سلطان سکه یا پهلوان سکه؟

پایگاه خبری گلونی، بهاره حاصلیان: در خبرها آمده‌بود فردی ۵۸ ساله معروف به سلطان سکه، که سال ۹۶ حدود ۲ تن سکه را به کمک نوچه‌های خود از سطح بازار جمع کرده بود، دو شب پیش در عملیات پلیس دستگیر شد.

این خبر آنقدر مجهول و مبهم بود، که به جای خبررسانی برای من بیشتر طرح سؤال کرد.

از جمله:

سلطان با نوچه هیچ سنخیتی ندارد. اگر فرد، سلطان سکه بوده، خب زیردست‌هاش می‌شوند غلام یا نوکر. اگر هم نوچه بودند، پس ایشون پهلوان سکه هستند. مثل اینکه یکی بشه، کاپیتان سکه، بعد بگیم کارگراش سکه‌ها رو جمع‌آوری می‌کردند. جور در نمیاد. باید بگیم ملوان‌هاش سکه‌ها رو جمع می‌کردند.

اگر نوچه را تازه‌کار تعریف کنیم، این سؤال پیش می‌آید که از سال ۹۶ تا کنون( تقریباً ۱۱ ماه) چه‌طور این افراد هنوز تازه‌کار مانده‌اند و با ۱۸۰۰ کارت ملی و جمع‌آوری ۲ تن سکه از بازار کارکشته نشده‌اند و فوت و فن‌ها را یاد نگرفته‌اند. باید احساس خطر کرد، که آدم‌های خنگ دارند وارد بازار می‌شوند.

اگر نوچه را پادو تعریف کنیم، دیگه اصلاً جور در نمی‌آید. هر کدوم از این نوچه‌ها برای خودشون یه پا سالارند در بازار. جوان ۳۱ ساله‌ای که ۳۸ هزار و ۲۵۰ عدد سکه خریداری کرده‌بود را در نظر بگیرید. ایشون احتمالاً خودِ آقا سلطان نیستند. زیرا دو تن سکه می‌‌شود، حدوداً ۲۴۵ هزار و۹۱۲ عدد سکه. یعنی جوان، تقریباً یک ششم سلطان، سکه خریداری کرده‌است. آیا پادو نامیدن جوانی با چنین توانمندی، کار صحیحی است؟

اگر هم نوچه را زیردست در نظر بگیریم، سلطان سکه می‌شود ارباب سکه. با نقشی که ایشون در بالابردن قیمت سکه در این مدت داشتند و کنترل بازار هم دستشون بوده، این نام براشون خیلی برازنده است. اصلاً می‌شود بهشون گفت: اربابِ قیمت‌گذاری سکه یا اربابِ اقتصادی.

به طور کلی بکار بردن کلمه‌ی نوچه در این خبر اصلاً صلاح نبود، زیرا:

احتمالاً نوچه‌ها دم دست‌تر بودند و نوچه‌ها دونه دونه دستگیر شده‌اند. بعد آنها، سلطان را لو داده‌اند و سلطان دستگیر شده‌است.

در مرام و منش لوطی‌گری چنین چیزی نیست. یعنی توقع می‌رود نوچه‌ی اول که دستگیر شد، همه‌ی تقصیرها را، گردن بگیرد و بقیه را لو ندهد. برای همین، این خبر نه تنها ایجاد پرسش‌های متنوع می‌کند، بلکه تصور نسل جوان را نسبت به روسوم بچه‌پهلوانی یا کسانیکه کارآموزی پهلوانی می‌بینند، خدشه‌دار می‌کند.

سؤال دیگر:
چرا حریم این اشخاص در نظر گرفته نشد و به وضوح معرفی شدند. مثلاً گفته‌شود سلطانِ جنگل فلان کار را انجام داد، شما زود متوجه می‌شوید که منظور چه شخصیتی هست. این مورد هم، کاملاً برای سکه فروشان آشنا هست.

فرض کنید که ۲۰۰۰ مغازه جهت خرید سکه‌ی مجاز وجود داشته‌باشد( البته کمتر از اینهاست). نوچه‌ها برای تهیه‌ی ۲ تن سکه، مجبورند در ۱۱ ماه از هر مغازه، تقریباً ۱۲۲ عدد سکه بخرند. یعنی حدود‌اً روزی سه تا سکه از هر مغازه. اینجوری تابلو نمی‌شوند؟

بهتر بود ایشون، آقای معروف به س. س، مقلب به ز. ز و به نام مثلاً خ. د معرفی می‌‌شدند.

درمورد ز. ز حدستون درسته. آقایان بیرون از خانه مجازند سلطان همه چیز باشند، مثلاً سلطان سکه، سلطان رانندگی، سلطان جاده، سلطانِ سلطان‌ها … اما در خانه!

مطمئن هستید این آقا مهریه تهیه نمی‌کردند؟ سلطان مهریه!

پایان پیام

کد خبر : 95885 ساعت خبر : 9:47 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=95885
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات