فیلم شبی که ماه کامل شد؛ آخرین ساخته نرگس آبیار و عبور از کلیشههای زنانه
پایگاه خبری گُلوَتی، انوشه میرمجلسی: شبی که ماه کامل شد، به وضوح میتواند نقطه عطف فعالیت حرفهای نرگس آبیار باشد.
نه صرفا به دلیل پرداخت و موضوع فیلم، به این دلیل که بیشک نرگس آبیار معیارهای فیلمسازان زن سینمای ایران را اساسا تغییر داده است.
اگر از نام کارگردان بیخبر باشید، حیرتتان از تماشای فیلم احتمالا در بالانس عاطفی فیلم خلاصه خواهد شد.
اما با دانستن نام کارگردان، در بسیاری از صحنهها دچار بهت خواهید شد. نگاه فیلم به موضوعی به شدت چارچوبدار و خشن، نگاهی عمیقا زنانه و ظریف است که این ظرافت آن چنان در خدمت محتوای فیلم قرار دارد که در هیچ صحنهای از قاب و اندازه خود بیرون نمیزند و وجه زنانگی بر دیگر وجوه فیلم چیرگی ندارد.
نه با یک فیلم زنانه سروکار دارید و نه با فیلمی به غایت مردانه با کلیشههای مرسوم. شما با فیلم کاملی روبرو هستید که به وقتش هم احساساتتان را قلقلک میدهد و هم به موقع خشونت محض را به رختان خواهد کشید.
در دو بخش بهتزده خواهید شد
شبی که ماه کامل شد را میتوان در دو بخش تحلیل کرد. بخش اول پیش از آنکه از ماهیت شخصیتها و ارجاعشان به واقعیت چیزی بدانیم و بخش دوم، زمانی است که متوجه واقعیاتی درباره قصه میشویم و تجربیات زیسته و خاطرات جمعیمان با سکانسهای فیلم میزان میشود.
از این رو با دو بخش روبرو هستیم که هر کدام را میتوان به نوعی جداگانه تحلیل کرد.
در بخش اول با درامی اجتماعی روبرو هستیم که دو خانواده از دو فرهنگ مختلف با هم آشنا میشوند و در این آشنایی، تفاوتها پررنگ میشود، معماهایی شکل میگیرد و اعتماد و بیاعتمادی قابل ردیابی است.
مخاطب در این بخش در دنیای شیرینی غرق میشود و با تماشای روایتی عاشقانه، همراه فیلم پیش میرود. سوالات متعددی در ذهن بیننده شکل میگیرد اما پاسخ به آنها نیازمند صبوری و تماشای بخش دوم فیلم است.
در بخش دوم و پس از کشف روابط و اتصال حدسیات مخاطب به واقعیات و شنیدههایش، خط داستان محکمتر میشود.
فیلم شبی که ماه کامل شد؛ آخرین ساخته نرگس آبیار و عبور از کلیشههای زنانه
وارد فاز دیگری میشویم که میتوانست به دلیل مستقیمگویی یا صراحتش، تبدیل به نقطه ضعف فیلم شود اما آبیار به خوبی آن را به نقطه قوت فیلم تبدیل کرد.
مخاطب با کشف حقایق، جا نمیزند. با شخصیت حمید و فائزه از لحاظ احساسی درگیر شده است و تماشای لحظات طاقتفرسا به دلیل همسویی احساسی، برایش آسان میشود.
این اوج هنرمندی نرگس آبیار است که به عنوان یک فیلمساز زن تمرکز فیلم را از جنبههای مردانه به سوی دیگری هدایت میکند و دست بیننده را میگیرد تا قدم به قدم از تاریکی مطلق بگذرد.
آبیار برخلاف دیگر فیلمسازان زن سینمای ایران، در این فیلم پا را فراتر گذاشته و از روایت ملودرامهای اجتماعی با محوریت زنان یا خردهروایتهای زنانه در فضای خانواده و جامعه، به جهان بیرحم مردانه سرک کشیده است و با طراحی درست، شخصیتپردازی قوی، هوشمندی و ظرافت هم از احساس در کالبد فیلم دمیده و هم بیرحمی را به واقعیترین شکل آن، به تصویر کشیده است.
نرگس آبیار در ابتدای یک راه متفاوت
نقاط قوت فیلم ترکیبی است از هنر نرگس آبیار و جسارتش، بازیهای درخشان بازیگران و موقعیت جغرافیایی خاص و بکری که قصه در آن روایت میشود.
جهان فیلم برای مخاطب تاحدود زیادی ناشناخته است و در خلال فیلم، سرگرم کشف محیط میشود و با چشمانی جستجوگر به تماشای آن چیزی مینشیند که فیلمساز برایش تدارک دیده است.
از تماشای لباسهای بلوچی زیبا، برق جواهرات و طبیعت بکر تا اضطراب و ترسی که در مواجهه فائزه با جهان تازه در فیلم موج میزند. جسارت نرگس آبیار در همین به تصویر کشیدن بیرحمانه رنگهاست، خواه رنگ گرم لباس محلی باشد یا رنگ خون بر کف خیابان. در همه اینها با «ماه» کاملی روبرو هستیم که زیباییاش خیرهکننده است.
فیلم شبی که ماه کامل شد؛ آخرین ساخته نرگس آبیار و عبور از کلیشههای زنانه
پایان پیام