوند.

موقعی که فناوری وارد جامعه ایران می‌­شود و به تعبیر جلال‌آل احمد صدای موتور آب به نبض آبادی تبدیل می­‌شود.

خب اینجا جایی هست که ما یک نوع ناپایداری بین توازن طبیعت و فرهنگ را تجربه می­‌کنیم که در بقیه کشورهای جهان هم این وضعیت وجود دارد. تعادل با حضور تکنولوژی به هم می­‌خورد و یک نوع شکاف شناختی ایجاد می‌کند.

قبل از تکنولوژی، طبیعت عرضه کننده آب بود. باران بود، برف بود، رود بود، دریاچه بود، کوه بود، چشمه بود که طبیعی بودند و آب را عرضه می­‌کردند و از آن طرف هم نظام‌­های فرهنگ مبنایی بود که می‌توانست از این آب بهره‌­برداری و مصرف کند و تقاضای آب را در واقع سازمان­دهی فرهنگی کند.

ما نظام­‌های بهره‌برداری و آبیاری را داریم و فناوری فرهنگی داریم برای مناطقی که حتی کمبود آب دارند اما با کاریز و قنات و  اینها مسئله را حل می‌کنند.

منتها وقتی با ورود تکنولوژی این ناپایداری در توازن فرهنگ و طبیعت ایجاد شد، آدم­‌ها فکر کردند کاری کنند که این وضعیت را سامان دهند و مشکلات‌شان را حل کنند.

ایدئولوژی مهندسی و تخریب محیط زیست ایران

در ایران یا هرجای دیگر، اینجا دو تا نظام فکری مطرح می­‌شود، دو تا نظام شناختی.

یکی بحث توسعه و یکی بحث عدالت که به شیوه‌­های مختلف از طرف گروه­‌های اجتماعی مختلف در جامعه مطرح می­شود.

پس یک سازمان اجتماعی شناختی ایجاد می‌شود که یک بعد شناختی دارد و یک بعد اجتماعی، در وضعیتی که فرهنگ به شیوه سنتی خودش نمی‌­تواند پاسخگو باشد پس آدم‌ها سعی می­‌کنند که با ابداع نظام‌­های فکری به نیازهای‌شان پاسخ بدهند.

اگر بخواهیم تقسیم‌بندی بکنیم از نظر گروه‌­های اجتماعی، در توسعه بیشتر گروه نخبگان سیاسی اجتماعی هستند که در واقع از راه علم و علوم مهندسی وارد کار می‌شوند.

یک مقدار دانش اجتماعی و دانش انسانی هم ممکن است وارد این موضوع توسعه بشود. یا کمی فلسفه وارد بشود. مثلا فروغی در واقع یک نوع خرد دکارتی، عقلانیت دکارتی را وارد جامعه ایران می‌کند که قرار است زیربنای توسعه شود و می­‌خواهد توسعه را جلو ببرد. یا ممکن است در حوزه علوم اجتماعی یک نگاه مهندسی اجتماعی وجود داشته باشد که دانش پشتیبان می‌شود برای مقوله توسعه.

لذا ما توسعه داریم در بین نخبگان که از بعد از انقلاب مشروطه می‌­بینیم که دنبال توسعه هستند و این یک ایدئولوژی پشتیبان دارد که من اسمش را می‌گذارم ایدئولوژی توسعه و یک دانش پشتیبان دارد که بیشتر علوم تجربی است که در کشور ما به طور خاص مهندسی است. ممکن است مشابه این را جایی دیگر هم ببینید اما من دارم در چهارچوب ایران تحلیل می‌کنم.

یک نوع قائل شدن کارکردهای رفاهی و آزادی‌بخش برای تکنولوژی و بعد سیاست نوسازی که الگوی توسعه­‌ی فنی و اقتصادی است که شکل پیدا می‌کند و هدفش این است در امر توسعه‌سیاست‌گذاری کند و امر سیاسی را به امر فنی تبدیل کند. این امر سیاسی، مبتنی بر خرد ابزاری و بوروکراسی دولتی است و از بالا به پایین است که هنوز هم با این وضعیت کم‌وبیش مواجه هستیم.

