قطعی برق فقط واس ماس؟
«معلومه که خاموشش میکنم. پول برق رو من بدم، بعد تو این بی برقی، السیدیهای به چه گُندگی تو برنامه تلویزیونی روشن باشه؟ انصافه؟ تو دلت برای جیب من نمیسوزه خانوم؟ یه نگاه به ابعاد السیدیهاشون بنداز. اندازهاش از این سر خونه ما تو جنوب شهره تا شمال شهر. اصن باید بگیم تو گینس ثبتش کنن.»
پایگاه خبری گلونی، نگار فیضآبادی: همین دیشب بود که مادرمان تلویزیون را روشن کرد و غرغر پدرمان رفت هوا. بعد هم گفت «خانوم برو همون کانال ۱۰۱ راه برای متقاعدسازی شوهران رو بخون.
از کانال تلویزیون، بیشتر آموزندهاس. واقعاً هم کانال پر محتواییه. خدا میدونه بعد از خوندن پستهاش چند بار منو متقاعد کردی از این فروشگاهایی که تلویزیون شبا قرعهکشیاش رو پخش میکنه خرید کنم. دیگه حتا ندارم که پول برقُ بدم.»
قطعی برق فقط واس ماس؟
هنوز جملات پدرمان تمام نشده بود که مادرمان گفت «خاموشش کن، نخواستیم.» پدرمان هم فیالفور گفت «معلومه که خاموشش میکنم. پول برق رو من بدم، بعد تو این بی برقی، السیدیهای به چه گُندگی تو برنامه تلویزیونی روشن باشه؟ انصافه؟ تو دلت برای جیب من نمیسوزه خانوم؟ یه نگاه به ابعاد السیدیهاشون بنداز. اندازهاش از این سر خونه ما تو جنوب شهره تا شمال شهر. اصن باید بگیم تو گینس ثبتش کنن.»
سنگینی بار ما روی دوش مدیران
پدرمان همچنان داشت زیر لب (طوریکه صدایش در همه ساختمان، طنینانداز شده بود)، میگفت «این همه برق، تو صداوسیما حیفومیل میشه، بارش سبکه بعد فقط بار منطقه ما سنگینه که هی باید مدیریت بار بشیم؟ لابد صداو سیما با فتوسنتز، برق تولید میکنه و فقط بار ما روی دوش مدیران شرکت برق، سنگینی میکنه. اصن ببینم چرا همه چلچراغا و ریختو پاشها واسه اوناس ولی قطعی برقش فقط واس ماس؟»
پایان پیام