غلط ننویسیم

“قلت” یا “قلط” یا “غلت” یا “غلط” ننویسیم.

پایگاه خبری گلونی، علی خضری: بابا مشغول تماشای اخباراقتصادی بود و زیرلب کلماتی را پشت سرهم تکرار می‌کرد. از وقتی که آن دکترهای اتو کشیده در برنامه‌های تربیت کودک گفته‌ بودند جلوی بچه‌ها فحش ندهید، بابا جان ما هم به‌‌شدت رعایت می‌کرد و زیرلب بدوبیراه می‌گفت، مگر درموارد خاص. خوبی این روش هم این بود که محدودیتی در ۱۸+ و یا حتی بالاتر هم در الفاظش نبود و هرچه می‌خواست می‌گفت. البته ما که خودمان با گوش‌های خودمان چنین چیزهایی نشنیدیم، راست و دروغش گردن آن‌هایی که می‌گویند.

بله، داشتم می‌گفتم. بابا مشغول اخبار بود که خیلی آرام آمدم پهلویش نشستم. کتاب فارسی را جلویش گذاشتم و جوری که مزاحم اخبار دیدنش نباشم به آرامی گفتم: بابا دیکته می‌گویید؟ کتاب را با دست پس زد و گفت: من وقت ندارم. برو به مادرت بگو.

صدایی که بی‌شباهت به صدای مادر نبود، از داخل آشپزخانه شنیده ‌شد که گفت: نمی‌بینی دستم بند است. شاخ غول که نمی‌خواهی بشکنی. یک دیکته می‌خواهی بگویی دیگر. لم دادی و به قول خودت اخبار صد من یه….

بابا یک نگاهی به من کرد که مفهومش این بود: به حسابت خواهم رسید. یک لعنتی بر دل سیاه شیطان فرستاد و با دل‌خوری کتاب را برداشت. بازش کرد و شروع به خواندن کرد.

گفتم: تا درس سوم بیشتر نخوانده‌ایم.

کتاب را بست و گفت: من از روی کتاب بلد نیستم. اگر خواستی از خودم می‌گویم. اگر نخواستی به سلامت.

چاره‌ای نداشتم. مرغ‌های بابا همیشه یک‌ پا داشت. نمی‌دانم شاید مرغ فروش محله‌مان چون می‌دانست بابا سرگنج ننشسته‌است، مرغ‌های یک پا به او می‌انداخت. گفتم: باشد بگویید. فقط آرام بگویید چون دستم کند است.

گفت: بنویس. آن مرد کار می‌کند. آن مرد آمد. آن‌ مرد با پول آمد. آن مرد صاحب‌خانه‌اش را در راه دید. آن مرد یک دسته پول را به صاحب‌خانه داد. آن مرد بی پول آمد. آن مرد اختلاس کرد. آن مرد پول دارد. آن مرد صاحب‌خانه ندارد.

پرسیدم: بابا صاحب‌خانه را با چی می‌نویسند؟ گفت: با صاد. گفتم دسته را باچی؟ گفت: با سین. گفتم اختلاس را باچی؟ گفت: ای بابا پس چی بلدی؟ توی این مدرسه از صبح تا شب چی یادت می‌دهند؟

گفتم: اصلا ولش کنید، بالاخره با یک چیزی می‌نویسند دیگر. فوقش این است که غلط می‌نویسم و نوزده می‌شوم.

گفتم: بابا، چرا مثلا “پ” دسته دار و یا “پ” چهارنقطه نداریم؟ مثلا پول و کار را فقط یک مدل می‌نویسند؟ اما کلماتی مثل “دسته” را چند مدل دیگر مثل “دصته” یا “دصطه” یا “دصتح” یا “دصطح” یا “دسطه” یا “دسطح” یا “دستح” هم می‌توان نوشت؟

دستی به سیبیل مبارکش کشید و گفت: ببین کلماتی مثل “کار” و “پول” یک چیزهایی هستند که کاملا مشخص است. همه می‌دانند که باید کار کنند تا بتوانند پول دربیاورند. کار، کار است و پول هم پول. کم و زیاد دارد ولی مشخص است که چیست. اما کلمه‌هایی مثل “دسته” معانی زیاد و متفاوتی دارند. برای اینکه بدانی که در چه دسته‌ای باید قرار بگیری و چه گروه و دسته‌ای درست است، باید بدانی که آن دسته را چطور می‌‌نویسند. مثلا می‌گویند: “چاقو دسته‌ی خودش را نمی‌برد” یا ” فلانی فکر کرده‌است با دسته‌ی کورها طرف است”

بنده‌خدا هرچه سعی کرد مثالی بزند که دسته‌ را با چیزی غیراز این شکل بنویسند نشد. کمی فکر کرد و داغ کرد. با عصبانیت گفت: اصلا همین‌است که هست. تو سعی کن همیشه دسته را همین‌جور بنویسی و وارد دسته‌های خلاف نشوی. حالا می‌خواهی دیکته بگویم یا نه؟
گفتم: بله بگویید.

ادامه داد: آن مرد یک پسر دارد. پسر آن مرد زیاد سؤال می‌پرسید. آن مرد به پسرش پس گردنی زد. آن پسر دیگر سؤال نپرسید. فهمیدم که این یک تهدید است. سرم را بلند کردم و پرسیدم: بابا می‌شود پس گردنی را ننویسم؟ آخر بدآموزی دارد. بچه‌ها هم در مدرسه مسخره‌ام می‌کنند.

گفت: باشد. خط بزن، بنویس نوازش کرد.

مادر از آشپزخانه بیرون آمد و به بابا گفت: پول آوردی؟ در خانه دیگر گوشت و مرغ نداریم.

بابا گفت: قرار شده‌است مساعده بگیرم. پس فردا می‌آورم.

مادر گفت: دو ماه است که امروز و فردا می‌کنی. تو هم که صدتا چاقو بسازی یکیش دسته ندارد.

سریع گفتم: مادر، این دسته را با چه “س” ای می‌نویسند؟

گفت: از بابایت بپرس. لابد با “سین” مساعده…

پایان پیام

ادامه این داستان دنباله‌دار را اینجا بخوانید.

کد خبر : 55487 ساعت خبر : 3:01 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=55487
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات