چگونه فیلمی مانند تگزاس بسازیم
تگزاس بازیگرانی دارد که قبلا امتحان خود را پس دادهاند و میتوانند جداگانه برای مخاطب جذاب باشند. پس دیگر لازم نیست به فیلمنامه توجه کرد.
پایگاه خبری گلونی، هومن نشتائی: کمدی چیست؟ در سینمای ایران هر چیزی که بتواند بخنداند کمدی میگویند! اصلا مهم نیست چه چیزی یا چگونه. فقط بخنداند!
این تعریف را میتوان بعد از دیدن چند فیلم به اصطلاح کمدی از سینمای ایران، استنباط کرد. بسیاری از فیلمهای کمدی ایران (شاید همهشان) صرفا در قالب سرگرمی قرار میگیرند. جدا از اینکه به شخصه معتقدم که سینما در وهله اول سرگرمی است، اما دیدن فیلمهایی که وقت آدم را تلف میکند، خیلی دردآور است. چه سرگرم کننده باشد چه سرگرم کننده نباشد.
کمی به ساختار «تگزاس» دقت کنید. خیلی آشنا به نظر میرسد. چون هر بخشِ آن را در فیلمهای کمدی دیگر دیدهایم. انگار که کارگردان، فیلمهای کمدی چند سال اخیر ایران را تماشاکرده است و با ترکیب آنها به ایده تگزاس رسیده است.
تگزاس از فیلمنامه زجر میکشد. زیرا این فیلم هیچ هدفی ندارد. صرفا چند بازیگر شناخته شده با چند دیالوگ کوتاه قصد خنداندن مخاطب خود را دارند. در غیر این صورت، چرا پژمان جمشیدی باید همان سر و شکل همیشگی خود را حفظ کند و همان اکت و همان لحنی را جلوی دوربین بیاورد که در فیلمهای قبلی خود از آنها استفاده میکرد؟
فیلمهای قبلی پژمان جمشیدی را به یاد باورید تنها تفاوتش با فیلمهای قبلی، رنگ مویاش است. یا چرا باید زوج پژمان جمشیدی و سام درخشانی دوباره در این فیلم تکرار شود؟
چرا باید حمید فرخنژاد به عنوان چاشنی، در این فیلم حضور داشته باشد؟ که تعدادی بپرسند: تگزاس ادامه «خوب، بد، جلف» است؟ این موضوع نشان میدهد که تگزاس سعی میکند با المانهایی مانند بازیگران، ضعفهای خود را بپوشاند.
تگزاس بازیگرانی دارد که قبلا امتحان خود را پس دادهاند و میتوانند جداگانه برای مخاطب جذاب باشند. پس دیگر لازم نیست به فیلمنامه توجه کرد.
قصه شخصیتهای تگزاس، قصهی چند ایرانی است که برای بهتر شدن زندگی خود به خارج از کشور میروند، عاشق میشوند، چند روز خرابکاری میکنند و در نهایت دوباره به ایران باز میگردند.
تگزاس بسازیم
برای شکل گرفتن این قصه به موارد زیر نیاز دارید. یک سکانس که از سینمای هند وام گرفته شده باشد. یک کشور خارجی. چند ایرانیِ مهاجر. یک دختر زیبا، که عاشق یکی از ایرانیهاست. چند شوخیِ جنسی. یک پولدارِ گردن کلفت که آدمهای زیادی دارد که در نهایت باید توسط پلیس دستگیر شود. چند نمای پر زرق و برق مانند هلیکوپتر یا بالن. دو سه تا بازیگر که قبلا به اندازه کافی فروخته باشند و مقداری نمک. همین… فیلم شما آماده است.
تا کی ما باید شاهد چنین فیلمهایی باشیم؟ فیلمهایی که مدلهای مختلفش را بارها دیدهایم. فیلمهایی که وقت ما را تلف کردهاند و هیچ هدف درستی نداشتند و با کمال پررویی، پایان را به گونهای بستهاند که در صورت فروش، قسمت دومش را نیز بسازند. چرا باز هم به تماشای این فیلمها مینشینیم؟ فیلمهایی که خودشان، خودشان را فراموش میکنند. برای مثال در همین فیلم، برادر آلیس چه شد؟ هدف از ابتدا، او بود. نبود؟
قبل از اینکه تگزاس اکران شود. در کانال تلگرامِ سینما تیکت نظر سنجیای انجام شد که «مشتاق اکران کدام فیلم هستید؟». در لیستِ این نظر سنجی فیلمهایی نظیر «خوک» (مانی حقیقی)، «عصبانی نیستم!» (رضا درمیشیان) و یا «چهارراه استانبول» (مصطفی کیایی) وجود داشت. اما تگزاس، با اختلاف زیادی ابتدای جدول قرار گرفته بود.
پایان پیام
کد خبر : 90690 ساعت خبر : 2:34 ب.ظ