همه مدیران بهطور کلی و سوءاستفاده کنندگان بهطور خاص بهشدت باید از افشاگریهای روزنامهنگاران چه در حوزه روزنامهنگاری عادی و بخصوص روزنامهنگاری تحقیقی ترسان باشند. ولی امروز میبینیم به دلیل محدودیتهایی که روزنامهنگاری در کشور ما با آن روبهرو است این ترس و پاسخگویی وجود ندارد.در همه جای جهان روزنامهنگاران تحقیقی تحت فشار و تهدید هستند. اما شدت و ضعف آن در کشورهای مختلف متفاوت است. در برخی از کشورها یا سنت تاریخیشان یا قوانین نهادیشان کمک میکند تا روزنامهنگاران تحقیقی با آزادی بیشتری عمل کنند.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، اخبار فساد مالی در بخشهای مختلف با فاصلههای زمانی کوتاه و بلند به رسانهها راه مییابند. اما این اخبار بازتاب افشاگریهایی است که بعضی از مسئولان و تنها با انتشار یک سند صرف و گاهی بدون بررسی و تحقیق است.
این افشاگریها اگرچه میتواند وجهی مثبت در جهت سوق دادن جامعه به سمت شفافیت و پاسخگو کردن مسئولان محسوب شود، اما نشان دهنده خلا روزنامهنگاری تحقیقی است. آنچه میتواند افشاگری به نفع جناح رقیب را تا حد زیادی کنترل کند.
محمدمهدی فرقانی، رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی در گفت و گو با شفقنا رسانه به بیان تفاوتهای این افشاگریها و دلایل خلا روزنامهنگاری تحقیقی در جامعه ایران میپردازد و معتقد است سند در این شیوه روزنامهنگاری میتواند سرنخ و نشانهای از یک جریان فساد باشد اما همه آن نیست.
در روزهای اخیر شاهد افشاگریهایی در شرکت نفت و شهرداری بودیم که هر دو از جانب مسئولان بود. تقریبا همیشه این اتفاق میافتد. آیا این افشاگریها نشانهای از خلا روزنامهنگاری تحقیقی نیست؟
بهطورکلی روزنامهنگاری و بهطور خاص روزنامهنگاری تحقیقی را از مهمترین ابزارهای نظارت، کنترل و دیدهبانی جامعه میدانند که قادرند بر روی سوءاستفادهها، فسادها و انحرافها ذرهبین بگذارند و آنها را به موقع افشا کنند.
در نتیجه هم جلوی پیشروی فساد را بگیرند و هم مسئولان را نسبت به آنچه انجام میدهند پاسخگو کنند. این دو مشکل را در جامعه به وضوح احساس میکنیم یعنی از یکطرف مطبوعات و رسانهها آنقدر با محدودیت، سانسور و خودسانسوری روبهرو هستند که معمولاً به واقعیتهای پشت پرده و پنهان جامعه نمیپردازند یا آن قدر دیر میپردازند که کار از کار گذشته است و نمیشود آن را درمان کرد.
در نتیجه آن فساد وقتی مشخص میشود که برخورد با آن عملاً دشوار میشود یعنی ابعاد آن گسترده و فراگیر میشود و پیشروی میکند تا جایی که به مرز انفجار نزدیک شود.
این مشکل جامعهای است که هم در آن روزنامهنگاری با اختلالهایی روبهرو است و هم فساد در آن نسبتاً فراگیر و گسترده است. اختلاس، سوءاستفاده و غیره که این روزها اخبار آن را به وفور میشنویم. حتی تازهترین مورد آن که در شبکههای اجتماعی بیان شده بوده و نمیدانم چقدر این موضوع صحت دارد.
گفتهشده بود ۹ نفر واردکننده خودرو خارجی از طریق تغییر تعرفههای گمرکی ۱۰۹ هزار میلیارد تومان به جیب زدهاند یعنی میانگین نفری ۱۲ هزار میلیارد تومان میشود. این موضوع مهمی برای روزنامهنگاران تحقیقی است که پشت پرده تغییر تعرفهها چه بود؟ آیا واردکنندههای خودرو از پیش به رانت اطلاعاتی دسترسی داشتند؟ چون این افراد خیلی وقت قبل سفارش ثبت واردات داده بودند. در نتیجه از این افزایش سود بازرگانی و عوارض گمرکی بسیار منتفع شدند.
میخواهم بگویم از این نمونهها چه در بخش دولتی و چه غیردولتی به وفور وجود دارد و متأسفانه به دلیل غیبت سیستم کارآمد روزنامهنگاری چه در حوزه روزنامهنگاری عادی و چه روزنامهنگاری تحقیقی شاهد این هستیم که سوءاستفادهکنندگان با خیال راحت به کارشان ادامه میدهند و دلنگران افشای اطلاعات هم نیستند.
بخصوص اگر زد و بندهایی در پشت پرده با برخی مراکز قدرت هم وجود داشته باشد. درحالیکه به نظر من همه مدیران بهطور کلی و سوءاستفاده کنندگان بهطور خاص بهشدت باید از افشاگریهای روزنامهنگاران چه در حوزه روزنامهنگاری عادی و بخصوص روزنامهنگاری تحقیقی ترسان باشند. ولی امروز میبینیم به دلیل محدودیتهایی که روزنامهنگاری در کشور ما با آن روبهرو است این ترس و پاسخگویی وجود ندارد. درنتیجه بسیاری از موضوعات و مسائل عملاً به حال خود رها میشوند و بدون اینکه کسی هزینهای بپردازد روندشان ادامه مییابد.
تفاوت افشاگری مسئولان با روزنامهنگاری تحقیقی در چیست؟
ما در تعریف روزنامهنگاری میگوییم نوشتن درباره موضوعی است که اولاً برای مردم مهم است؛ یعنی تأثیرگذار در سرنوشت آنها است و ثانیاً درباره آنچه کسی درجایی میخواهد آن را پنهان کند. حال این فرد میتواند یک مقام دولتی یا یک مسئول غیردولتی در بخش خصوصی باشد.
بنابراین پنهانکاری یک شاخص است، اهمیت این پنهانکاری برای مردم شاخص دیگری است و افشای این پنهانکاری، فساد و سوءاستفاده یک وظیفه برای روزنامهنگاری تحقیقی است. منتهی چون بخش دولتی در همه کشورهای جهان، به خصوص در کشورهای درحالتوسعه مقتدرترین و قویترین بخش در کشور است و بر همه منابع اعم از انسانی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… سلطه دارد، خطر فساد در بخش دولتی همیشه بیشتر است.
به خاطر اینکه قدرت و ثروت بیشتر در آنجا انباشت شده است. وقتی قدرت و ثروت در یکجا انباشت میشود خطر فساد و سوءاستفاده زیاد میشود و درنتیجه ضرورت حضور روزنامهنگاری تحقیقی باز هم بیشتر و بیشتر میشود.
با این حال مسئولان فقط به انتشار صرف یک سند بدون بررسی جزئیات و جوانب مختلف اکتفا میکنند، درحالیکه روزنامهنگار تحقیقی باید به دنبال جزئیات بیشتر و صحت و سقم برود…
بله، درست است. ما اسنادی که توسط خود سازمانها، نهادها و مسئولان منتشر میشود -هر چند این اسناد افشاگرانه باشد- در حوزه روزنامهنگاری تحقیقی ارزیابی نمیکنیم. یعنی وقتی میگوییم روزنامهنگاری تحقیقی، منظور آن افشاگریهایی است که روزنامهنگار به اتکای تلاش، فعالیت و ریسکپذیری بالای خودش آن اسناد را به دست آورده است و آنها را در جهت پیشبرد منافع و مصالح عمومی منتشر میکند. حتی بسیاری اوقات جان خود را به خطر میاندازد.
نکته دوم این است که ما در روزنامهنگاری تحقیقی اساساً به سند صرف اکتفا نمیکنیم. یک سند میتواند سرنخ و نشانهای از یک جریان فساد و سوءاستفاده باشد. روزنامهنگار تحقیقی موظف است که با اتکای به آن سند زمینههای بروز فساد، عوامل دخیل و دستاندرکارش را بررسی و ارزیابی کند و در نتیجه موجب تغییر و اصلاح در جامعه خود یا حتی جامعه بشری شود.
روزنامهنگاری چگونه میتواند این مطالب را افشا کند که جنبه احقاق حق مردم داشته باشد نه به نفع جریان و جناح سیاسی خاص؟
به این قبیل مسائل در بحثهای نظری مربوط به روزنامهنگاری تحقیقی پرداخته میشود. اول روزنامهنگار باید به حوزه کاری خود مسلط و آشنا باشد، دوم بیطرفی و عینیگرایی خودش را حفظ کند، جهتگیریهای سیاسی خود را در جریان تحقیق و انتشار نتایج تحقیق دخالت ندهد، اخلاق حرفهای را رعایت کند و به هر قیمتی نخواهد افشاگری کند.
