با همین جملهٔ «همه مشکلاتمان درست شده است، فقط مانده بود همین یک قلم!» یکی یکی بر مشکلات و دشواریهای کشور و شهرمان میافزاییم و از مسئولیت اجتماعی خود بهراحتی هرچه تمامتر میکاهیم و بدتر از همه آن را نشانهای از زیرکی و بلوغ فکریمان قلمداد میکنیم!
پایگاه خبری گلونی، محمدسعید اکبری: این روزها جملهای عجیب را دائم میشنوم. جملهای که متاسفانه با افتخار هم گفته میشود؛ «همه مشکلاتمان درست شده است، فقط مانده بود همین یک قلم!»
شاید با نگاهی سطحی عمق فاجعه مشخص نشود، ولی اگر کمی تأمل و تفکر کنیم ژرفای مصیبت و تحجر فکریمان را درک و فهم خواهیم کرد!
با همین جملهٔ «همه مشکلاتمان درست شده است، فقط مانده بود همین یک قلم!» یکی یکی بر مشکلات و دشواریهای کشور و شهرمان میافزاییم و از مسئولیت اجتماعی خود بهراحتی هرچه تمامتر میکاهیم و بدتر از همه آن را نشانهای از زیرکی و بلوغ فکریمان قلمداد میکنیم!
قطب اقتصاد اروپا
اگر در کشوری مثل آلمان هم همین طرز تفکر ریشه میدواند، آیا اکنون میتوانستیم آلمان را مهد نظم و آراستگی بهنامیم! احتمالا اینطور فکر میکنید که آلمان از بدو پیدایش همینطور آراسته و مرتب بوده است، ولی سخت در اشتباه هستید! دو سال قبل از انقلاب آلمان یا انقلاب موسوم به نوامبر، «آدولف هیتلر» «شهر مونیخ آلمان» را این طور شرح و تفسیر میکند:
در سال ۱۹۱۶ روحیهٔ همگانی تاسفانگیز بود. هنر از زیر کار دررفتن نشانهای از ذکاوت تلقی میشد و ایثار برای وظیفه، نشانهٔ ضعف یا تحجر بود. (کتاب نبرد من؛ فصل هفتم: انقلاب؛ صفحهٔ ۱۷۳؛ نویسنده: آدولف هیتلر؛ ترجمۀ مهدی افشار)
یعنی قریب به ۱۰۰ سال پیش «کشور آلمان» دچار چنان آشفتگی و شلختگیای شده بود که روزنهای از امید و ترقی در آن دیده نمیشد! اما اکنون همان کشور آشفته و شلخته به یکی از قطبهای اقتصادی اروپا و جهان تبدیل شده است.
کشوری که از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ گرفتار جنگ جهانی دوم شده بود و بعد از آن هم، یعنی از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۹۰ به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم شد تا روند روبهرشداش بیش از پیش بهدرازا کشیده شود. اینک بعد از گذشت ۲۸ سال از آن حوادث تاریخی و تلخ، آلمان اقتدار و قدرت خود را بهرخ جهانیان میکشاند و از آن سالها و ماهها و روزها برای عبرت اندوزی نسل آتی بهره میجوید.
آلمانیها چه کردند
طی این ۲۸ سال آلمانیها چه کردهاند، که ما نتوانستیم به نحو مطلوب انجام دهیم! اگر آنها هم بهسان ما میاندیشیدند، آلمان هرگز به این جاه و مقام کنونی نمیرسید و هنوز هم در همان آشفتگی و بینظمی خود غوطه میخورد.
مطمئناً آلمانیها از گفتن چنین جملات مشمئز کنندهای اجتناب کردهاند و در تمام این ۲۸ سال تمام توش و توان خود را بکار گرفتهاند تا آنچه که شایسته و بایستهٔ کشور آلمان و مردمان این سرزمین است را به بهترین هیئت ممکن بهدست آورند. آلمانیها با تمامی مشکلاتشان جنگیدهاند و بهسبب داشتن مشکلاتی بزرگ از برچیدن مشکلاتی کوچک و خرد منصرف و ناامید نشدهاند.
اگر در جامعه ایرانی کسی یا کسانی سعی و تلاش برای اجرای کار صواب دارند با آنها بیدلیل و بدون منطق مقابله و مخالفت نکنیم، بهطور مثال؛ اگر شخصی خود را موظف و ملزم کرده است که مراقب و نگهبان محیط زیست باشد یا اگر شهروندی برای استفاده نکردن از مواد پلاستیکی سعی و جهد دارد با جملاتی از قبیل «همه مشکلاتمان درست شده است، فقط مانده بود همین یک قلم!» بذل ناامیدی و ناتوانی را در ذهن و ارادهاش نکاریم!
بیتفاوتی و بیخیالی ما نسبت به مشکلات اجتماعی و فرهنگی میتواند عواقب سنگینی هم برای خودمان و هم برای نسل آتی بههمراه داشته باشد.
پایان پیام