در چند دهه اخیر متاسفانه اتفاق بدی برای میراثهای طبیعی در حال افتادن است و بر عکس آنکه هرچه میراث فرهنگیمان مانند آیین جشنها و مراسمهای نوروزی متحول و به روزرسانی شده است متاسفانه تخریب میراثهای طبیعی مانند محیط زیست و منابع طبیعی بسیار شدت گرفته است.
پایگاه خبری گلونی، حسین عبیری گلپایگانی: ایران کشوری باستانی با تاریخ کهن که شاید بزرگترین و اولین مهدگاه تمدن، دین، علم، دانش، فرهنگ و تاریخ بشری در جهان میباشد که در طول هزاران سال بر اثر عوامل طبیعی و انسانی صاحب کهنترین میراثهای طبیعی، تاریخی و فرهنگی شدهایم که بسیاری از این میراثها از نظر سازمانهای و نهادهای جهانی و بینالمللی منحصر بفرد میباشند با توجه به اینکه برای خلق و احیای این میراثها هزاران سال زمان لازم است و انسانهای زیادی جانشان را برای آفرینش و نگهداری این میراثها فدا کردهاند.
نوروز و جشن نوروز دو میراث یکی طبیعی و دیگری فرهنگی
در اینجا میخواهم به دو میراثی اشاره کنم یکی از آنها فرهنگی است و فقط منحصر به فرد برای ما ایرانیان است که آن را از نیاکان خود به ارث بردهایم که همان مراسم و آیین بزرگداشت جشن نوروز است و خوشبختانه میراثی دیگری که نیاکانمان برای ما به ارث گذشتهاند همان میراثهای طبیعی هستند که این میراثهای طبیعی شامل محیط زیست و منابع طبیعی بکر و سالمی است که سراسر کشور گسترده است.
از عهد باستان تا کنون در تقویم سالانه کشور ایران روزهای مناسبتی و جشنهای مختلف فرهنگی زیادی وجود دارند که منشا و نامگذاری این روزها و جشنها به مناسبتهای خاص و رخدادهای عوامل طبیعی مرتبط میباشد مانند عید نوروز یا جشن نوروز که که یکی از عوامل پیدایش آن به مناسبت گردش انتقالی زمین به دور خورشید و بیداری طبیعت است و در ادامه آن روز سیزدهبهدر (روز طبیعت) و جشنهای تیرگان، مهرگان و یلدا و یا جشن درختکاری که همگی از جنس جشنهای ایرانی و به طریقی برای بزرگداشت طبیعت هستند.
در آستانه سیزدهمین روز از سال جدید هستیم آخرین روز پر خاطره از پایان تعطیلات نوروزی که برای هر هموطن ایرانی مخصوصا کودکان و نوجوانان سرشار از شادی و تجربیات گوناگون میباشد. روز سیزدهبهدر که به تعداد سالهای سن هر نفری ایرانی این روز تکرار شده است و پر از تجربه و خاطراتیست که همیشه در ذهن ما نقش بسته است.
در چند دهه اخیر متاسفانه اتفاق بدی برای میراثهای طبیعی در حال افتادن است و بر عکس آنکه هرچه میراث فرهنگیمان مانند آیین جشنها و مراسمهای نوروزی متحول و به روزرسانی شده است متاسفانه تخریب میراثهای طبیعی مانند محیط زیست و منابع طبیعی بسیار شدت گرفته است.
همانطوریکه اشاره شد میراث طبیعی ما که همان محیط زیست و منابع هستند چند سالی است مورد کم لطفی و بی مهری بعضی از ما قرار گرفته و از آن بدتر این تخریب و صدمات زمانی بیشتر میشود که ما در حال برگزاری میراث فرهنگی مانند جشن نوروز هستیم که خودش الهام گرفته از طبیعت است و از همه بدتر و غم انگیزتر در روز سیزدهبهدر خودمانیست که در چند سال اخیر نامش را به نام روز طبیعت تغییر دادهاند و این تخریب در این روز بقدری شتاب میگیرد که همه فعالان محیط زیست کشور از به کار بردن نام روز طبیعت برای این روز دلخور هستند.
سیزدهبهدر
همانطوریکه اشاره شد در تاریخ رسمی کشورمان و از زمان ایران باستان تا حال حاضر سیزدهمین روز از سال توسط ایرانیان به مناسبت پایان جشن نوروز جشن مراسم ویژهای در دامان طبیعت برگزار میشود و روز طبیعت یا همان سیزدهبهدر خودمانی یک روز معمولی در تقویم کشور نیست بلکه روزیست که برای برگزاری مراسمش دو نظریه وجود دارد که عدهای بنا به عقده بعضی از افراد خرافاتی، روزی نحس و نامیمون است که برای بر طرف کردن این نحس و بدی باید همگی افراد خانودههای ایرانی به دامن طبیعت بروند و با شادی و پاکوبی این نحسی را از زندگی خود به در کنند ولی عده دیگر به نحس بودن هیچ اعتقادی ندارند بلکه حضور در طبیعت در این روز نوعی عبادت و شکر گزاری از لطف خداوند است.
به یاد میآورم در دوران کودکی و نوجوانی که ساکن روستا بودم با توجه به اینکه در آن سالها بنا به شرایط کاری سرپرست خانواده که اکثر کشاورز بودند ما بخش زیادی از ایام سال را در دشت و صحرا سپری میکردیم ولی چقدر در دلمان برای آمدن روز سیزدهبهدر لحظه شماری میکردیم چون میدانستم آخرین روز شادی تعطیلات نوروزی در راه است و قرار است در روز سیزدهبهدر به همراه همسن و سالان و بزرگترها و اقوامی که از شهرهای دیگر میهمانان ما بودند بدون امر نهیهای والدین و با بازیگوشی و شیطنتهای کودکانه در خارج از منزل و به دامان طبیعت پناه ببریم و نحسی و بدیهای یک ساله را در این روز از تن و زندگی خود بیرون کنیم و وای به حالمان اگر روز سیزدهبهدر بارانی بود.
راستی در آن سالها که از این پدیده تغییرات اقلیم خبری نبود و اگر روز سیزدهبهدر بارانی میشد میزان شدت بارش باران به قدری زیاد بود که همه افراد روستا مجبور میشدند در خانههای خود بمانند. بارانهای سیلآسایی که گویی در اثر رعد و برق شکم آسمان پاره میشد و آب باران همچون سول گازی بر روی زمین فرو میریخت نام محلی وسیله مانند ناودانی است که وظیفهاش هدایت آب باران از پشتبام به جویها و کانالهای آب میباشد) باران از آسمان سرازیر بود و چقدر برای ما کشاورزان این باراش باران نعمتبخش بود.
اگر در گذشته مادران و پدران ما، سبزههای نوروزی خود را در این روز به صحرا میبردند و برای احترام به زمین و گیاه، آن را در آغوش زمین میکاشتهاند، امروزه ما آن را به سوی یکدیگر پرتاب میکنیم و تکه تکهاش میکنیم.
سیزدهبهدرِ پیشینیان ما، روزی برای ستایش و دعا برای طلب باران فراوان در سال پیش رو و برای گرامیداشت و پاکیزگی طبیعت و مظاهر آن و زیستبوم مقدس آنان بوده است. در حالیکه امروزه روز ویرانی و تباهی طبیعت است!
پایان پیام