گاهی ما برای افشاگری ممکن است ناگزیر مرزهای اخلاق یا قانون را پشت سر بگذاریم که این خود میتواند یک فساد تلقی شود. بنابراین باید تا حد امکان قانون را رعایت کرد مگر در جایی که نقض یک قانون به منافع عمومی خدمت کند.
روزنامهنگار باید بین این دو وجه یکی را انتخاب کند. بنابراین اگر این اصول رعایت شود، دستیابی به حقیقت و افشای آن با رعایت مصالح و منافع عمومی یعنی در همه حال ملاک برای تحقیق و انتشار نتایج آن خدمت و پیشبرد منافع عمومی است. بنابراین اگر در جایی یک افشاگری حتی به زیان منافع عمومی باشد در حوزه روزنامهنگاری تحقیقی قرار نمیگیرد و اگر در جایی افشاگری به قیمت نقض اصول اخلاقی صورت گیرد، آن هم در حوزهی روزنامهنگاری تحقیقی قرار نمیگیرد.
در مورد نادیده گرفتن یا نقض قانون توضیح دادم که روزنامهنگار باید تصمیم بگیرد آیا ارزش آنچه میخواهد افشا کند برای عموم مردم بیشتر از رعایت قانون است یا خیر. در این صورت ممکن است قانون را نادیده بگیرد ولی طبیعتاً به عواقب نادیده گرفتن قانون هم باید تن دهد.
به همین دلیل است که روزنامهنگاری تحقیقی یک روزنامهنگاری ریسکپذیر است. به همین دلیل است که نمیتوان از هر روزنامهنگاری توقع داشت که روزنامهنگار تحقیقی باشد. نمیتوان فعالیت روزنامهنگاری تحقیقی را به صورت یک مأموریت حرفهای و کاری به کسی تحمیل یا الزام کرد بلکه یک فعالیت داوطلبانه است چون خطر و ریسک آن بالا است و در نتیجه نمیتوان کسی را برای انجام فعالیتش ملزم به ریسکپذیری کرد. اگر کسی به انگیزه خدمت به منافع عمومی حاضر است تا چنین ریسکی را بپذیرد آن وقت برای انجام چنین کاری داوطلب میشود.
علاوه بر اینها چه موانع دیگری وجود دارد که روزنامهنگاران به سمت روزنامهنگاری تحقیقی نمیروند؟
دلایل و عوامل گوناگون دارد. یکی وابستگی تاریخی نهاد رسانه در ایران به قدرت و حکومت است. وقتی به ترکیب رسانهها نگاه کنیم، میبینیم بخش اعظم آنها مستقیم یا غیرمستقیم وابسته به دولت و حکومت –به معنای وابسته به قدرت بودن- هستند. طبیعی است انگیزه چندانی برای پیگیری روزنامهنگاری تحقیقی ندارند چون خودشان هم ممکن است حداقل علاقهای به افشاگری نداشته باشند.
نکته دیگر این است که آموزشهای تخصصی در این حوزه پایین بوده است. یعنی این حوزه از روزنامهنگاری و ساز و کارهای آن هم چندان شناختهشده نبوده است. به همین دلیل است ما وقتی به تاریخ روزنامهنگاری نگاه میکنیم نه این که روزنامهنگاری افشاگرانه نداشته باشیم ولی افشاگری بیشتر جنبه هتاکی، پرخاشگری و عصبیت پیداکرده است تا بیان منطقی فسادها، ضعفها و نارساییها که در حوزه روزنامهنگاری تحقیقی هستند. به همین دلیل برای مخالفان افشاگری و مخالفان فعالیت آزاد رسانهها بهانهای شده تا با آن برخورد کنند.
نکته سوم ضعفهای نهادی و قانونگذاری در این حوزه است. یعنی عدم استقلال حرفه روزنامهنگاری در چارچوب قانون، عدم تأمین امنیت شغلی روزنامهنگاران در چارچوب قانون، عدم تأمین آزادی بیان، قلم و آزادی مطبوعات در چارچوب قانون اساسی و… از ضعفهایی هستند که باید به شکل قانونی تأمین و تضمین شوند و در نتیجه روزنامهنگار از پیگیری حقیقت احساس ترس، خوف و وحشت نداشته باشد. ولی این اتفاقات در کشور ما نیفتاده است.
من میخواهم بگویم این مشکل الآن وجود دارد که در برخی مواقع هم مردم ممکن است در برخی موارد از این شیوه روزنامهنگاری استقبال نکنند و هم حتی در جامعه روزنامهنگاری به دلیل ناشناخته بودن یا ترسی که وجود دارد. ضمن این که باید یادمان باشد وقتی افشاگری را مبتنی بر سند، مدرک و عینیگرایی و حقیقتجویی و استدلال میکنیم در آن زمان نمیتوان به هر قیمت و هر شکلی افشاگری کرد یعنی به نظر من حرف زدن بیحساب و کتاب در جامعه هزینه و عقوبت داشته باشد.
