پایگاه خبری گلونی، رضا ساکی: ابتدا باید از کارکرد دوگانه طنز بگویم. برخلاف آنچه اغلب شنیدهایم و خواندهایم، طنز فقط رویکرد اصلاحطلبانه و مصلحانه ندارد. طنز و کمدی کارکردی دوگانه دارد، یعنی هم میتواند کسی را تحقیر کند و هم میتواند باعث دیدهشدن یک فرد و بالا رفتن او در جامعه شود. طنز میتواند باعث شود که مردم سیگار نکشند و میتواند باعث شود که مردم توجه بیشتری به سیگارکشیدن نشان دهند. پس اینگونه نیست که ما با هر اثر طنز و کمدی که مواجه شدیم، بگوییم رویکردش اصلاحگرانه است. در طنز قلم همچون تیغ است که هم میتواند بکُشد و هم میتواند درمان کند. از همین رو مرحوم کیومرث صابری فومنی ملقب به گلآقا، طنز را همچون تیغ جراحی میدانست که خاصیت درمانکنندگی دارد.
این روزها صحبت درباره برنامههای طنز شبکه افلاک لرستان داغ است. روزنامهنگاران و مردم لرستانی در شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای موبایل در حال بحثکردن درباره طنز این شبکه هستند. موضوع بحثشان هم برنامه «ایچه لرسونه» است و اتفاقی که در آن افتاده است.
در آن برنامه طنز ما روستاییانی را میبینیم که نمیدانند موبایل چیست و نمیدانند شارژر موبایل چیست و انگار که از عصر حجر آمده باشند، گیج و گنگ هستند. این رویکرد به ظاهر طنزآمیز خشم مردم لرستانی را برانگیخته است؛ خشمی و اعتراضی که صحیح است. طنز شبکه افلاک در بسیاری از موارد در سالهای اخیر همینگونه مخدر و مبتذل است. مخدر است چون درمانکننده نیست و اشاره به موضوعهای مهم جامعه نمیکند و مبتذل است چون مستعمل و تاریخگذشته است.
روستاییان لرستان حتی در دهه ۷۰ هم اینگونه نبودند. من خودم به خاطر دارم که در بسیاری از روستاها در همان روزهایی که ویدئو وارد شهر خرمآباد شده بود، ویدئو وجود داشت و من خودم بسیاری از فیلمهای وسترن قدیمی را در همین روستاها دیدهام. متاسفانه این رویکرد نسبت به مسائل اجتماعی همیشه در شبکه افلاک وجود داشته است، یعنی به جای اینکه امروز با طنز، فرهنگ کشاورزی روستاییان لرستان را ارتقا دهیم و به آنها درباره روش غرقابی هشدار بدهیم و به نقششان در خشکشدن رودخانه کشکان اشاره کنیم، با طنز آنها را تحقیر میکنیم.
کمدی همانگونه که گفتیم کارکردی دوگانه دارد؛ هم میتواند باعث خنده و شادی مخاطب شود و هم میتواند او را تنبیه کند. اثر تنبیهی طنز بسیار مهم است. اگر دستهای از مردم به یک تئاتر کمدی نگاه کنند که درباره دروغگفتن است، همه به آن میخندند، اما در این بین کسانی که خودشان دروغ میگویند، هم میخندند و هم تنبیه میشوند، یعنی بر آنها خنده اثر تنبیهی خواهد داشت. شبکه افلاک، رسانهای است که میتواند در این روزگار بسیار به کمک لرستان بیاید، اما واقعیت این است که نه لری صحبتکردن در این رسانه لری است و نه طنزهایش طنز.