آن ایدئولوژی توسعه با ایدئولوژی مهندسی پیوند درونی دارد. می­‌خواهم بگویم این دو تا جریان فکری که تحت عنوان توسعه و تحت عنوان عدالت نام بردیم،

جفت‌شان به تخریب محیط زیستی ختم شده‌‌اند و در عین حال می­‌خواهم عرض کنم که هم توسعه خوب است و هم عدالت ما به هردوی اینها نیاز داریم ولی توسعه و عدالت اینگونه‌­ که بر ما پدیدار شد تقلیل کننده محیط‌ زیست بود و پیوند این دو باعث تخریب محیط‌ زیست در کشور شد.

الان من روی بخش توسعه تاکید می‌­کنم و اینکه خود ایدئولوژی توسعه چگونه با چند تا ایدئولوژی دیگر پیوند خورده است. مثلا ایدئولوژی مهندسی. یعنی طوری شد که هر چه اتفاق افتاد، گفتند مهندسین بالاخره مسئله را حل می‌کنند ولی این مهندسی روزبه‌روز محیط مصنوعی‌اش بزرگتر می‌شود و محیط طبیعی‌­اش کوچکتر می­‌شود. نمونه آن توسعه شهری در تهران است که تحت تاثیر مهندسی اتفاق افتاد.

مهمترین رکن شهرداری مهندسی بود که همین طوری تهران را بزرگ کردند و محیط مصنوعی را بزرگ کردند و محیط طبیعی را از بین بردند. الان از شرق یا غرب که وارد تهران شویم فقط ساختمان­‌های سر به فلک کشیده‌­ای است که دارند محیط زیست را از بین می­‌برند. شما جنت‌آباد ۱۲ سال پیش را با الان مقایسه کنید. الان معلوم نیست تهران از کجا دارد شروع می‌شود. همه‌اش برج است.

ما باید به آمایش زمین توجه کنیم. آمایش زمین یعنی انطابق دادن فعالیت‌ها با مقتضیات جغرافیا. مثلا صنعت فولاد که یک صنعت آب‌بَر است باید در کرمان باشد تا در اصفهان و یا در جایی که دست‌رسی به آب باشد؟

باید به فکر آمایش سرزمین باشیم به جای آرایش آن. نه این که هر جا آب نداشت با مهندسی برایش آب بیاوریم. کافی است پول باشد تا مهندس‌ها فکری برایش بکنند.

همین حال حاضر که  مثلا ما مشکل آب داریم، مهندسان طرح­‌های به تعبیر من جنون‌آمیز می‌­دهند. شاید شما هم در شبکه­‌های اجتماعی اینها را دنبال کرده باشید که می‌خواهند آب را از خزر به خلیج‌فارس ببرند.

ما باید به طبیعت احترام بگذاریم، چرا ما آدم‌ها خودمان را با طبیعت تطبیق نمی­‌دهیم و می‌­خواهیم طبیعت را با خودمان تطبیق دهیم؟ چرا در طرح‌های عمرانی تاثیر اجتماعی را بررسی نمی‌کنیم.

آب را از اصفهان می­‌بریم یزد، می­‌بریم این طرف به آن طرف، من نمی‌گویم مهندسی بد است مهندسی خلاق­‌ترین نوع اندیشه بشر است همان طور که عدالت یک نیاز انسان است.

پس ما نیاز به توسعه داریم ولی من می‌گویم ایدئولوژی توسعه پیوندی دارد با ایدئولوژی مهندسی و ایدئولوژی اقتصادی و اقتصاد‌دان‌ها. ایدئولوژی اقتصادی که می­‌خواهد توجیه اقتصادی برای طرح­‌ها بیاورد.

یعنی اگر بدانند طرحی از نظر فنی و اقتصادی توجیه دارد انجامش می‌دهند. بدون توجه به آمایش سرزمین.

پایان پیام

کد خبر : 1597 ساعت خبر : 3:26 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=1597
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات