پایگاه خبری گلونی، آرشین ساکی: خواستم یادداشتی بنویسم و در آن بگویم که چقدر از سانحه هواپیمایی یاسوج متاثر شدم، دیدم این تاثر من نه دردی از رفتگان دوا میکند نه از بازماندگانشان. پس منصرف شدم. گفتم بهتر است یادداشتی بنویسم و در آن به مسئولین محترم گیر بدهم، بگویم یک کسی باید بیاید و پاسخگو باشد. چرا باید چنین حوادثی پشت سر هم در کشور ما اتفاق بیفتد و مردم هر روز در عزا باشند. بله این خیلی نوشته خوبی میشد اگر مینوشتم و به زمین و زمان اعتراض کنم. خیلیها هم خوشششان میآمد. راستش اگر مینوشتم خودم هم با خواندنش هی کیف میکردم و به خودم دست مریزاد حواله میکردم.
اما پیش از نوشتن همه اینها اندکی با خودم فکر کردم. مگر تا به الان کم نوشته شده؟ کم از مسئولین تقاضای رسیدگی شده؟ کم اعتراض شده؟ اتفاقا کسانی نوشتهاند که خیلی بیشتر از من میدانستهاند. اما واقعیت این است تا به حال برای هیچ حادثهای، برای این همه غم، این همه درماندگی، این همه بدبختی هیچکس دلیل درست و حسابی ارایه نکرده است. پس دیگر چه اعتراضی داریم بکنیم؟ من که دیگر خجالت میکشم هی تکرار کنم مسئولین محترم پاسخگو باشید. اصلا همان بهتر پاسخگو نباشند، من از همین جا اعلام میکنم دلیل سقوط هواپیمای یاسوج سهل انگاری خلبان بوده. یک درصد کمی هم شرایط جوی تاثیر داشته که سبب گشته سهل انگاری خلبان بیشتر شود. همین.
هواپیماهای ما هم همگی سالم هستند و هرکس بخواهد انگی به آنها بچسباند مدیون است. پس حالا که جنس پنبههای فرو رفته در گوش مسئولین خیلی خوب است و صدای ما به جایی نمیرسد بیایید منطقی فکر کنیم، اگر پارازیتها نباشند و ما سرطان نگیریم، اگر زلزله نباشد، اگر کشتی غرق نشود، اگر پلاسکو آتش نگیرد، اگر یورت منفجر نشود، اگر آلودگی هوا ما را سکته ندهد تا بمیریم، اگر هواپیما سقوط نکند و هزار و یک اگر دیگر برای روانه کردن ما به سوی مرگ نباشد آیا شما میتوانید با این اوضاع اقتصادی کشور و قیمتهای سر به فلک کشیده شب عیدی به زندگیتان ادامه دهید؟ البته که نمیتوانید. پس بهتر است خدا را شکر کنیم که در چنین کشور خوبی به دنیا آمدهایم که پیش از انکه ما دچار افسردگی شویم جانمان را میگیرد و خلاص…
میبینید به چه نکته حساسی اشاره کردم. صاف دست گذاشتم روی نقطه ضعفتان. پس همین حالا دست از این اعتراضها بردارید.
پایان پیام