هر وقت صحبت از طنز در شبکه افلاک میشود، نام کاراکتر «ممجو» به میان میآید. بسیاری با این کاراکتر که سالهاست در شبکه افلاک حضور دارد مخالفند و بسیاری با آن موافق. اما موضوع اصلی کاراکتر ممجو نیست؛ موضوع اصلی متنی است که برای ممجو نوشته میشود و رویکردی که او نسبت به قضایا دارد. ممجو در بسیاری از موارد در طنز اجتماعی موفق عمل کرده است، اما در بسیاری موارد هم باعث لوث شدن قضیه شده است. طنز نباید مسائل را لوث کند، یعنی ما در طنز نمیتوانیم بنویسیم حالا از روش غرقابی استفاده کردی که کردی؛ این لوثکردن موضوع است، مگر مخاطب بفهمد که منظورمان چیز دیگری است. طنز جهان مردمان پست است؛ به تعبیری که در یونان باستان میگفتند. تراژدی جهان مردمان برتر و مِهتر و کمدی جهان مردم کِهتر است. اما این دلیل نمیشود که آدمهای برنامههای طنز یک شبکه استانی همه احمق و گیج و گنگ و گول باشند. پرسش اینجاست که آیا برنامههای طنز صدا و سیمای لرستان در حد آن آیتم معروف سیاسی دهه ۷۰ که در رابطه با توزیع بودجه میان استانها بود، هستند؟ آن کار هیچ وقت از تلویزیون پخش نشد اما معیار خوبی برای کمدی خوب است. افلاک دستکم اگر نمیتواند این طور چیزی پخش کند اما باید به آن نزدیک شود.
من با لودگی مخالف نیستم؛ لودگی تعریف دارد و قابل احترام است، اما جایش در رسانه ملی نیست، جایش در شبکه افلاک نیست. لودگی و ابتذال برای محلهای کوچک است، برای جمعیتهای اندک است. در همین لودگی شما میتوانید پیام هم داشته باشید، اما متاسفانه لودگیهای شبکه افلاک آنقدر گاه بیمحتوا هستند و از پیام عاری، که آدم فکر میکند نازلتر از این کمدی، کمدی دیگری وجود ندارد. هرجا که در طنز و کمدی به مخاطب احساس حقارت دست بدهد، به منزله ناموفقبودن آن کمدی است و به منزل توهین به مخاطب است. البته ممکن است برخی روستاییان در لرستان باشند که فرق موبایل و پارهآجر را ندانند، اما آیا به صرف این ندانستن باید آنها را تحقیر کنیم؟ اصلا آیا خودشان دوست داشتهاند فرق بین موبایل و پارهآجر را ندانند؟ آنچه که در برنامه ایچه لرسونه گذشت، یک کمدی سخیف بود، نوعی از کمدی که فقط ردش در برخی از مراکز استان باقی مانده است. عجیب اینجاست، با این همه مشکلاتی که لرستان با آنها دست به گریبان است، برنامهسازان و مدیران این شبکه به سمت ساخت چنین برنامههایی رفتهاند، یعنی اصلا هنر میخواهد که شما از میان این همه سوژه، چنین سوژهای را انتخاب کنید و به آن بپردازید.
من مدتهاست که شبکه افلاک را نگاه نمیکنم، چون واقعا از زبان مندرآوردی که در آن صحبت میشود، آزار میبینم؛ زبانی که نه لری است و نه فارسی است. زبانی است که هم لرها را اذیت میکند و هم فارسها را آزار میدهد. نمیدانم چگونه میتوان از رسانهای که هنوز تکلیفش با زبان لری مشخص نیست، انتظار داشت که تکلیفش با طنز و کمدی مشخص باشد.
پایان پیام
بسیار اشاره درستی کردید . متاسفانه این نوع طنزگونه که بهتر است بگوییم تمسخر ،بیشتر بدلیل کم سوادی و نبود یک طنزنویس حرفه ای و به کارگرفتن صرف نیروهای گزینشی به لحاظ عقیدتیست ونه سواد و هنر . نتیجه اش ساختن برنامه های بی محتوا ، مبتذل و هجویات است.
اما در مورد مطلب دوم که گویش لری است باید بگویم زمان، فرهنگ، جامعه،ارتباطات، تحولات سیاسی و …. در تغییر شکل گفتاری اثرگذار است وگرنه فارسی زبانان هم باید به گونه دیگری سخن می گفتند. اگرچه ایده ال اینست که ریشه ها پایدار بمانند و در اصل هر چیز خللی وارد نشود ولی چنانکه عرض کردم بدلایل فوق این تغییر اجتناب ناپذیر است و نمی توان بر ان خرده گرفت