رودخانههای سیاسی در ایران
پایگاه خبری گلونی، رضا ساکی: در برنامه رادیوییام میگویم «آب نداریم بهتر آب را مصرف کنید». مردم زنگ میزنند و میگویند ساکی چرا مزخرف میگویی، این همه آب، این همه برف، این همه باران. چرا یقه دولت را نمیگیری که معلوم نیست با آب مملکت چه میکند؟ چرا از گرانی مسکن و بخوربخورها نمیگویی؟ مشکل کشور ما آب است؟ خسته نشدی این قدر از آب و محیط زیست گفتی؟
یکی از دوستانم از کانادا آمده است. داریم با هم در خیابان قدم میزنیم. مردی شیلنگ آب را به ماشینش گرفته. دوستم میگوید: تو که رسانهای هستی چرا درباره این چیزها حرف نمیزنی؟ در کانادا که یک هفتم آب شیرین جهان را در اختیار دارد اگر کسی چنین کاری بکند پوستش را میکنند. شما خبرنگاران در ایران وظیفه مهمی دارید. اگر نتوانید کشور را از این مرحله گذر بدهید دچار نفرین آیندگان خواهید شد.
در برنامه رادیو از دوستم میگویم و حرفهایی که درباره آب زده است. مردم به برنامه زنگ میزنند و میگویند آن دوستت اگر راست میگوید بیاید در کشور خودش زندگی کند.
ماجرای من و آب در چهار سال اخیر ماجرایی پر آب چشم بوده است. بارها دربارهاش نوشتهام و هشدار دادهام اما کمتر کسی به حرفهای من و امثال من گوش میدهد. راستش را بخواهید این روزها کمی خستهام. از تکرار خسته شدهام و از بیاعتنایی مردم به آب، توانم تحلیل رفته است.
ما در رسانهها دایم از آب میگوییم اما برخی در اصفهان بیآب، همچنان که با آخرین قطرههای آبهای زیرزمینی برنج میکارند به ریش ما میخندند و همزمان بر زایندهرود خشک مویه میکنند. اصلا همین زایندهرود که از اول تا آخرش را دیدهام و پایش کردهام. بروید در مرز چهارمحالوبختیاری و اصفهان ببینید کشاورزان با زایندهرود چه میکنند. یکی سیبزمینی میکارد و دیگری بادام و همه به فکر جیب خود هستند. یقین بدانید نه در بالادست نه در پاییندست کسی به فکر زایندهرود نیست که اگر بود وضع این رودخانه چنین نمیشد.
این روزها رودهای ایران درگیر سیاستند. کارون مسئلهای سیاسی است. زایندهرود سیاسی است. چشمه بل سیاسی است. دریچه ارومیه سیاسی است. مردم آن قدری که درباره کارون و سیاست میدانند و میخوانند درباره کارون و معیشت نمیدانند و نمیخوانند.
رودخانههای سیاسی در ایران
آب در کشور دستکم از دهه سی مسئلهای سیاسی است. جایی مطلبی درباره فردوس و بیرجند میخواندم. مطلب در سال ۱۳۴۸ نوشته شده بود و نویسنده درباره حفر چاههای عمیق در جنوب خراسان ابراز نگرانی کرده بود. در همان سال و از لحن قلم نویسنده معلوم است که مسئله حفر چاههای عمیق در آن منطقه سیاسی است و نمیشود زیاد دربارهاش سخن گفت. هر چند که نویسنده هشدار داده است که با حفر این چاهها قناتهای منطقه خشک میشود و آثار زندگی از بین میرود. مگر قناتها خشک نشدند و زندگی از بین نرفت؟
هنوز بعد از این همه سال برنجکاران سدهای نگهبانهایی بر بیجار خود دارند تا کسی وارد نشود و از رازهای مگوی تامین آب پرده برندارد چون حتا رفتن به میان شالیهای برنج اصفهان مجوز سیاسی میخواهد. آنجا جای فعالمحیط زیست و خبرنگار نیست، جای سیاستمداران است.
عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.
پایان پیام