یکی از مشکلات ما این است که خیلیها بخصوص در حوزه سیاسی علیه هم تهمت پراکنی میکنند و هزینهای هم برایشان ندارد. درحالیکه هر کسی باید مسئول آنچه میگوید باشد و هزینه آن را پرداخت کند. در این شرایط است که کسی به خود اجازه نمیدهد بیدلیل دیگران را مورد تهمت، توهین و افترا قرار دهد.
فعال بودن سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات چه کمکی میتواند به روزنامهنگاری تحقیقی کند؟
تا آنجایی که من دورادور میبینم و میتوانم بگویم، واقعیت این است که به نظر من این سامانه چندان در خدمت پیشبرد روزنامهنگاری آزاد یا آزادی مطبوعات و رسانهها نیست. بلکه یک سامانه رسمی است که یک سری اطلاعات شخصی را در مورد افراد میدهد، معلوم نیست با چه کیفیتی و چه نوع اطلاعاتی است.
به هر حال سامانهای که متعلق به دولت باشد، اطلاعات دولتی را در اختیار میگذارد ولی قرار نیست افشاگری علیه دولت را به اشتراک بگذارد. درحالیکه عمده وظیفه روزنامهنگاری تحقیقی در این حوزه متمرکز است. بنابراین اگر حتی فکر کنید در مواردی این سامانه میتواند به روزنامهنگاری عادی خدمت کند، به نظر من نمیتواند خدمت چندانی به روزنامهنگاری تحقیقی کند.
با این توضیحات اگر اطلاعات مفید و دقیق در دسترس روزنامهنگار قرار نگیرد و بعضی از مسئولان باز هم افشاگریهایی کنند که نتیجه مطلوب نداشته باشد، روزنامهنگار چه باید بکند؟
به نظر من در روزنامهنگاری عادی وظیفه روزنامهنگار این است که این افشاگریها را به عنوان منبع خبر تلقی کند و اظهارات و دیدگاهها را منتشر کند. اما در حوزه روزنامهنگاری تحقیقی حداکثر این است که میتواند این اظهارات را به مثابه سرنخ تلقی کند و در پی تحقیق برای دستیابی به صحت و سقم آن افشاگریها بربیاید و حقیقت را افشا کند نه اتهامها را.
بسیاری مواقع این افشاگریها اتهام یک جناح سیاسی علیه جناح سیاسی دیگر است و چهبسا اگر تحقیق جدی درباره آن صورت گیرد واقعیت نداشته باشد یا واقعیت به شکل دیگری باشد. بنابراین وظیفه روزنامهنگاری تحقیقی این است که میزان صحت یا عدم صحت این افشاگریها، کم و کیف، ابعاد و عمق آنها را مورد تحقیق قرار دهد و حقیقت را آنچنان که هست، منتشر کند.
این باعث میشود که افشاگریها جنبه لجنپراکنی یا تسویه حساب نداشته باشد. اتفاقاً این خدمت بزرگ برای جلوگیری از جوسازی، شایعهپردازی، برچسبزنی و … است. اگر ما روزنامهنگاری داشته باشیم که بر روی این افشاگریها تحقیق مستقلی انجام دهند و حتیالامکان بتوانند حقیقت را در اختیار افکار عمومی قرار دهند، خودبهخود در درازمدت جلوی این اتهام زنیها گرفته میشود.
وضعیت این شیوهی روزنامهنگاری در ایران چگونه است؟
بهشدت خلاء آن احساس میشود. نهتنها در ایران بلکه در همه جای جهان این خلاء وجود دارد و در همه جای جهان روزنامهنگاران تحقیقی تحت فشار و تهدید هستند. اما شدت و ضعف آن در کشورهای مختلف متفاوت است. در برخی از کشورها یا سنت تاریخیشان یا قوانین نهادیشان کمک میکند تا روزنامهنگاران تحقیقی با آزادی بیشتری عمل کنند.
در برخی کشورها اینگونه نیست. در کشورهای درحالتوسعه طبیعتاً به دلیل ساز و کارهایی که قدرت سیاسی در اختیار دارد و تمرکز قدرت و عدم پاسخگویی آن زمینههای رشد کمتری برای این نوع روزنامهنگاری وجود دارد.
پایان پیام