قصیده شینیه
پایگاه خبری گلونی، امید مهدینژاد:
قصیده شینیه، در پند و اندرز و وصفالحال و مدح مولانا سیدمحمد غرضی، دامَ حضوره الأخضر فی کوران الانتخاباتیه:
[تشبیب و وصفالحال]
گه خرد و خرابیم، گهی خرّم و سرخوش
گه گرم سخن گفتن، گه ساکت و خامش
چون تپه بلندیم و چو دریاچه عمیقیم
شب ساق و سر حال، سحر نادَخ و ناخوش
چون جادهٔ قم بیخطر و خستهکننده
چون جادهٔ چالوس پر از پیچِ بلدکش
هر دست که دادیم، همان دست فلج شد
هر نکته که گفتیم، همان نکته فرامش
چون میخ نگونبخت میآییم به دیده
حال آنکه اماننامه گرفتیم ز چکّش
گر سیل مگس بر سر و بر روی ببارد
اندوه نداریم، که داریم مگسکش
گفتند ز خرما و خدا خواستهتان چیست
بالجمله رسیدیم بدین خواسته: هردوش
[تغییر فرمان، تمثیل، و ذکر احوالات کرهالاغ کدخدا]
خر گر نرود، چاره نباشد بجز از هین
ور باز نگردد، نتوان گفت بجز هش
حاشا مزنیدش کتک و سیخنک و سنگ
هش تا که به کار است، چه حاجت به توحّش؟
خر کار کند ساکت و آرام و منظم
چون ساعت سیکو، رم اینتل، درل بوش
هرچیز که گفتید بگوید بله قربان
چون آدمِ الدنگ نیفتد پی کاوش
چیزی هم اگر بود و عیان بود و خری دید
فوراً کند از فرط حیا پاک فرامش
خر خرتر از آناست که آدم شود، اما
هشدار که آدم نبود بی خرد و هش
[تخلص و اعلام موضع و مدیحه]
در هشتگِ ما #زید_برو #عمرو_بیا نیست
حاشا که چپ و راست کند ما را دلخوش
ما مخلص آن مرد شگفتیم، که او هست
هم زادهٔ پیغمبر و هم بچهٔ کوروش
آن جامعِ اضدادِ بظاهر متناقض
دلدادهٔ اوییم چنان عادل و کیروش
از زنگ صدایش چه بگویم، ابیآسای
حالا به ابی هم نرسد، قد سیاوش
آن قاطعِ هر دست که در کیسهٔ خلق است
آن قاتلِ هر پَست که شد حقخور و حقکش
[ادامه مدیحه در قالب خطاب، و تقاضا]
هم چاهصفت ساکن و تودار و کتومی
هم چشمهصفت جاری و در حال تراوش
جز فکر تو ما را نبود چیزی در سر
جز بوی تو ما را نبود چیزی در شش
تا مثل تویی هست در این پهنهٔ ناامن
اندیشه نداریم ز بمبِ همهکسکش
کاری بکن ای دوست، که گردد سرمان گرم
حرفی بزن ای یار، که باشد دلمان خوش
[شریطه، تعیین تکلیف و ختم کلام]
از ما نبود هرکه به ایشان ندهد رأی
از ما نبود هرکه به ایشان بدهد فوش.
پایان پیام
کد خبر : 40262 ساعت خبر : 4:59 ب.ظ