دانکرک به ذهن نولان نزدیک نیست
نولان میتوانست به جای دانکرک موضوعی انتخاب کند که با ذهن سینماییاش نزدیکتر باشد، چرا که نولان بدون تخیل مانند هیچکاک بدون تعلیق است.
پایگاه خبری گلونی، سمیه باقری حسنکیاده: نبرد «دانکرک» در جنگ جهانی دوم، از آن دست رویدادهایی است که تا کنون به شکل معمایی تاریخی_جنگی از آن نام برده میشود؛چرا که مجموعهای از اتفاقات غیرقابل انتظار در آن رخ داده است که تاریخنویسان هنوز نتوانستهاند دلیل قابل قبولی برای آن بیابند.
نبرد دانکرک از آنجا آغاز شد که ارتش نازی پس از عبور از هلند و بلژیک، سربازان ارتشهای فرانسه و بریتانیا را محاصره کرد. در این شرایط ارتش بریتانیا با حدود ۴۰۰ هزار سرباز راهی جز تسلیم شدن یا رفتن به سوی شمال فرانسه و ماندن در منطقه ساحلی دانکرک نداشتند. اینجا آخرین نقطه سربازان بریتانیا بود؛ چرا که فاصله کمی تا خاک کشورشان داشتند و میتوانستند با کمک کشتیهایی که برای کمک از خاک بریتانیا ارسال میشدند، از مهلکه جان سالم به در ببرند.
اما ناگهان، ارتش آلمان که به راحتی میتوانست ۴۰۰ هزار سرباز را نابود کند و بریتانیا را به تسخیر خود درآورد، در هنگام پیشروی به سوی دانکرک با فرمان تاریخی هیتلر مبنی بر توقف پیشروی مواجه میشود و این گونه بود که کشتیها و حتی قایقهای کوچک ماهیگیری از بریتانیا به سوی دانکرک حرکت کردند و جان سربازانشان را نجات دادند.
نبرد دانکرک شکستی است برای متحدین که منجر به تلفات و خسارات انبوهی شد. با این وجود همیشه از شکستخوردگان به عنوان فاتحان یاد میشود.
آنچه در دانکرک اتفاق افتاد آن قدر خارقالعاده بود که «چرچیل» در مراسم جشن ملی به مناسبت نبرد دانکرک گفت: “ما نباید بازگشت سربازان را یک پیروزی کامل در نظر بگیریم. پیروز جنگ کسانی نیستند که از محل نبرد زنده باز میگردند.”
کریستوفر نولان کارگردانی است که خود فیلمنامههایش را مینویسد که اتفاقا در نویسندگی هم مانند کارگردانی خلاق و خوش فکر عمل میکند. اما تمام فیلمنامههای او یک عنصر کاملا بارز دارند؛ تخیل. مخاطبی که در طی سالها نولان را میشناسد و سطح انتظاراتش بالا رفته است با دیدن دانکرک ناگهان جا میخورد. اینجا خبری از تلفیق فرم روایی با محتوا آنگونه که در “ممنتو” بود، نیست. اینجا از شخصیتپردازی جوکر در “شوالیه تاریکی” هم اثری نیست. از پایان شگفتانگیز “سرآغاز” هم چیزی نمیبینیم. در یک کلام اینجا از خلاقیت نولان خبری نیست چون پای واقعیت در میان است.
“دانکرک” یک داستان واقعی است و تعهد تاریخی نویسنده به فیلم موجب شده است تا نویسنده از روال همیشگی فیلمنامهنویسی اش فاصله بگیرد و فیلمنامهای بنویسد با فضایی خشن، جنگی و کاملا مردانه که نه شخصیت اصلی دارد، نه قهرمان و دیالوگهای کمی در آن رد و بدل میشود.
گذشته از اولین فیلم بلند نولان در سال ۱۹۹۸،«تعقیب»، دانکرک با زمان ۱۰۶ دقیقهای که دارد کوتاهترین عنوان ساخته شده توسط فیلمساز است. فیلمی که با نابازیگرانی خوب و صحنههایی که اشک مخاطب را در نمیآورد تماشگران را همانند سربازان فیلم میترساند و دچار هیجان میکند.
فیلم راجع به بقاست. نولان در دانکرک آدم معمولی ندارد. او خوب میداند که در یک جنگ همه قهرمانند؛ چه سرباز جوانی که در تلاشی نفس گیر قصد نجات جان خود را دارد و چه پیرمرد ماهیگیری که مامور نجات جان سربازان کشورش است. او سیاهی جنگ را به خوبی نشان میدهد؛ چه آن وقت که خلبان در میان دشمن فرود میآید و هواپیمایش را آتش میزند و تسلیم میشود و چه آن وقت که سربازان به وطن بر میگردند و مردی میگوید: درود بر شما و سرباز فقط میگوید: تنها کاری که ما کردیم زنده ماندن بود!
شاهکار فیلم، موسیقی آهنگساز شهیر «هانس زیمر» است که حماسی نیست اما شما را یک لحظه به حال خود رها نمیکند و جان شما را به لبتان می رساند. این اثر که دقیقا مثل ماهیت جنگ زیرپوستی است، شما را در همه ترسها، وحشتها و امیدها همراهی میکند.
داستان دانکرک در حقیقت روایت یک واقعه از سه زاویه خشکی، دریا و هواست که یکی در یک هفته، دیگری در یک روز و آخری در یک ساعت اتفاق میافتد که گرچه هدف از این نوع روایت به تصویر کشیدن وسعت نبرد است اما به نظر میرسد که نولان در این مورد به اندازه «اینسپشن» موفق نبوده است.
کارگردانی و تدوین در فیلم دانکرک بیشتر شبیه دادن ۳ جورچین به دست تماشاگر است که بخواهد هر سه را همزمان شروع به ساختن کند، اما ساختن یکی یک هفته، دیگری یک روز و آخری یک ساعت طول بکشد اما در نهایت همه را در ۱۰۶ دقیقه و به صورت همزمان به پایان برساند.
دانکرک یک شاهکار سینمایی نیست اما با شاهکار بودن فاصله چندانی ندارد. فیلمی سراسر دلهره و هیجان که گاهی در بازی لنگ میزند و در نهایت عقیده چرچیل را بیان میکند.
دانکرک در حالی که یک اثر برجسته محسوب میشود اما چیزی به جهان فیلمسازی نولان و تفکرات او اضافه نمیکند. نولان میتوانست موضوعی انتخاب کند که با ذهن سینماییاش نزدیکتر باشد، چرا که نولان بدون تخیل مانند هیچکاک بدون تعلیق است.
پایان پیام
کد خبر : 77909 ساعت خبر : 12:19 ب.ظ