ما روی اصول و تکنیک شوخی میکنیم
به گزارش پایگاه خبری گلونیرضا ساکی مدیر مسوول پایگاه خبری گلوَنی و سردبیر وقایع تهرانیه، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و هنر جی پلاس؛ حرفهای تازهای درباره موضوع شوخیها در شبکههای اجتماعی دارد که متن گپوگفت با او را در زیر میخوانید:
شما به عنوان یک طنزنویس، تفاوت شوخیهایی که این روزها در شبکههای اجتماعی رد و بدل میشود، با طنز حرفهای را چگونه میبینید؟
بین شوخیهای که ما میکنیم و شوخیهایی که دیگران در فضای مجازی دارند تفاوت است، کار من و دوستانم حرفهای و تخصصی است، ما برای خود باید و نباید هایی تعریف کردهایم و خط قرمزهایی داریم و روی اصول و تکنیک شوخی میکنیم اما شوخیهایی که بعضا در فضای مجازی وجود دارد چنین مسائلی را اصلا رعایت نمیکنند. نکاتی که در فضای مجازی رعایت نمی شود، لزوما اخلاقی، عرفی یا شرعی نیست. یکی از مهمترین موضوعاتی که رعایت نمیکنند این است: حادثه ناگواری در سطح ملی به وقوع پیوسته، در آن لحظه که برخی از هموطنان ما در اثر زلزله از بین رفتهاند یا هواپیما سقوط کرده، شوخی نداریم، این مساله حتی جای طنز ندارد. ما طنزنویسهای حرفهای این نکته را رعایت میکنیم و حواسمان هست که کجا طنز را به کار ببریم.
بنابراین نباید با موضوعات جدی شوخی کرد؟
این را میدانیم که طنز کارکرد دوگانهای دارد، از سویی میتوان باعث برجسته شدن مطلبی شد و از سویی میتوان آن را لوث کرد. کار ما هم میتواند باعث اصلاح شود و هم میتواند باعث شود در مورد مطلبی مثل اعتیاد، قبح آن را در جامعه از بین برود. هیچ یک از طنزنویسان حرفهای در مورد اعتیاد چیزی نمینویسند که خنده مردم قبح موضوع را جامعه بریزد یا مثلا بحث قلیان کشیدن که کمکم جوانهای ما را نابود میکند، خیلی زمینه طنز ندارد. این تفاوت مهم کار ما با کار دیگرانی است که به صورت تفننی در شبکههای اجتماعی طنزنویسی میکنند.
در برابر این شبکه های اجتماعی، رسانههایی هستند که در عین در دسترس بودن، طنز قوی و فاخر ارائه می دهند و دیده هم میشوند.
اگر سایتی مثل چیزنا دیده میشود به خاطر این است که همه کسانی که در آن کار میکنند، کسانی هستند که کارشان و تخصصشان طنز است. در این کار سالها تجربه دارند، اگر به فجایع نزدیک میشوند، میدانند تا کجا باید بروند. مگر ما در مورد فاجعه منا طنز ننوشتیم؟ نوشتیم اما صبر کردیم تا زمانش برسد و بعد به گونهای که مشکلی متوجه خانواده قربانیان نشود، نوشتیم. خودمان را جای آن خانوادهها گذاشتیم و طوری نوشتیم که اگر آنها هم خواندند با خودشان گفتند: آفرین به طنزنویس که داد ما را گرفت، ولی طنزنویس غیرحرفهای نمیتواند این کار را به گونهای انجام دهد که موجب ناراحتی صاحب عزا نشود.
در طنز حرفهای، موقعیت شناسی مهم ترین شاخصه است؟
ما برای نوشتن طنز میگوییم که حتما نباید نتیجه آن خنده باشد، اصل طنز بیان اندیشه است و باید نگاه و رویکرد متفاوتی نسبت به موضوع اصلی ارائه داد که همراه با درک درست باشد. این موضوع از یونان باستان مطرح بوده و حرف امروز هم نیست، هوراس در یونان باستان میگوید، برای آنانکه زندگی را درک میکنند، دنیا تراژدی است، برای آنها که میفهمند دنیا کمدی است. یعنی رابطه بین کمدی و اندیشه رابطهای بوده که انسان از یونان باستان کشفش کرده این نکته بسیار مهم است.
من از مردم میخواهم که در کنار طنزهایی که در فضای اجتماعی خوانده میشود، حتما به طنزهای رسمی هم سر بزنند، خوشبختانه در روزنامهها تغییراتی پیش آمده، ضمیمه طنز بیقانون را داریم، مجله خط خطی را داریم، به نوعی چلچراغ را داریم، روزنامه وقایع تهرانیه را داریم که هر روز در مترو پخش میشود.
در این مجموعهها طنزنویسهای استخوان خرد کرده طنز مینویسند و علاوه بر اینکه شما را میخندانند، با اندیشه شما سروکار دارند، وقتی کار آنها را میخوانید با خودتان میگویید: عجب! چه جالب! من اصلا در این فاجعه به این موضوع فکر نکرده بودم! این نکتهای است که طنز باید بگوید اما اینکه بخواهیم سطحی با چیزی برخورد کنیم. دیگر آن کار حرفهای نیست و حرفهایها هم زیاد به آن فضا نزدیک نمیشوند.
به عقیده شما طنز حرفهای باید منجر به اندیشیدن شود؟
چهار چیز ذاتی طنز است، یکی مسخرگی و کمدی است، به هرحال ما چیزی را مسخره میکنیم. رفتار نادرستی را مسخره میکنیم، یک ناهمگونی را مسخره میکنیم یا جابهجا شدن چیزی را در جامعه مسخره میکنیم. پس مسخرگی در ذات طنز است، انتقاد هم در ذاتش هست. اگر شما به طنزنویس بگویید که انتقادى ننویس، اصلا نمیتواند بنویسد. خنده هم در ذاتش هست، اندیشه هم در ذاتش هست. اما مهم این است که کدام بیشتر باشد، اگر مسخرگیاش بیشتر باشد، میشود فکاهه، اگر انتقادش بیشتر بود، مفهوم دیگری دارد. اگر خندهاش بیشتر بود، به شکل دیگری بیان شده، هرکدام به نوعی به گونههای طنز نزدیک میشوند. ما سعی میکنیم در کارمان اندیشه بیشتر و با انتقاد در یک سطح باشد، البته باید مسخرگیاش را کنترل کنیم که به طرف مقابل برنخورد، نه اینکه مسخرگی نکنیم، نمیتوانیم طنزنویسی داشته باشیم که مسخرگی نکند. این جمله که به هم نخندیم با هم بخندیم غلط است، اگر به هم نخندیم، به هیچ چیز نمیتوانیم بخندیم طنز مربوط به جامعه انسانی و انسان است. خارج از فضاهای انسانی طنز وجود ندارد، در دنیای حیوانات که طنز نیست، ما باید به هم بخندیم ولی باید بلد باشیم که چگونه به هم بخندیم.
آن که آشغالها را از طبقه ۴ میاندازد پایین، پس به او هم نباید بخندیم؟ اگر با هم بخندیم دیگر سوژهای برای طنز به وجود نمیآید اما من باید بدانم چگونه بنویسم که آن که این کار را کرده خوشش بیاید و تنبیه شود بگوید: فلان طنزنویس راست گفت ، کار من بد بوده. ما باید با کمدی بدی و قبح کار را نشان بدهیم. اگر در ادارهای دیدیم، آبدارچی دکترا دارد و رییس دیپلم، این فضای ناهمگون و جابهجا را به جامعه نشان بدهیم اما توهین نکنیم. طوری بگوییم آن که در آبدارخانه است بخواند و بخندد و آن که پشت میز نشسته و ریاست میکند هم بخندد. این هنر طنزنویس حرفهای و هنر ماست که سعی میکنیم دوز اینها را کنترل کنیم.
نوشته های شما معمولا اخلاق محور است و کنایه های خارج از چارچوب و عرف در کارتان ندارید، علت این پختگی چیست؟
ما این را از بزرگان طنز یاد گرفتهایم، نکته دوم و مهمتر که بدیهی است، این است که ما اول روزنامهنگاریم، یکی از آسیب هایی که شاید کار ما داشته باشد این است که بعضی از دوستان هنوز روزنامهنگاری را خوب تجربه نکردهاند یا نیاموختند یا نخواندند. طنزنویس در وهله اول یک روزنامهنگار است، همان اصول اخلاقی که در اخلاق رسانهها باید رعایت شود را ما هم باید رعایت کنیم، بیشتر هم باید رعایت کنیم. طنز من وقتی موفق است که همه بخوانند، همه طیفهای سیاسی، همه آدمهای جامعه در همه سنین، آنجا موفقم که به کسی توهین نکنم. آنجا موفقم که موقع نوشتن عصبانی نباشم و شما حس کنید که پشت این طنز چهرهای خندان نشسته است. نه آدمی که از چیزی عصبانی است، روزنامهنگار نباید عصبانی باشد، ما هم نباید باشیم، روزنامهنگار نباید قضاوت کند، ما هم نباید قضاوت کنیم، روزنامهنگار اهل هیچ حزبی نیست، ما هم نباید باشیم.
اگر این را به سادگی رعایت کنیم همه چیز حل میشود. شما مسائل شرعی را کنار بگذارید، من خودم پرسپولیسیام اما در طنزی که بعد از شهرآورد آخر نوشتم سعی کردم، طوری بنویسم که استقلالیها هم خوششان بیاید، در آن لحظه پرسپولیسی نبودم. ۵۰ درصد به برانکو کنایه زدم و ۵۰ درصد به مظلومی، در صورتی که اگر میخواستم طنزی بنویسم که استقلال را منکوب کنم، کاملا بلد بودم این کار را کنم ولی این کار فایدهای ندارد، ۵۰ درصد مخاطبم را از دست میدهم، چرا این کار را انجام بدهم؟ از دست دادن مخاطب به کنار، نکته مهم این است که فقط آنها را از دست نمیدهم، آزردهشان هم میکنم. مخاطب میفهمد من آدم اهل قضاوتی هستم و کارهای دیگر من را هم با همان دید نگاه میکند، میگوید: فلانی پرسپولیسى است و آن روز که دربی بود برای پرسپولیس نوشت، پس الآن هم حتما نفعی در این قضیه دارد که مثلا برای وزارت بهداشت خوب نوشته است. مخاطب باید بداند که من نفع ندارم تا حرفم را بپذیرد، اینها نکتههای مهمى است که در اخلاق رسانهای و روزنامهنگاری مورد توجه است و ما هم باید رعایت کنیم.
مهمترین اثر طنزی که روی شما تاثیر گذاشته و آخرین کتاب طنزی که از آن لذت بردید را نام میبرید؟
آخرین کتاب خوبی که خواندم، کتاب ته خیار از هوشنگ مرادی کرمانی بود، داستان کار و بار عروسکها، یکی از داستانهای پرفروغ ادبیات طنز ماست، کار ایشان را خواندم و خوشم آمد. در مورد آثار تاثیرگذار، چرند و پرند دهخدا از آن کتابهاست که همیشه روی میز کارم هست، دو کلمه حرف حساب کیومرث صابری فومنی، مرحوم گل آقا که همه کارهای ایشان را خواندهام، برایم مهم است. مجموعه آثار عمران صلاحی و منوچهر احترامی و دیگر دوستان طنزنویس که اگر بخواهم نام ببرم لیست بلند و بالایی میشود. الحمدالله و شکرخدا هم در نسل خودمان و در میان دوستان و هم در نسل قبلی آنقدر کار خوب داریم که اگر کسی بگوید راه درست طنز نویسی را پیدا نکردم، قطعا از مطالعه کم خودش خواهد بود چون مطالب و کارهای زیادی برای خواندن وجود دارد.
و مطالعهی کم، یکی از مهمترین آسیبهای جامعه ماست!
عجیب است که ما با هم در فضای فرهنگی صحبت کنیم و آخرین کتابهای یکدیگر را، آخرین کتابهای خوبی که وارد فضای داستانی شده را نخوانده باشیم. اینجا باید کمی دقت کنیم، برنامه ما باید جوری باشد که وقتی کاری از آقای مرادی کرمانی میآید، داغ داغ برویم، بخریم و بخوانیم این را من به شخصه از قدیمیها که یک لحظه کتاب از دستشان نمیافتاد یاد گرفتم.
بعد از سمساری چه کارهایی را در دست چاپ دارید؟
سوره مهر قرار است دو کار از من چاپ کند، یکی باقی بقایتان مجموعه نثر طنز است که برای خبرگزاری ایسنا نوشتم. دیگری هم مجموعهای داستانی است به نام خرده خاطرات اضافی که داستان طنز است، کتاب سمساری هم که به تازگی منتشر شده و آن هم مجموعه داستان طنز است.
کلامی ناگفته مانده است؟
امیدوارم مردم کتاب طنز را هم در کنار دیگر کتابها بخوانند.
پایان پیام