احمدینژاد کلیات طنز بود!
جایگاه طنز و طنزنویسی در ایران ید طولایی دارد. بذلهگوییها در نوشتار از قدیم چه در میان درباریان شاهان و در کتابی مانند موشوگربه از عبید زاکانی به خوبی دیده میشود. در دهههای اخیر طرح مسائل روز اجتماع با نگاهی پند آموز و حتی انتقادی، با بیانی طنزگونه در ادبیات معاصر ایران افزایش یافته است.
به گزارش پایگاه خبری گلونی به نقل از ابتکار، طنزپردازان ایرانی با نگاهی دقیق و موشکافانه روزانه شخصیتهای برجسته جامعه را مورد نقد قرار میدهند. جلال آل احمد، نادر ابراهیمی، ایرج میرزا و سید اشرفالدین حسینی از جمله طنزنویسان معاصر ایران محسوب میشوند. حال باید دید در حال حاضر یک طنزپرداز تا چه اندازه از ایدههای خود میتواند بهره ببرد و آیا جایگاه وی در میان این حجم از اخبار سیاسی، اجتماعی و … به ثبات رسیده است؟
اصلیترین رویکرد طنز در عصر معاصر چیست؟
ابراهیم رها: جهتگیری من در یکی دو سه سال اخیر طنز اجتماعی است چون معمولا همه طنز سیاسی مینویسند اما طنز اجتماعی میتواند بسیار کاربرد داشته باشد. در دوره احمدینژاد که هر روز رجل سیاسی گاف میدادند و این تبدیل میشد به مسئله روزمرهی مردم و مشخصا طنزنویسها.گمان میکنم امروز با دور شدن از آن همه سوژه، فضا برای طرح مباحث پایهایتر در طنز که معمولا مغفول میمانند و همان مسائل اجتماعی و فرهنگی هستند فراهم شده و باید از این فرصت استفاده کرد.
مهدی استاد احمد: به طور خاص طنز سیاسی است.البته اگر اقتصادی هم بنویسید سیاسی محسوب میشود. مثلا نوشتن طنز در مورد مسکن مهر که بیشتر با مباحث اقتصادی و اجتماعی مرتبط است هم سیاسی برداشت میشود.
رضا ساکی: در مطبوعات طنز سیاسی و طنز درباره سیاست و رفتار سیاستمداران، اما در فضای داستانی طنز اجتماعی همیشه پررنگتر بوده و هست.
انتقاد در قالب طنز چه قواعدی باید رعایت شود؟
ابراهیم رها: در ایران اساساً انتقاد در هر قالبی دشوار است.در مورد قالب طنز باید همه چیز سادهتر باشد اما متاسفانه حساسیتها و دشواریهای بیشتری دارد. قالب انتخابی باید به گونهای باشد که به بحث قومیتها و لهجهها و فرهنگها و مذاهب وخط قرمزهای سیاسی و… نزدیک نشود. معلوم نیست به چه چیز باید نزدیک بشود! یک خودسانسوری هم در ذهن خود طنزنویسها وجود دارد که قالب را تنگتر میکند. باید راهکارهایی اندیشیده شود تا ظرفیتهای طنز در مردم بالاتر برود و بتوان در طنز رسمی آزادانهتر فعالیت کرد.
مهدی استاداحمد: آن چه باید رعایت شود یک کلمه است و آن انصاف است.انصاف همه قواعد را در خود دارد.آدم باید خودش را جای کسی که قرار است او رامورد نقد قرار دهد بگذارد. ببیند با خواندن مطلب به او بر میخورد و عصبانی میشود یا به میزان هر چند اندک او را دچار تحول میکند. اگر دید اثر منفی دارد بهتر است که آن را ننویسد اما در غیر این صورت احتمالاً انصاف در آن رعایت شده است.
رضا ساکی: قواعد زیادی برای نوشتن طنز وجود دارد که غیرمستقیم بودن یک مطلب طنز مهمترین آن محسوب میشود. در نتیجه قاعده اول این است که زبان طنز غیر مستقیم است و از طرفی در کنار نگارش هنرمندانه و مصلحانه بودن آن طنز بتواند مخاطب را به خنده بیاندازد و به کسی توهین نشود. توسط طنزپرداز مشکلی در جامعه تشخیص داده میشود و در جهت رفع آن تلاش میکند، همان گونه که زبان طنز و کمدی دو لبه دارد. هم میتواند چیزی را از بین ببرد و یا بالعکس بارزتر کند آن موضوع را. در این کارکرد دوگانه باید مراقب بود و نباید در ارتباط با هر موضوعی طنز نوشت چون برخی جاها نباید نوشته شود چرا که نتیجه عکس میدهد، به طور مثال اگر هواپیمایی سقوط کند و تعدادی از هموطنان کشته شدهاند، نقد به سیستم هوایی کشور نباید در ساعات اولیه سقوط مطرح شود. جامعه این گونه طنز را نمیپذیرد. من همیشه میگویم که استفاده نابه جا آفت طنز است.ممکن است گاه با مقاله بهتر بشود کمک کرد تا طنز.
یک اثر طنز باید دارای چه ویژگیهایی باشد تا به زمان و مکان خاصی محدود نباشد و همیشه جذاب باشد؟
ابراهیم رها: طنز مطبوعاتی لاجرم طنزیست که محدود به زمان و مکان است و به شدت تاریخ مصرف دارد. من خودم به کتابهایی که فقط مجموعهای از طنزهای روزانه چاپ شده در روزنامهها هستند اعتقادی ندارم. این کتابها ماندگاری خاصی هم ندارند.صبح متولد میشوند و غروب تاریخ مصرفشان به پایان میرسد.طنز غیرمطبوعاتی هم در ایران خیلی بهش پررنگ پرداخته نمیشود در صورتی که درست آن است به سمت طنزهای به دور از هیجانات لحظهای و تاریخ مصرف دار برویم. طنز اجتماعی و فرهنگی ماندگارتر و اثرگذارتر خواهند بود.
مهدی استاداحمد: محدود بودن به زمان و مکان برای طنز نقص محسوب نمیشود. از نظر من طنزنویس وقتش را فدای نوشتن چنین متنی به جای خلق یک اثر ماندگار کرده تا به بیان مشکل حال حاضر مردم و کمک به کمرنگتر کردن آن مشکل نماید.در کل پرداختن به مسائلی همچون تکبر و خساست و صفات انسانی اثر را ماندگار خواهد کرد.
رضا ساکی: این افتخاری برای طنز نیست. ما هم نیاز به طنز روزانه و محدود به زمان و مکان داریم و هم طنزی که سی سال دیگر هم به کار بیاید. این دو را باید در کنار هم قرار بدهیم نه در مقابل هم.در بین گونههای شوخ طبعی، طنز نوشته ایست که انسانی و متفکرانه و منتقدانه باشد و اگر خندهدار هم بود که چه بهتر. مسخرگی در عناصر شوخطبعی ذاتی است.جهان باید به هم بخورد تا طنز نمود پیدا کند اما باید طوری باشد که سوژه هم به کار بخندد.
خط قرمزها و همچنین سوژهها در عرصه طنزنویسی نسبت به دولت احمدی نژاد چه تغییری کردهاند؟
ابراهیم رها: دوره احمدی نژاد کلا ۸سال سوژه به ریاست جمهوری رسیده بود و ۸سال سوژه در سنتهای مخلف وجود داشت! الهام خودش سه جلد طنز بود از سه تفنگدار ضخیمتر!مشایی دایرهالمعارف طنز بود با آن همه جنوپری! احمدی نژاد هم که کلیات طنز بود در حدی که میتوانست کلاس بگذارد به گونهای که عبید زاکانی تلمذ کند! البته طنز تلخی بود چرا که آن چه بر سر جامعه آمد بسیار تلخ بود. در کشور ما یک سری سوژهها ثابتند و یکسری سوژههای سیاسی روز با رفت و آمد حکومتها کم و زیاد میشوند و در دولت روحانی سوژهها از بین نرفته اما کم شدهاند و فضا هم بازتر شده است.در دوره قبل فضا در قبال طنز، امنیتی و بسیار کمظرفیت و کمجنبه بود. شش جلد کتابم با انتشارات روزنه، همه ممنوعالچاپ اعلام شدند بدون آن که مشکلی داشته باشند.در این دوره هم جز یک جلد از آنها بقیه چاپ نشدهاند بدون آن که “چه باید کرد” مرا کسی جواب بدهد. اما کلا فضا تلطیف شده گرچه تا فضای مطلوب و نه عالی بلکه در حد کف استاندارد فاصله خیلی زیاد است.
مهدی استاداحمد: به طور ملموس تغییری ایجاد نشده است. یکسری خطوط قرمز همیشگیاند اما عرصه فرهنگ و هنر که طنز را هم شامل میشود یک مقدار پررونق تر شده است.در مورد سوژه هم باید بگویم همیشه هست چون مشکلات همیشه وجود دارند. طنز پرداز همیشه سووه خودش را پیدا میکند. اما نسبت به دوره احمدینژاد سوژههای کلامی کمتر شده ولی سوژههای مفهومی خیر.
رضا ساکی: سوژهها مشخصاً خیلی تغییر کردند.در دوره قبل فرد محور بودهاند اما در حال حاضر کلانتر شدهاند. الان بیشتر به مشکل مردم میرسند و کمتر درگیری سیاسی دارند. بخشی از خط قرمزها واقعا غیرضروری هستند و مدیران میانی آنها را وضع میکنند. موضوع اصلی طنز در سالهای اخیر خط قرمزها نبوده، درست است که جاهایی خرخره طنز نویس را گرفته اما با هنرمندی میشد از آنها عبور کرد. ارگانهای حکومتی رده بالا کمتر به طنز انتقاد دارند تا مدیران میانی.
باید توجه کرد که طنزنویس صلاح جامعه را میخواهد اما از لوازم کار او اغراق است. مسئولین باید تحمل خود را افزایش دهند و اجازه دهند طنز فضا را شفاف کند.
گروه ادب و هنر روزنامه ابتکار، صفورا فتاحی
پایان پیام