تیمورتاش وزیری که از اوج قدرت به گوشه زندان کشیده شد
به مناسبت ۹ مهرماه سالروز مرگ عبدالحسین تیمورتاش کمی کتب تاریخی را ورق میزنیم.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، عبدالحسینخان تیمورتاش (معززالملک، سردار معظم خراسانی) متولد سال ۱۲۵۸ش پسر حاج کریمخان نردینی بجنوردی معززالملک امیر منظم بود.
عبدالحسینخان بعد از تحصیلات مقدماتی برای ادامه تحصیل به روسیه رفت و بعد از اخذ مدرک در رشته نظام به ایران بازگشت و به عنوان مترجم روسی، به استخدام وزارت خارجه درآمد.
تیمورتاش پیش از وزارت
مهدی بامداد در کتاب شرح حال رجال ایران درباره سمت او پیش از وزارت دربار میگوید:
«تیمورتاش در انتخابات دوره دوم مجلس با اینکه ۲۹ ساله بود و یک سال از سن قانونی کوچکتر، نماینده خراسان شد.
بعد از اولتیماتوم روسیه و تعطیلی مجلس دوم، به ریاست نظام خراسان (رئیس قشون) منصوب و ملقب به سردار معظم شد.
در انتخابات مجلس سوم باز هم به عنوان نماینده خراسان انتخاب شد. مدتی حاکم گیلان و کرمان بود. در کابینهی سوم مشیرالدوله وزیر دادگستری و در کابینه سوم و چهارم سردار سپه وزیر فوائد عامه بود.»
حمدالله مستوفی نیز در شرح زندگانی من به چگونگی وی به حکومت گیلان میپردازد:
«تیمورتاش در سال ۱۲۹۷ش از طرف کابینه وثوقالدوله به حکومت گیلان رسید و در آنجا قساوت قلب و بیرحمی کمنظیری از خود نشان داد.
چون در این زمان میرزا کوچکخان در منطقه گیلان قیام خود را آغاز کرده بود و در مقابل استعمار و نیروهای داخلی مدافع آن مقاومت میکرد.
او با گروهی از قزاقان عازم گیلان شد و در آنجا علاوه بر مخالفت با میرزا، رفتار خشونتآمیزی با ساکنان بومی درپیش گرفت و اقدام به دستگیری و اعدام مردم بیگناه کرد که در بین آنها یاران میرزا از جمله دکتر حشمت نیز بودند.»
چگونه تیمورتاش وزیر شد؟
چگونگی انتخاب تیمورتاش به عنوان وزیر دربار نیز روایتی دارد که ابراهیم خواجه نوری در کتاب بازیگران عصر طلایی پهلوی اول به آن اشاره کرده است:
«انتخاب تیمورتاش به این صورت بود که رضاشاه با بهرامی رئیس دفتر مخصوص خود مشورت و اعلام کرد، خواهان وزیر درباری است که سمبل قدرت پهلوی باشد.
بهرامی تیمورتاش را پیشنهاد کرد و دلایل خود را برای این انتخاب اینگونه بیان کرد که تیمورتاش به چند زبان خارجی آشنایی دارد و بسیار آدابدان و خوشصحبت است.
رضاشاه بعد از مدتی تامل با به خاطرآوردن اقدامات تیمورتاش با انتخاب او به عنوان وزیر دربا موافقت کرد؛ چون تیمورتاش در دوران نخستوزیری رضاشاه وزارت عدلیه و فوائد عامه کابینه را برعهده داشت و لیاقت و کاردانی خود را نشان داده بود.»
یحیی دولتآبادی در حیات یحیی به اقدامات تیمورتاش بهعنوان وزیر دربار پهلوی اول میپردازد و میگوید:
«تیمورتاش بعد از اینکه به وزارت دربار رضاشاه برگزیده شد دربار باشکوهی برای رضاشاه ترتیب داد و در مدت اندک شخص دوم مملکت و گرداننده کل امور به جز مسائل مربوط به نظام شد.
علت مداخله نکردن او در امور مربوط به نظام این بود که رضاشاه مانند زمان وزارت جنگ این بخش را تحتنظر مستقیم خود قرار داد و به کسی حق مداخله در مسائل نظامی را نمیداد.»
فرجام تیمورتاش درآئینه روایات احمد متین دفتری
پایان تیمورتاش را افراد زیادی روایت کردهاند که از میان آنها گفتههای «احمد متین دفتری» خواندنیتر است.
متیندفتری در بین رجال ایران ویژگیهای خاصی داشت.
وی مردی بسیار مطلع و حقوقدان بینالمللی بود و زبانهای فارسی، عربی، آلمانی، انگلیسی و فرانسه را خوب میدانست، خوب مینوشت و دستور زبان فارسی را در نوشتههایش حتیالمقدور رعایت میکرد.
استاد دانشگاه بود و دانشکده حقوق را آشیانه خود میدانست. قریب ۴۰ سال در آن دانشکده تدریس میکرد.
مؤلفی محقق و جستجوگر بود. در طول عمرش بیش از ۲۰ جلد کتاب نوشت که قسمتی از آنها در دانشگاه تدریس میشد و مدتها عضو فرهنگستان ایران بود.
متین دفتری فرجام کار او را اینگونه روایت میکند:
«در یکی از شبهای اوایل خردادماه که هنوز محاکمه تیمورتاش آغاز نشده بود برای انجام کارهای اداری و مذاکره با وزیر وارد دفتر داور شدم.
با سرعت و عجلهای که داشت تمام نامهها و احکام را امضا کرد و بقیه کارها را به خودم ارجاع داد و گفت: «تصمیم شما تصمیم من است.» احساس کردم مطالب مهمتری دارد که باید مذاکره کند، لذا از ارائه بقیه پروندهها خودداری کردم.
در همین هنگام داور آهی کشید و به پشت صندلی تکیه داد و آهسته به من گفت: «رأی محکمه چه سنگین باشد و چه سبک برای شاه فرقی نمیکند. او سرانجام تیمورتاش را از بین خواهد برد.
شاید این آخرین بهاری باشد که میبیند، اما چه بهاری. شنیدم مأموران آیرم در زندان با وی رفتار ناپسندی دارند، حتی از ذکر نام خانوادگی وی خودداری میکنند.
آژانها و مأموران غالباً او را به نام عبدالحسین فرزند کریمداد صدا میزنند.»
داور در آن شب قدری از قابلیت، صداقت و قدرت کار تیمورتاش سخن گفت، ولی در عین حال افزود تیمورتاش هم در به وجود آوردن چنین وضعی برای خود مقصر است.
خوشگذرانی، ریخت و پاش از بودجه دولت، رفیقبازی و مقاومت در مقابل تصمیمات شاه چنین آیندهای را نوید میداد.
شاهی که خرج روزانه خانواده خود را یادداشت میکند و از بدو سلطنت خود تاکنون فقط یک پالتو برای خویش تدارک دیده است چگونه میتواند ناظر بر خرجهای افراطی تیمورتاش در اروپا باشد.
داور شمهای از تدابیر تیمورتاش را برای تغییر سلطنت برشمرد و بالاخره گفت: «حیف که این مرد هم از بین رفت. خدا عاقبت مرا به خیر کند.»
برای تیمورتاش دو محاکمه تشکیل شد. ریاست دادگاه با عبدالعلی لطفی و دادستانی به عهده محمد سروری دادستان دیوان کیفر بود.
در این محاکمه از امینالتجار اصفهانی هم سلب مصونیت و با تیمورتاش محاکمه شد و غیر از غرامت نقدی اعم از ارزی و ریالی پنج سال به او حبس دادند، ولی بیش از سه ماه تحمل نکرد و از بین برده شد.
در شهریور ۱۳۲۰ که شرایط کشور دگرگون شد، پزشک احمدی قاتل تیمورتاش، که با تزریق آمپول هوا و آمپولهای سمی مخالفان حکومت را در زندان به قتل میرساند، به کشور عراق گریخت ولی به وسیله مأموران عراقی دستگیر و به مقامات ایران تحویل و در دادگستری ایران محاکمه شد.
در این دستگیری ایراندخت تیمورتاش، دختر تیمورتاش، نقشی اساسی بازی کرد، چنانکه در اینباره گفتهاند:
«پس از سرنگونی رضاخان و فرار پزشک احمدی، ایران تیمورتاش در جهت گرفتن انتقام خون پدرش به صورت ناشناس به بغداد رفت و جلاد رضاخان، معروف به پزشک احمدی که در این شهر به شغل رمالی و دعانویسی مشغول بود را پیدا کرد، سرانجام نیز با ممارست بسیار از طریق سفارت ایران در بغداد، پزشک احمدی را به ایران آورده و به محاکمه کشاند.»
پایان پیام
کد خبر : 102317 ساعت خبر : 11:06 ب.ظ